تست هوش هردمبیلی! قصّه های شهر هرت .قصّۀ108
#شفیعی_مطهر
روزی اعلی حضرت هردمبیل در جمع گروهی از درباریان با شارل شرلی مستشار فرنگی گفتگو می کرد. در بین گفتگو ،هردمبیل از شرلی پرسید:
علّت این که فرنگی ها این قدر پیشرفت کرده اند و ما عقب مانده ایم چیست؟
شرلی برای این که توجیهی برای مفت خوری های خود مطرح کند،گفت:
زیرا ما فرنگی ها افراد نخبه باهوش زیاد داریم!
شاه پرسید: به چه دلیل؟ چه نمونه هایی داری؟
شرلی پاسخ داد: مثلاً ما در فرنگ کارشناسی داریم که با تهیّۀ تست هایی هوش افراد را می سنجد!
شاه پرسید: چطوری؟
شرلی
پاسخ داد: اگر اجازه فرمایید او را به شهر هرت دعوت و در دربار استخدام
کنیم تا حضرت عالی و دیگران بتوانند به وسیلۀ تست های هوش آزمایی،میزان هوش
خود و دیگران را تعیین کنند.
هردمبیل
شاه با ذوق زدگی پاسخ مثبت داد و جرالد شرلی کارشناس هوش سنجی فرنگ را به
دربار فراخونده و با حقوق نجومی او را استخدام کردند و کاخی اشرافی با
تعدادی کارمند و کلفت و نوکر در اختیار او قرار دادند.
روزی شاه او را به دربار فراخواند و از او خواست تا چشمه ای از ابتکارات شگرف خود درباره هوش سنجی را نشان دهد.
جرالد
شرلی روز بعد یک صفحه کاغذ با خود آورد که روی آن با خطوطی کج و معوج
اشکالی هندسی چون مربّع،مستطیل،مثلّث،ذوزنقه،لوزی و...رسم کرده بود.شرلی در
حضور همۀ درباریان صفحۀ کاغذ را به شاه نشان داد و گفت:
در
این صفحه بین همۀ اشکال هندسی ،صد عدد دایره هم وجود دارد.هر کس بتواند
تعداد بیشتری دایره پیدا کند،باهوش تر است!و هر کسر نتواند دایره ای
بیابد،ابله و کم هوش است!!
شاه
صفحه را از او گرفت و هر چه در آن دقّت کرد،دایره ای ندید! ولی پیش خود
گفت اگر من بگویم دایره ای در آن دیده نمی شود،خنگی و کم هوشی خودم را نشان
داده ام! بنابراین سری تکان داد و ضمن تحسین جرالد شرلی وانمود کرد که
تعداد زیادی دایره یافته است!
شرلی گفت: اگر اجازه فرمایید جان نثاران اعلی حضرت نیز هوش خود را بسنجند؟
شاه
صفحۀ هوش سنجی را به دست صدراعظم داد. او نیز هر چه با دقّت به آن نگاه
کرد،هیچ دایره ای ندید،ولی پیش خود فکر کرد چون شاه وجود دایره ها را تایید
کرده،اگر بگوید من دایره ای نمی بینم،کودن بودن او اثبات می شود. بنابراین
با کلّی تحسین و تعریف، دیدن دایره ها را تایید کرد و او نیز به دست یکی
یکی از درباریان متملّق و چاپلوس داد. همه ضمن تماشا و دقّت بدون این که در
آن دایره ای ببینند،هر یک می کوشیدند مدّعی شوند که دوایر بیشتری در آن
یافته اند!یکی مدّعی بود حدود هفت هشت تا دایره در آن یافته،دیگران به 13
عدد رسانید و نفرات بعدی تا 25 عدد دایره در آن یافتند! وقتی نوبت به سلطان
رسید ،برای این که همه بفهمند هوش سلطان از همه بیشتر است،مدّعی شد صد
دایره در بین آن اشکال هندسی یافته است!
هر کس فکر می کرد فقط خودش به علّت کودن بودن دایره ها را نمی بیند ،ولی دیگران آن را می بینند!
سال
ها گذشت و این صفحه به صورت لوحی مستند در ویترینی به نمایش گذاشته شد. از
آن پس هر کس را برای هر دستگاهی می خواستند استخدام کنند،مهم ترین آزمون
او هوش سنجی بود. بنابراین هر کس صداقت داشت،صادقانه می گفت در آن لوح هیچ
دایره ای دیده نمی شود،لذا در آزمون رد می شد. ولی همۀ نیرنگ بازان و
چاپلوسان در یک مسابقۀ چاپلوسی هر یک ادّعا می کردند که تعداد بیشتری دایره
در آن لوح می بینند!
کم کم
این خبر از مرزهای شهر هرت فراتر رفت و خبر به دیار فرنگستان رسید. روزی
شاه سیلگنا که شارل شرلی را می شناخت،او را به دربار خود فراخواند و در
نشستی محرمانه و سرّی راز این لوح سحرآمیز را از او پرسید.
شرلی
پاسخ داد: اعلی حضرتا! ما فرنگی ها سال هاست که نان حماقت هردمبیل و اعوان
و انصار او را می خوریم و در تحمیق مردم زیر ستم شهر هرت او را یاری می
کنیم. برادرزاده ای دارم به نام جرالد شرلی که نه سواد دارد و نه هنر و نه
شغلی. او از من خواست در شهر هرت برایش کار و شغلی فراهم کنم. لذا او را
به شهر هرت بردم و این نیرنگ را به او آموختم. در آن لوح به وضوح هر شکل
هندسی می توان یافت غیر از دایره! ما شایع کردیم که فقط افراد باهوش می
توانند دایره ها را ببینند. در نتیجه ما تونسته ایم به هردمبیل و همۀ
درباریان و بسیاری از مردم فرومایۀ شهر هرت بباورانیم که ضریب هوشی کمی
دارند . این گونه به بیماری «درماندگی آموخته شده» دچارشان کرده ایم!
شاه سیلگنا ضمن تحسین شارل شرلی گفت:
واقعاً جزای مردمی که نمی اندیشند و خرد نمی ورزند جز تحمُّل این تحقیرها نیست!!
کانال رسمی گاه گویه های مطهر
https://t.me/amotahar