!!!چی بودیم... چی شدیم

...Follow your dreams...

دیروز صبح الناز خانوم کنکور داشت و قرار بود من از صبح تا ساعت حدودای یک که کنکور تموم میشه از پای سجاده جُم نخورم و فقط ذکر بگم که الناز خانوم کنکورشو خوب جواب بده! ( کاری هم به این ندارم که امروزم از ساعت 2 که م. پ. ن کنکور داشت پای سجاده بودم و الان پا شدم- و البته براش آرزوی موفقیت هم دارم-). دیروز تا ساعت هفت عصر به الناز پیام ندادم گفتم احتمالا خسته س و داره استراحت میکنه، بعدش که پیام دادم خانوم جواب نداد، خیلی نگرانش شدم، تا اینکه ساعت هشت، نه بود بهش زنگ زدم دیدم بله تازه از خواب پا شده و لطف کرده به زنگم جواب داده! ازش پرسیدم کنکور چطور بود؟ کاری ندارم که پای تلفن چجوری جواب داد، این جوابش توی تلگرامه:


الناز.png

البته الناز خیلی هم بی راه نمیگه ها!! من خودم پارسال یه تستی رو دیدم خیلی قیافه ش راحت میزد! اومدم نشستم حلش کنم، بعد از کلی فرمول بازی و اینا آخرش جواب اومد 1 ! در پوست خودم نمی گنجیدم!! رفتم با خوشحالی تا ثمرۀ زحمت هامو با اطمینان 100/% وارد پاسخ نامه کنم! حالا گزینه ها:

1) 584

2) 963

3) 712

4) 836

و بعد قیافۀ من

قیافۀ مراقب

قیافۀ طراحه نامرد

واسه اینکه ضایع نشم منم از حرصم گزینۀ 3 رو انتخاب کردم چون توش عدد یک داشت! بالاخره واسه اون یک کلی زحمت کشیده بودم! راضی ام از خودم!

بعد از چت کردنه دیشبم با الناز تصمیم گرفتم هیچوقت سراغ دو شغل نرم! یکیش طراح سوال کنکور بودنه، چون قبل از رفتن به دانشگاه زیر لعن و نفرینه، یکی هم استاد بودنه که اونم بعد از رفتن به دانشگاه بیچاره لعنت میبره! خلاصه این دو شغل باید بهش سختیِ کار تعلق بگیره، چون این دسته افراد اگه دست داعشی ها بیوفتن اوضاعشون بهتر از اینه که دست داوطلبا بیوفتن! شایدم بخاطر همینه که اکثرا طراحای سوالای کنکور آدم های گمنامی هستن و اصلا معلوم نیست کی سوال رو طرح میکنه!!

+ امیدوارم شب که م. پ. ن برگشت خونه، اون دیگه حرفای الناز رو تکرار نکنه، چون واقعا من همینجوریشم کلی استرس گرفتم! بابا بخاطر دل منم که شده بیاین بگین "کنکور آسان است"!! گناه دارماااااا... 




طبقه بندی: حرف های قدیمی، حرف های جدید، توضیحات، اتفاقات، خاطرات، 
[ جمعه 17 اردیبهشت 1395 ] [ 04:58 ب.ظ ] [ زهرا بانو ] چیزی میگی بگو؟!



      قالب ساز آنلاین