سلام به همه ی دوستای خوبم

مفتخرم که به وب من واردشدید

اینجا خـط خـطیـ هـای یـهـ روانــیهـ

وبلاگم قانونی نداره

نظراتتون هم محترمه

تاریخ ایجاد وبلاگم 17 خرداد هستش

شمارو به خوندن مطالب دعوت میکنم


http://uupload.ir/files/me7w_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B0%DB%B2_%DB%B2%DB%B0-%DB%B2%DB%B2-%DB%B0%DB%B0.jpg






♥ دوشنبه 17 خرداد 1395 ساعت 12:58 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

دیروز اصلا برام هیجانی نبود

برعکس مامانم که کلی استرس داشت

کاملا ریلکس تا یه ساعت قبل تولد خوابیدم

اگه بیدارم نمیکردن بازم میخوابیدم

آسمون به شدت گرفته بود

یه صداهایی میداد

انگار اینقد عصبانیه میخواد یکیو بکشه

وقتی بارون شروع به باریدن کرد

بی توجه به آرایشم و لباسم و ...

رفتم زیر بارون

دلم میخواست خیس خیس بشم

ولی خب زشت بود دیگ

با اینکه سه چهارم تولد به عکس گرفتن

و یه سوم دیگش به خوردن گذشت

ولی خب در کل بد نبود

اینکه همشونو با هم میدیدم خیلی خوب بود

اینکه 4 تاشونو میدیدم که کنارم وایسادن

که خیلی قشنگ میخندن و خیلی شادن

دلم میخواست بغلشون کنم و بگم خیلی دوستتون دارم

احساس میکنم الناز و نازنین و فاطمه و انسیه

بهترین دوستایی هستن که میتونستم تو زندگیم داشته باشم

خیلییی سعی کردم شاد باشم

تا تونستم سعی کردم بخندم و دیوونه بازی در بیارم

ولی خیلی سخته یهو یه غم عمیقی بین خنده هات آزارت بده

یهو دلت بگیره و وقتی داری میخندی بغض کنی

که هزار تا فکر بیاد تو سرت و بگی لعنت به این دنیای مزخرف

نمیدونم فردا چی میشه

یا پس فردا

ولی هنوز دارم ادامه میدم

تا چی بشه ...


http://uupload.ir/files/sehc_199.png


♥ یکشنبه 23 اردیبهشت 1397 ساعت 04:15 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

امروز مامانم برام تولد گرفته

آخه تولد من وسط امتحاناته هرسال تولدمو جلوتر میگیرن برام

همیشه از خرداد متنفر بودم بدترین اتفاقاتم توی این ماه افتاده

حتی تولدم از نظر من یکی از اون اتفاقاته

تو تمام زندگیم دلم میخواست آدمای مهم زندگیم

قبل از اینکه من تولدمو بهشون یادآوری کنم بهم تبریک بگن

میدونم تولدم برای کسی مهم نیس میدونم وجودم برای کسی مهم نیس

ولی خب ..

هرسال شب تولدم تا 9 یا 10 شب بیدار میموندم که تبریکاتو بشنوم

بعدش برای اینکه دیگه منتظر نمونم میخوابیدم

دیگه میدونستم کسی منو یادش نیست

راستش فقط منتظر تبریک یه عده خاص میموندم نه همه

اما پارسال باهم بیدار موندیم یادته؟

برام استوری گذاشتی و من کلی ذوق کردم

تولد آدما اتفاق بزرگیه برای بعضیا

بهشون یادآوری میکنی وجود اون آدمو

برای تولد بعضیا اینقدر ذوق داری که ممکنه

از چند ماه قبل براش برنامه چیده باشی

و برای بقیه؟ نمیدونم شاید حتی نیم درصدم مهم نباشه

برای امروز فقط ب این فکر کردم چطوری وانمود کنم شادم؟

چیکار کنم که به همه خوش بگذره؟

چیکار کنم که نزنم زیر گریه؟

تولدم مبارکه فقط دو تا کلمه است بدون هیچ احساسی پشت اون

گفتند و تکرارش کردم

خودم که می‌دونم تولدم مبارک نیست

خودم که می‌دونم توی دلم چی می‌گذره


ادامه مطلب
♥ جمعه 21 اردیبهشت 1397 ساعت 11:00 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


