من تمبل هستم.
The best part about me is I'm not you,I'm me,I'm the tired Amir & this is my weblog
اول از همه اگر به نام ها دقت کنید میبینید که کَشَف ها(همان لاکپشت های شما) یا ماده هستند و بهشان لاک پشت میگویند، یا نر و بهشان سنگ پشت (بعلت اینکه نرها دیگر نمیتوانند مثل ماده ها لاک بزنند و احساسات ندارند و پشتشان سنگ است و همه ی سنگ پشت ها مثل یکدیگرند و آه ای خدای بزرگ.) و در طرف دیگر غوک یا وَک یا داروک (کلن تمامی کلماتی که درشان ریشه ی غ-و-ک باشد) یا وزغ (البته وزغ یکم فرق دارد و خشک است و با همه صمیمی نمیشود) هستند که به نرهایشان غورباقه و به ماده هایشان قورباغه میگویند. همینجا اگر یک نگاه اجمالی کنیم میبینیم که هیچ حروف مشترکی بین اسامی دو گروه نیست و از همینجا میتوانید آن دو را با یک دیگر اشتباه نگیرید. تازه به مراتب اسم قورباغه ها سخت تر است، مثلن داروک قورباغه ی درختی ست، حال یک قورباغه ی درختی نر میشود دارغورباقه و اگر این قورباغه ی درختی نر خردسال هم باشد اسمش میشود دارغورباقک و خب دیگر عمرن کسی بتواند این را با اسم شکیل لاک پشت اشتباه بگیرد.
دوم از همه لاک پشت ها خزنده هستند ولی قورباغه ها یه پرنده ن آرزو دارن تو کنارشون باشی هارت هارت هارت. بله داشتم میگفتم که لاک پشت ها خزنده اند اما قورباغه ها دوزیست. حال درست است که اکثر ما لاک پشت ها نصف بیشتر عمرمان را اصلن در آب و دریا میگذرانیم ولی همه اش به خاطر این است که ما خوب میتوانیم نفسمان را نگه داریم و مثل شما انسان ها مردنی نیستیم و اینها علتی بر دوزیست بودن ما لاک پشت ها هم نمیشود.
دیگر عرضام به حضورتان که ما لاک پشت ها اسممان بعد در رفته است که سرعت نداریم و تنبل هستیم و قیافه هایمان هم غلط انداز است. اما اگر راستش را بخواهید پایش که بیفتد ما لاک پشت ها مثل سگ هم میدویم. این قورباغه ها هستند که تمبل هستند. یعنی آن ها هم سرعت دارندها، ولی حال استفاده ازش را ندارند. مثلن ما لاک پشت ها اینطوری هستیم که مادرمان وقتی میخواهد مارا بزاید میرود و در ساحل کل شب چاله میکند و ما را تخم میگذارد و تا صب برایمان لالایی میگوید و ما وقتی بدنیا می آییم و نوزاد هستیم باید ا همان اول با نهایت سرعت تا دریا بدوییم و به آب برویم. یعنی باید در آب باشیم وقتی بدنیا می آییم، ولی ما را در خشکی تخم میکنند. اما این قورباغه ها آنقدر خسته اند که از همان اول میروند و در برکه و آب جفت گیری و زاد و ولد و تولید مثل(حال میکنید چقدر مترادف بلدم؟)میکنند. قورباغه ها آنقدر تنبلند که حتی برای شکار و غذا خوردن به جایی نمیروند. فقط یک جا مینشینند و بادی به غبغب می اندازند و می ایستند تا پشه ای مگسی حشره ای چیزی رد شود و آن موقع هم تازه فقط زبانشان را بیران می آورند و غذا را میگیرند. بعضی اوقات هم یکی دو تا پرش میکنند که بگویند آره ما هم فعالیت داریم. اصلن قورباغه ها مصداق بارز این شعر هستند که شاعر میگوید "بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین".
دیگر کلام آخر هم اینکه جدای این ها اگر به سر و وضع هم نگاه کنید لاک پشت ها همانطور که از اسمشان پیداست یک لاک در پشتشان دارند و قورباغه ها هم قور قور و حتی غر غر میکنند فقط و برای رضای خدا ما را با هم اشتباه نگیرید.
امیدوارم این مقایسه باب(نه پاتریک مثلن هه هه هه)دلتان بوده باشد.
#شما_میتونید_امیر_صدام_کنین_یا_همان_هلدی_خودتان.
طبقه بندی: انشا،
قالب ساز آنلاین |