ستم مشروع!!
قصّۀ 105 شهر هرت
#شفیعی_مطهر
اعلی
حضرت هردمبیل و همۀ اعوان و انصار او تا می توانستند با زور و قلدری و
رشوه و اختلاس بر مردم فرمان می راندند و ثروت های شهر هرت را غارت و چپاول
می کردند.
یکی
از فرزانگان شهر هرت که سال ها در فرنگ تحصیل و تحقیق کرده و با ایده هایی
جالب به شهر هرت برگشته بود ، داشت کم کم با آموزه های پیشرفتۀ خود بر سطح
آگاهی مردم بویژه جوانان می افزود. چون ایده های پیر فرزانه انسانی و
عدالت محور بود،به زودی در بین مردم پایگاهی ژرف پیدا کرد و جوانان زیادی
به او گرویدند.
او رهنمودهای خود را در ده اصل منتشر کرد:
1- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نکُشد .
2- هیچ انسانی ، به انسان دیگر تجاوز نکند .
3- هیچ انسانی ، به انسان دیگر دروغ نگوید .
4- هیچ انسانی ، به انسان دیگر تهمت نزند .
5- هیچ انسانی ، از انسان دیگر غیبت نکند .
6- هیچ انسانی ، مال انسان دیگر را نخورد .
7- هیچ انسانی ، به انسان دیگر زور نگوید .
8- هیچ انسانی ، بر انسان دیگر برتری نجوید .
9- هیچ انسانی ، در کار انسان دیگر تجسّس نکند .
10- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد !
نهال این تعالیم خیلی زود در باور شهروندان شهر هرت ریشه کرد و پیروان
بسیاری بر او گردآمدند. کم کم خبرهای نگران کننده ای از گرایش سریع مردم به
این ایده به گوش هردمبیل می رسید و بر وحشت او می افزود. روزی شارل شرلی
مستشار سیلگنایی را به حضور طلبید و از او راهکار خواست.
شرلی یک هفته مهلت خواست و پس از بررسی های زیاد طرحی موذیانه تهیّه کرد و به حضور اعلی حضرت رسید و طرح خود را بدین شرح ارائه کرد.
او گفت :اعلی حضرتا! من پس از مطالعات زیاد ، کلمه ای یافته ام که بسیار
از آن بیزارم ؛ اما به زودی با افزودن تنها همین یک کلمه به ده اصل پیر
فرزانه ، همه چیز را به سود خودمان ، تغییر خواهیم داد.
ما باید به هر اصل از اصول پیر فرزانه یک کلمۀ «مومن» بیفزاییم. مثلا! آن ده اصل چنین می شود:
1-هیچ انسانی ، انسان مؤمن دیگر را نکُشد .
2- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تجاوز نکند .
3- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر دروغ نگوید .
4- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تهمت نزند .
5- هیچ انسانی ، از انسان مؤمن دیگر غیبت نکند .
6- هیچ انسانی ، مال انسان مؤمن دیگر را نخورد .
7- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر زور نگوید .
8- هیچ انسانی ، بر انسان مؤمن دیگر برتری نجوید .
9- هیچ انسانی ، در کار انسان مؤمن دیگر تجسّس نکند .
10- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد ! مگر این که بسیار مؤمن باشد !
بعد با سوء استفاده از اعتقادات سطحی و قشری مردم می کوشیم بر کلمۀ
«ایمان» و «مومن» تاکید کنیم. اتّفاقاً چون ما از دین و ایمان دم می زنیم و
آن ها از مدرنیسم و روشنفکری،لذا ما می توانیم به سرعت میدان را از دست
آنان بازپس بگیریم.
شرلی پس از ارائۀ طرح به هردمبیل و تایید او به همه عوامل درباری و
نیروهای امنیّتی و تریبون های حکومتی و رسانه های مزدور دستور داد که مردم
را وسوسه کنند که هیچ کس ، هیچ کس را مؤمن نپندارد ، جز آنان که از دنیا رفته اند !
بدین
صورت و با شگرد موذیانه چند سال دیگر بر عمر ننگین هردمبیلیان افزودند.لذا
از آن پس هر ورجاوند آزاده و هر شهروند دادخواه که حرف حق می زد و از حقوق
تضییع شدۀ مردم دفاع می کرد،فوراً به برچسب خائن،جاسوس،مزدور بیگانه
،اغشاشگر و...می زدند او را غیرمومن می خواندند،بنابراین هر گونه ستم و
شکنجه و زندان و حتّی اعدام در حق او را مشروع و مُجاز تلقّی می کردند!(*)
(* - با اقتباس از یک تمثیل قدیمی)
کانال رسمی گاه گویه های مطهر
https://t.me/amotahar