ﻣﻴﮕﻲ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﻣﺎ زمانی که ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﺶ

ﺩﺍﻍ ﺩﻟﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﺸﻪ

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺑﻬﺶ

ﻓﮑﺮﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﺷﮏ ﺗﻮﭼﺸﻤﺎﺕ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ...

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ زمانی ﮐﻪ

ﺧﯿﻠﯽﺗﻨﻬﺎﯾﯽ

ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑﻣﯿﺰﻧﯽ ..

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ

ﺍﻣﺎ ﺑﻌﻀﯽ

ﺍﻭﻗﺎﺕﺩﺳﺘﺖ

ﻣﯿﺮﻩﺭﻭ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ ...

ﻧﺰﻧﯽ ....

ﺑﺰﻧﯽ ... ﻧﺰﻧﯽ !!! ...

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ !

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ

ﺍﻣﺎ ﺷﺒﺎ ﺗﺎ ﺻﺒﺢﺧﻮﺍﺑﺖﻧﻤﯿﺒﺮﻩ ..

ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽﺩﺍﺭﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ

ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ....

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ

ﭼﻘﺪﺭﺭﺭﺭﻣﻬﻤﻪ !!

ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ

ﻣﻴﮕﻲ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ .

ﻧﮕﻮ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ


ﺑﮕﻮ ﻣﻬﻤﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ!


http://s6.picofile.com/file/8197380050/74.jpg


♥ جمعه 21 اردیبهشت 1397 ساعت 07:35 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

من یه خـردادی ام

متولدین خرداد به داشتن زندگی و ضمیر شاد شناخته شدن

بهترین راه برای جلب توجه ما

یک گفتگوی جالبه ما استعداد درخشانی برای وارد شدن به گفتگو داریم

ذهنمون همیشه مشتاق به دونستنه

خستگی رو نمیشناسیم و میتونیم کارای زیادیو پرانرژی انجام بدیم

تحریک فکری چیزیه که دخترای خرداد ماهی همیشه بهش نیاز دارن

زیر این نشاط و جنب و جوش

فردی واقع بین و محاسبه گر و حتی با روحی سرد مخفی شده

ما قالبا فمینیست هستیم

ما دوست داریم فقط به خاطر خودمون و افکارمون دوست داشته بشیم

بنابراین خودمون هم به ذهن بقیها بیش از ظاهرشون علاقمند میشیم

ویژگی بارزمون هم دو شخصیتی بودنمونه

که همیشه شخصیت های وارونمون باهم در جنگ و جدالن

عاشق کتاب و خوندن هستیم

کارهایی که انجام میدیم با هم تناسبی ندارند

خیلی حساس هستیم و کثرمون ضعف اعصاب داریم

توی سن کم و خیلیی سخت عاشق میشیم

قدرت تحلیل قوی داریم

میگن همونطور که احساساتی هستیم منطقمونم خیلی قویه

و اول عقلمون تحت تاثیر قرار میگیره بعد قلبمون

روز شانس :چهارشنبه

سنگ شانس :عقیق و مروارید

رنگ شانس :در مورد كار:زرد،در مورد عشق:خاكستری،آبی،آبی آسمانی

گل های شانس :میموزا،شبنم،زنبق

بوی شانس :یاسمین،لیمو،شمعدانی

موزیك شانس :موسیقی مدرن غربی و آهنگ های شاد و ریتمیك

بارزترین خصوصیات :نیروی عشق

بزرگترین ایده آل :نویسندگی

بزرگترین اشتباه :پر حرفی


http://uupload.ir/files/q0cb_203.jpg

اگه دوست داشتین ماه تولدتونو بگین تا راجب ویژگی شخصیتیتون بگم



♥ جمعه 21 اردیبهشت 1397 ساعت 10:52 ق.ظ توسط Ftme نظرات()

