!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
در
راستای پخش مجدد سریال یانگوم از شبکۀ استانیمون، منم که جوگیر، یاد دوران جاهیلتم
افتادم! آقا ما ترم آخر بودیم، دوستان بسیج یه کلاسی برگزار کردن به نام
"کلاس آموزش زبان کُره ای"!
توی
همون یه ترمی که رفتیم کلاس کلی قواعد بهمون یاد داده بودن که چجوری خودمونو معرفی
کنیم و آدرس بپرسیم! نمیدونم چه بلایی سر اون جزوه هام اومده، اگه یه روزی راه من
اون طرفا بیوفته دیگه چجوری میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم؟! من
جزوه هامو میخوااااااام +
همۀ اینا از بیکاریه ها، وگرنه نتیجه ها بیاد و پزشکی قبول شم (ایشاا...
مدرسش هم یه پسره بود از رشتۀ زیست، که گویا
چندسالی توی کُره بوده و بعد به وطن برگشته (وطن منظور ایران، خودش اصالتا تهرانی
بود!)... خلاصه منو دوستمو و خواهرم و دوستش گفتیم برین یکم بخندیم! چند جلسۀ اول
که آموزش حروف الفبا بود فقط باید صدای گربه درمیاوردیم!!
همکلاسی هامم که فهمیده
بودن من اون کلاس میرم، میگفتن بابا تو توی انگلیسیش موندی زبان کُره ای دیگه واسه چیه؟! اما اونا غافل از این بودن که من هر زبانی رو دوست دارم
یاد بگیرم الا زبان انگلیسی!!
اصلا من تو دبیرستانم با این زبان مشکل داشتم، اما
زمونه چرخید و چرخید و بلای الهی منو گرفت و از همین رشته سردرآوردم!! راسته که
میگن آدم از هرچی بدش بیاد سرش میادهااا!! خدا میدونه که من چقد از پول و ثروت بدم
میاد!!
رفتم تمام وسایلمو زیر و رو کردم فقط این دو تا رو پیدا
کردم!! خیلی افسرده شدم!!
) دیگه وقت
ندارم که برم دنبال زبان بازی و تلگرام بازی و گوشی بازی و وبلاگ بازی!! اونموقع
میرم دنبال دکتر بازی به هموتونم رایگان آمپول میزنم!!
طبقه بندی: خاطرات، اتفاقات، توضیحات، حرف های جدید، حرف های قدیمی،
قالب ساز آنلاین |