!!!چی بودیم... چی شدیم
...Follow your dreams...
از سر بیكاریه اول ماه داشتم به
لیست مخاطبام توی تلگرام نگاه میكردم كه دیدم یه عده ای كه بودن دیگه نیستن! یعنی رفتن،
اكانتشونم بستن و رفتن دنبال زندگیشون! یه چند تایی چت از همون آدمایی كه رفته
بودن نگه داشته بودم، نه كه منظوری داشته باشم یا چی، همینجوری مونده بودن و
پاكشون نمیكردم، رفتم دیدم اونام دیگه مسدود شدن ونمیشه برا اون شخص پیامی فرستاد!
یكم دلم گرفت، حالا اون افراد خیلی هم توی زندگیم نبودن كه بگم باهاشون هر روز چت
میكردم، كه اگه مهم بودن رفتنشونو میفهمیدم، نه اینكه مثل الان حتی نفهمیدم كی
رفتن! به این فكر میكردم كه منم زمانی
نیت كرده بودم اگه ازدواج كنم هرچی پیج و اكانت مجازی دارم رو پاك كنم و بچسبم به
زندگیم، شاید تا همین چند وقت پیش هم همین نظرو داشتم اما بیشتر كه فكر میكنم این
سوال اذیتم میكنه كه كدوم پسری لیاقت داره كه همسری به سبك دخترای قدیم داشته باشه
كه من بخوام همچین فداكاری بكنم و از جاهایی كه زمانی بهترین خاطره ها رو اونجا
داشتم برا همیشه خداحافظی كنم؟! گاهی به سرم میزنه برم و هرچی
اكانت دارم ببندم و یه شماره جدید بگیرم با یه گوشی ساده، بعدش دیگه خودم باشم و
خودم، چیكار دارم فلان دوستم چیكار كرد و فلانی چی نوشته و چی شد! اما بعدش میپرسم
خب كه چی بشه؟! مثلا میخوای بگی با دنیا قهر كردی؟! اما خب این اتفاق دیر یا زود
میوفته... وقتی كه بالاخره بمیرم، و چه زیباست مردن، وقتی آدم هنوز جوونه و كلی
آرزو داره و همشو یجا ببره توی گور! اصلا آرزو برا به گور بردنه، وگرنه كی به آرزوهاش
رسیده؟! خدا نگذره از اونی كه هروقت بهش
فك میكنم حالم اینجوری میریزه بهم!
طبقه بندی: حرف های جدید،
قالب ساز آنلاین |