!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams... 
		 دیروز و امروز سرمون به حدی
شلوغه که ساعت دو که میام سرکار با همۀ همکارا تا ساعت 10 اینجاییم و ناهارم این
دو روزه افتاده گردن صاحب کارمون! دیروز که من ناهارمو خونۀ آبجی خورده بودم اما
امروز که ناهار نمیدونستم بازم قراره مهمون صاحب کارمون باشیم، غافلگیر شدیم و
اینم ناهار امروزمون در محل کار: 
  + البته در رو قفل کرده بودیم تا
کسی موقع ناهار مزاحممون نشه!
 + شبا هم طبق برنامه ریزی فعلا
با امروز میشه دو روز که نمیتونم درس بخونم و مجبور میشم صبح ها یه ساعت زودتر
یعنی ساعت هفت بیدار شم و درس بخونم! + برای نوشتن این پست به هیچ
عنوان از کارم نزدم هرچند الانم سر کارم هستم!

طبقه بندی: خاطرات، اتفاقات، توضیحات، 
| قالب ساز آنلاین | 
