!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
وقتی
که الناز از اینکه من صبح ها درس میخونم و عصرا میرم سرکار و شبا تا آخر وقت ترجمه
میکنم و وقت نمیکنم برم تلگرام شاکی میشه یکم لحن حرف زدنش تند میشه
امروز
سیستم من خراب بود، مجبورم شدم برم کارامو توی سیستم یکی دیگه از همکارام (الف. س)
انجام بدم، بعد دیدم یه آثار هنری از خودش به جا گذاشته واقعا امیدوارم شدم به این
ذوق و شوق هنری که در وجود این بشر نهفته س! + فک کنم نگفتم که دو روزه میلاد اومده مرخصی و قراره شنبه دوباره برگرده تهران! نگفتم؟! اما با این
وجود ذره ای از علاقۀ من بهش کم نمیشه!
میخوام بفرستم برای برنامۀ عمو پورنگ
زیرشم بنویسم: " عکس ارسالی از الف. سین 23 ساله از تبریز!!" اصلا عاشق
اون طرح های اولیه ش شدم!!
خو الان گفتم!
طبقه بندی: خاطرات، اتفاقات، توضیحات،
قالب ساز آنلاین |