!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
امرور
بالاخره طلسم شکسته شد و من تونستم بعد از دو روز بشینم پای درسم اما
راجع به کامنت دوستمون که همون ر. خ است گفته همیشه خرج هامو باتیرماخ میکنم البته
پارسال هم میتونستم دانشگاه قبول شم، چطور که برادر دوست و همکارم سحر، با تقریبا هزارتا
فاصله از من تونست توی یه شهر دیگه کاردرمانی قبول بشه، من فقط مشکلم این بود که
شهرهای دیگه رو نزدم، وگرنه قبول شدن توی شهرهای دیگه 100% بود، من بیشتر هدفم
دانشگاه تبریز و تهرانه، دیشبم
که شب آرزوها بود و ماهم کلی مهمون داشتیم... با این وجود از آرزوهام دست نکشیدم و
برای دوستام مخصوصا الناز و م. پ. ن آرزوهاشونو آرزو کردم! امیدوارم آرزوهای همۀ
دوستام و خواننده های وبلاگم هم برآورده به خیر بشه! + عنوان رو در یابید... سالهاس برای مرفهین بی درد همچین آرزویی دارم! + شعر کامل عنوان رو توی هر وبسایتی یه جوری نوشته بود، ولی من خودم این مدلیشو دوست داشتم، شاعرشم مشخص نیس اما توی یکی از منابع نوشته بود شاعرش حمید مصدق هست؛ مطمئن نیستم اما خوندن این شعر خالی از لطف نیست:
من پذیرفتم
شکست خویش را، پندهای
عقل دوراندیش را، من
پذیرفتم که عشق افسانه است... این
دل درد آشنا دیوانه است میروم
شاید فراموشت کنم با
فراموشی هم آغوشت کنم میروم
از رفتن من شاد باش از
عذاب دیدنم آزاد باش گرچه
تو تنهاتر از من میشوی آرزو
دارم شبی عاشق شوی آرزو
دارم بفهمی درد را تلخی
برخوردهای سرد را آرزو
دارم خدا شادت کند بعد
شادی تشنه ی نامم کند آرزو
دارم شبی سردت کند بعد
آن شب همدم دردت کند تا
بفهمی با دلم بد کرده ای با
وجود احتیاج دست مرا رد کرده ای...... و ایشاا... اگه
از فردا اتفاقی نیوفته که میوفته و پیشاپیش جواب منم منفیه، میتونم طبق برنامه پیش
برم!
(اصطلاحه ترکی-فارسی به معنای هدر دادن هزینه ها) باید به این دوستمون عرض کنم که
سال 88 که ترم 3 یا 4 شیمی بودم تصمیم گرفتم کنکور شرکت کنم و دانشگاه دولتی قبول
بشم، همۀ دوستام مِن جمله یکی از دوستام که امسال شیمی فیزیک ارشد دانشگاه خودمون
قبول شد، با هم اتفاق نظر داشتن و میگفتن که تو نمیتونی دیگه، چون دو سال گذشته و
کتابا عوض شده و سخته و از این صوبتا! اما فقط جواب من یک جمله بود: " من
میتونم، بهتونم ثابت میکنم!"
و همونطور که مدارک و شواهد نشون میده ثابت هم
کردم و باورشون نمیشد!
که خب پارسال فقط یک ماه وقت گذاشتم و نسبتا رتبۀ خوبی هم
آوردم، اما امسال خدا کمک کنه، این ماه که تموم شه، سه ماه هم وقت دارم... بگذریم!
طبقه بندی: خاطرات، توضیحات، اتفاقات، حرف های جدید، حرف های قدیمی،
قالب ساز آنلاین |