!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
اتفاق جالبی که امروز موقع خوردن
صبحونه افتاد این بود که روی چاییه من عکس یه قلب افتاده بود!!
صاحب کارمونم به مناسبت امروز
برامون شیرینی خرید، ببخشید دیگه داشتم میخوردم وسطاش یادم افتاد که یه عکس بگیرم
و به شمام تعارف کنم! مدیونین فک کنین شکموام!
+ اون ضربدر روی دستمم واسه این
بود که یادم نره به خواهرم و عروسمون پیام تبریک بفرستم!! فک نکنم برای صدمین بار لازم باشه تاکید کنم
که من چقد خوبم!
میگم فال چایی هم
داریم؟!
آی ایها الناس رو چاییه من عکس قلب افتاده یعنی من به مراد دلم میرسم؟!
من
اینو در چنین روزی به فال نیک میگیرم!! (خوش خیالم خودتونین!!)
طبقه بندی: حرف های جدید، توضیحات، اتفاقات، خاطرات،
قالب ساز آنلاین |