!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
دو سه روزی میشه كه سیستم هامون
مشكل پیدا كرده و نمیدونیم چی شده، ویروسی شده یا باكتری یایی یا شایدم قارچی! به هر
حال دیروز هم سخت افزاری هم نرم افزاری رفیتم به جنگ با این عوامل بیگانه!
همین نیم ساعت پیش همه توی
آشپزخونه نشسته بودیم داشتیم صبحونه میخوردیم كه متوجه شدیم مریم و سحر احتمالا از
بهمن ماه دیگه نیان، چون دیگه قراره برن سر خونه و زندگیشون و خب نمیرسن اینجا هم
بیان! زهرا و الهه هم بعد از محرم و صفر قراره براشون خواستگار بیاد و اونطوری كه
اونا خواستگاراشون رو میشناسن قرار نیس بهشون اجازه داده بشه كه كار كنن! میمونه من!!
من تنها میمونم!! باورتون میشه؟! به همین مناسب اومدم "اطلاعیه" بدم
كه بنده به یك همسر ایده آل تا یكی دو ماه دیگه سریعا نیازمندم! آبروم در خطره! اینا
همشون از من كوچیكترن!! چه معنی میده اینا برن و من بمونم! البته فقط واسه اینه كه
تنها نیام سركار هااا وگرنه منو ازدواج؟! اصلا بابا!! دیروزم توی كلاس آشپزی كنار منو
سحر یه دختری نشسته بود؛ منم هی داشتم غر میزدم كه من به آشپزی علاقه ندارم و از
این صوبتا؛ یهو دختره برگشت به سحر گفت زهرا (یعنی من) فقط به درس خوندن علاقه
داره و خیلی دختر زرنگ و درسخونیه! بعد قیافه من برگشتم گفتم ببخشید من شما رو به
جا نمیارم شما؟! گفت من از همكلاسی های دوران
راهنماییت هستم توی فلان مدرسه!! بازم من درسته كه یادم نیومد اما الكی
مثلا یادمه گفتم آآآآآرررره میگم قیافه تون آشناس! اما در واقع اصلا آشنا نبود! گفت تو اصلا عوض نشدی همون قیافه
ی معصوم اونموقع تو چهره ته! گفتم من همیشه مظلوم و معصوم
واقع شدم!! اما همچنان من + دلیل اینكه تمام دوستای دوران
راهنمایی و دبیرستانم حتی اونایی كه باهام همكلاس نبودن منو دقیق با اسم و فامیلم
یادشونه اینه كه من تنها كسی بودم كه بین 500-600 نفر دانش آموز ترك زبان كه به جز
موقع روخوانی كتاب هرگز به زبان دیگه ای صحبت نكردن، فارسی حرف میزدم! و بارها هم
به این دو سوال جواب دادم كه 1) اصالتا كجایی هستم؟ تبریزی هستم. 2) چرا پس فارسی حرف میزنی؟ چون بزرگ شده ی
كرمانشاه هستم و تركی یاد نگرفتم! همیشه تافته ی جدا بافته بودم و
با همه فرق میكردم! اینم یكی از تفاوت های من با آدمای اطرافمه! اینم مهندس
كامپیوترمون زهرا خانوم در حال تعمیر سیستم خودش و مریم! لازم به ذكره كه هنوز
درست و حسابی تعمیر نشدن و احتمالا با سیستم های جدید جایگزین بشن!
طبقه بندی: خاطرات، اتفاقات، حرف های قدیمی، حرف های جدید،
قالب ساز آنلاین |