!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
هکر
خر است تموم شد رفت! دیشب
داشتم با الناز راجع به امروز و برنامه هامونو اینا حرف میزدیم که الناز پرسید
میشه تلگرام رو هک کرد، منم گفتم آره و النازم برام یه عکس فرستاد که چجوری
میتونیم دسترسی هکر رو غیرفعال کنیم! منم به شوخی گفتم اخه کدوم آدم بیکاری میشینه
منو هک کنه اما با این حالا گفتیم بریم ببینیم هک شدیم یانه! چشمتون روز بد
نبینه... بنده
از همینجا اعلام میکنم آقا یا خانوم هکر، اولا هرچی خوندی رو من تکذیب میکنم! اما
بگم از امروز... امروز
رفتیم دانشگاه واسه کارای الناز (منت گذاری مرحلۀ دوم!) اما چون وقت حذف و اضافه
بود شوتش کردن واسه هفتۀ بعد
+
امروز هم میلاد بالاخره آموزشیش تموم شد، والا ما که دوریشو نفهمیدیم، دم به دقیقه
اینجا بود دیگه! حالام افتاده تهران... یه عزیزی قرار بود کارشو درست کنه که
بیوفته تبریز اما خب گویا نشد! به هر حال از همینجا بابت زحمتایی که کشیده ممنونم! + و باز هم عنوان... دو دستگاه بجز دستگاه خودم رو یافتم و چنان هول شدم که فوری گزینۀ حذف
دسترسی رو زدم!
دوما
چت مردم خوندن نداره! نکن این کارو... آیه داریم تو قرآن که میفرماید: " ولا
تجسّسوا..." ( آیه 12 سورۀ حجرات) خلاصه هرکدوم از چت هامو خوندی حلالت باشه
اما اگه چت های منو الناز رو خونده باشی واگذارت میکنم به خدا!
(این نشون میده که
چقد از خودم و چت هایی که با بقیه داشتم مطمئنم... آیا این نشانه کافی نیست که من
میتونم همسر خوبی هم باشم؟!
)
که اینبار باید تنها بره، من که بیکار نیستم هی دم به
دقیقه مرخصی بگیرم که! دیدیم که کار الناز درست نشد مجبور شدیم منتظر بمونیم با
قطار ساعت 12 برگردیم و خب توی این فاصله این شکم لامصب هم تقاضاهایی داره دیگه!
فقط مختصر بگم که فک نکنم تا دو ماه اسم پفک بیارم حتی! ماشاا... پفک نبود که،
أبَر پفک بود، تمومم نمیشد ما هم قسم خورده بودیم تا تهش بخوریم!
حالا شما حساب
کنین من از خونه لواشک و شکلات هم برده بودم... بعد وقتی هم یکی به منو الناز بگه
چاق شدی ناراحتم میشیم!
طبقه بندی: خاطرات، اتفاقات، توضیحات، حرف های جدید، حرف های قدیمی،
قالب ساز آنلاین |