نموند و رفت تو روزای سخت

منو تنهام گذاشت با خیال تخت

چند روزه که حال من بده

به قلب عاشقم خوشی نیومده

شکسته بازم بغض تو گلوم

آخه یه چندتا عکسش افتاده پهلوم

رفت اونی که میگفت دوسم داره

همونی که میگفت تنهام نمیذاره

تنهام نمیذاره تنهام نمیذاره..

یه گوشه از اتاق میشینمو همش یه خاطره میاد تو ذهنم ازش

اون روز آخرو میاد به خاطرم که داد زدم نرو بمون به خاطرم

بمون به خاطرم..

با اینکه رفت با اینکه تنهام گذاشت تو سختیا

دلم میخواد دوباره بهش بگم که برگرد بیا

برگرد بیا..

یادش میوفتمو یه بغضی میگیره گلومو خود به خود

از یه جا به بعد میخواستم هی فراموشش کنم نشد

همه بهم میگن اون دیگه رفته دل زده شده ازت

گریه کن ولی به فکر برگشتنش نباش فقط

به فکر برگشتنش نباش فقط..

یه گوشه از اتاق میشینمو همش یه خاطره میاد تو ذهنم ازش

اون روز آخرو میاد به خاطرم که داد زدم نرو بمون به خاطرم

بمون به خاطرم..

با اینکه رفت با اینکه تنهام گذاشت تو سختیا

دلم میخواد دوباره بهش بگم که برگرد بیا
برگرد بیا..

ترانه سرا : باران بهرامی

ترانه شعر آهنگ نموند و رفت امو باند



http://uupload.ir/files/k4mq_41.png


♥ پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 ساعت 11:56 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

من قلبم مثه تو سنگ نیست که

تو بری وایمیسه به خدا وایمیسه

ای داد بر من

فرداست که حالیم میشه نیست الان که گرمم

دیوونه کردم هرکی که دورم بود آخه دیوونه برگرد

دیوونه برگرد

کاش بهش میگفتم

قلبم به عشقش میتپه فوقش میگفت نه

بدجوری قفلم

دیوونه میشم وقتی که یادش میوفتم

یادش میوفتم

من قلبم مثه تو سنگ نیس که

تو بری وایمیسه به خدا وایمیسه

من قلبم مثه تو محکم نیست

خوبیتو یادم موند بدیتو یادم نیست

نه نرو انقده بد نشو بام

نزار هیچکسو جام

نرو گم بشه خاطره هات خاطره هام

حیف که نخواستی بسازی با من

دیگه راهی نبود که تا من

چی آوردی به روز صدام صدام

هرچی میخواست بشه شد مگه نه

اگه رفتی برو اگه نه

منتظرش نزار این دله دیوونه رو

هیشکی نبود برا من مثه تو

دیگه هرچی میخوای واسه تو

تنها نذار منه لعنتی رو دل نرو

نرو

من قلبم مثه تو سنگ نیس که

تو بری وایمیسه به خدا وایمیسه

من قلبم مثه تو محکم نیست

خوبیتو یادم موند بدیتو یادم نیست

ترانه سرا : علیرضا طلیسچی



http://uupload.ir/files/1td_137.jpg


♥ پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 ساعت 11:48 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

نیمی از خودکشی در واقع چشم‌پوشی از لذت‌هاست و نه فقط دوری از رنج‌ها.

