!!!چی بودیم... چی شدیم

...Follow your dreams...

از قدیم الایام این ولنتاینه، سپنتا چی چیه، اینجور جلف بازی برام مهم نبوده و نیس، حتی زمانی که بودن کسایی که حاضر بودن برام هر کاری بکنن؛ اما خب میشه گفت اینا هم بهونه ایه واسه اینکه ببینی برا کی مهم هستی و کی واقعا دوست داره و به فکرته...

بین خارجی ها که همیشه فرهنگ غلطشون به ما میرسه اینطوریه که توی ولتناین کادویی رو برای کسی که دوسش داری بدون هیچ اسم و نشونی میفرستی، یعنی طرف نباید بدونه کادو از طرف تو بوده، اما مسخره بازیه ما شده یه عروسک خرسی و بیرون رفتن! بگذریم...

کل کادوهایی که من توی این سال ها که فهمیدم ولتناین چی هست و که چی بشه ایناییه که تو عکس میبینین!


ولنتاین.png

اون دستبند رو همون دوستم که باهاش رفته بودم راهپیمایی ز.ج ملقب به دارک لیدی پارسال برام خریده بود که توی اون جعبه خوشگله بود؛ اون عطر هم که تموم شده پارسال یکی از همکارای آقامون یکی برا من داد یکی هم برا همون دوستم دارک لیدی؛ اون سیگار برگ رو هم اولین بار چند سال پیش پسر همسایمون داد (چون میدونه چقد از سیگار متنفرم میخواس حرصم بده) که هنوزم میلاد میگه آبجی بیار بکشیم ببینیم چجوریه!

امسالم توی گروهمون قرار گذاشتیم که هرکی هرچی کادو گرفت عکسشو بذاره گروه! صبح ساعت ده بود که من گفتم آقا من کادومو گرفتم و هیشکی باورش نمیشد! اما من دروغ نگفتم... کادو میتونه هرچیزی باشه حتی یه پیام ساده که ارزشش از گرون قیمت ترین کادو ها هم بیشتره، مخصوصا اگه از طرف اون دسته از دوستات باشه که حتی یه روزم باهاش قهر نکردی و هیچوقت کاری نکرده تو گریه کنی و همیشه تورو خندونده و نگرانت بوده! ازت ممنونم م. پ. ن

Screenshot_۲۰۱۶-۰۲-۱۴-۰۸-۳۵-۴۵.png

به ساعتش توجه کنین!

+ عنوان رو دریابین...




طبقه بندی: خاطرات، اتفاقات، توضیحات، حرف های جدید، حرف های قدیمی، 
[ یکشنبه 25 بهمن 1394 ] [ 06:26 ب.ظ ] [ زهرا بانو ] چیزی میگی بگو؟!



      قالب ساز آنلاین