!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
به جان خودم من تنبل نیستم فقط
یكم خستم... یعنی خیلی خسته! هنوز ترشی لوبیا رو آماده
نكردم... خب دیشب كارمون طول كشید تا ساعت هشت شب، بعدشم دیگه حوصله نداشتم، خب
منم آدمم، میشه دیگه آدم حوصله نداشته باشه!! البته لوبیا ها آماده س فقط
كافیه اونا رو با یه سری مواد سرّی كه برای خوش طعم شدنش بهمون آموزش دادن همراه
با سركه بریزم تو ظرف مخصوص!! البته راجع به این مواد به مامان هم چیزی نگفتم كه
یوقت یاد نگیره! بالاخره من هم وقت و انرژی گذاشتم هم پول هزینه كردم، نمیشه كه
مفت در اختیار دیگران بذارم! از امروز تصمیم گرفته بودم هر
روز یه غزل حفظ كنم كه هم حافظه م تقویت شه هم اینكه پنجشنبه شب ها كه تو گروه
ادبیات مشاعره میذارن كم نیارم! درسته بعضی از اون شعرایی كه میگم رو مجبور میشم
تقلب كنم اما بیشترشو چون تك بیت هستن حفظم! اما در باب شعر و شاعری اومدم تحقیقاتی
انجام دادم و رسیدم به این مقاله (برای مطالعه ی مقاله ی مذكور كلیك رنجه
بفرمایید) كه الان دو دلم! كه اینكه چجور شعری شایسته حفظ كردن هست و چجور شعری شایسته
نیست! پیامبر اعظم(ص): هر آیینه اگر شکم مردی از چرک پر شود بهتر است که از شعر پر گردد. (صحیح البخاری ج 2 ص 109( این حدیث توی كتاب حماسه ی حسینی
ج 1 اثر استاد مطهری اومده كه ایشون این
حدیث را اینگونه تحلیل كردن که منظور این نوع شعر ، خزعولات و مثلا ستایش زیبایی معشوق و مطالب
حشو و زاید است و بطور کلی منظور شعر نیست بلکه شر است... از یه طرف خودمم دیگه واسه گفتن شعر دو دل شدم! نكنه
یوقت این شیخِ بی گناه به موجب اشعار پوچی كه سروده روانه ی دوزخ بشه؟! خلاصه اینكه زد تو برجكمون!!
حالمون رو گرفت... من شعر خیلی دوس دارم اما... دلمو شكستی ای صاحب مقاله... ای ذا
المقاله... (عربیم خوبه اما اصلا الان حوصله ندارم از لحاظ صرف و نحو درستی یا
غلطی شو بررسی كنم اما تا جایی كه الان با این اعصاب خوردیم میدونم اینه كه چون "صاحب
مقاله" منادا هست پس میشه منصوب به الف چون كلمه ی "ذو" از اسماء
خمسه هست!) + عنوان: شعر هم اگر نگویم مرا که هیچ گلی همنامم نیست ، و هیچ خیابانی به نامم چگونه به یاد خواهی آورد؟ "مژگان
عباسلو"
طبقه بندی: حرف های قدیمی، حرف های جدید، توضیحات،
قالب ساز آنلاین |