پیش
از هر چیز باید توجه داشت که فردی که به بیماری حادی مبتلا می شود، مجازاتش مرگ
نیست. طرز برخورد صحیح و همکاری دوستان، خانواده و پزشکان میتواند تفاوت عمده ای
میان مرگ و زندگی بیمار ایجاد نماید. چگونه می توان افراد را تشویق به استفاده از نیروهای درونی برای شفا و سلامتی
کرد؟ اگر بخواهیم در این زمینه به ۲ کلید اساسی اشاره کنیم می توانیم از “درک” و
برقراری “ارتباط” یاد کنیم. بار ها و بارها دو بیماری را که در بخش مراقبت های ویژه (ICU) بستری شده بودند
را زیر نظر داشتم. در یک زمان معین یکی از آنها حالش رو به بهبودی رفت و نشانه هایی
از بهبودی در علائم حیاتی او ظاهر شد. این در حالی بود که اوضاع بیمار دیگر هر روز
بد تر می شد و این موضوع آنقدر ادامه پیدا کرد که وخامت بیماری، جان او را گرفت.
دلیل یک چنین واقعه ای همیشه برای من تعجب آور بود. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که
موقعیت ذهن بیمار یکی از فاکتورهای کلیدی در تعیین سرنوشت بیماری است. روحیه دادن
شخصی، امکان پذیر بوده و از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. تحقیقات هم این امر را
اثبات کرده اند: اگر فرد بخواهد زندگی کند، همین تفکر از هر قرص و دارویی برای
بهبودی او موثرتر عمل خواهد کرد. برقراری ارتباط با کسانیکه دوستشان می دارید نیز دراین زمینه مفید واقع خواهد
شد. معمولاً رفتار دوستان و اعضای خانواده در مقابل بیماران تغییر پیدا می کند.
آنها معمولاً از برخوردهای معنادار اجتناب می کنند. این امر باعث ایجاد حس تنهایی و
جدایی در بیمار می شود. در مورد احساسات شخصی خود با آنها رو راست باشید. به آنها
بگویید که دوست دارید در مقابل شما چگونه واکنش نشان دهند. از آنها بخواهید که
احساسات قلبیشان را با شما در میان بگذارند، به همین منظور می توانید پیش قدم شده و
ابتدا خوتان عواطف شخصی تان را با آنها در میان بگذارید. |