هنگامی که فردی وجود را از خود سلب می‌کند

او به هیچ وجه اختیار خود برای زندگی را نفی نمی‌کند

برعکس، او می‌خواهد زندگی کند

چنانچه بتواند خود را راضی کند

چنانچه بتواند اختیارش را بر شرایط غلبه دهد

اما شرایط بد چنان قوی است

که وی نمی‌تواند این قوه اختیار خود را بر آن پیروز کند.


http://uupload.ir/files/7byt_98.jpg

♥ پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 ساعت 07:57 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

تو شب تاریکم تو صبحو کردی نقاشی

 اگه یه وقت نبودی فردا چی

اینم یه تکست از یه آهنگ بود

منو یاد نقاشیام انداخت

نقاشیایی که با کلی ذوق و علاقه میکشیدم

تو عصبانیتام

تو قهرایی که باهم داشتیم  ومیدونستم تش آشتیه

وقتایی که از همه چی پناه میبردم به نقاشیام برای آروم شدن رو یادمه

وقتایی که با راپید و خودکار و مداد رنگی طرحامو میکشیدم

وقتایی که با کلی ذوق طرحامو پیدا میکردم

چشمامو که میبندم دقیق یادمه چجوری کدوم طرح رو کشیدم

الان از نقاشی کردن متنفر شدم

سرمو که بالا میارم دیوار اتاقم خالیه

صب که چشامو باز میکنم نمیبینمشون

وقتایی ک لباسمو میپوشم تا برم مدرسه

چشمم به اون نقاشی نمیفته که برای خودمون کشیده بودم

راستش از همه نقاشیام فقط همونو نگه داشتم

اونی ک مثلا بغلم کردی

حالا اون نقاشی از وسط پاره شده

و روی صفحه اول دفتر خاطراتم خودنمایی میکنه

بقیشونم میخواستم بسوزونم ولی دادم به یکی که میخواستشون

صبا که چشمامو باز میکنم یاد اون حرفت می افتم

که میگفتی چقدر دوست داری تو اتاقم باشی

دیگه حتی عکس هم نمیگیرم

چه فایده من فقط عکس میگرفتم تا برای تو بفرستم

الان نمیخوام کسی منو ببینه حتی خودمم نمیخوام خودمو ببینم

حالم از همه چی بهم میخوره

علایقم رفته تو لیست چیزایی که ازشون متنفرم


http://uupload.ir/files/w4dn_3.jpg


♥ پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 ساعت 05:50 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

چند روز پیش دلم خیلی برای صداش تنگ شده بود

داشتم دیوونه میشدم

فکر کن یه زمانی یکی

نگران اشکات و دلتنگیات و حال بدت بوده

اما الان خودش دلیل حال بدته

ولی براش مهم نیست و به روی خودشم نمیاره

با عقل جور در نمیاد این همون آدمه؟

برای هزار و یکمین بار غرورمو زیر پا گذاشتم و بهش پیام دادم

چند دفعه نوشتم و پاک کردم

تا اینکه بگم میخوام زنگ بزنم و صداشو بشنوم

جوابمو نداد یه حس بدتر بهم دست داد

با خودم میگفتم

بهم خندید؟ نگران حالم شد؟ بین دوراهیه؟

یکم بعد

یکی از قدیمی ترین دوستام بهم زنگ زد

و من ناخوآگاه زدم زیر گریه

اولین بار نبود ک بعد این یه سال  باهاش حرف زده بودم

چند روز بعد کات کردن علیرضا هم تصادفی باهام تماس گرفت

اونجا خیلی بیشتر گریه میکردم جوری که نمیتونستم حرف بزنم

نگرانم شد و فک کرد چه اتفاقی افتاده

تا اینکه گفتم چیز مهمی نیست و دلم گرفته بوده

خلاصه اون روز که برای دومین بار زنگ زد

بهش گفتم چه اتفاقی برام افتاده

گفت اشکال نداره که حالا این نشد یکی دیگه

بغض تو گلوم دوباره شکست

گفتم مشکل همینه که من فقط اونو میخوام

کسیو به اندازه اون دوس نداشتم و ندارم

جو رو عوض کرد تا منو از اون حال و هوا بیرون بیاره

بعد از اینکه قطع کردم و اینا

علیرضا جواب پیاممو داد

یه لحظه یه جوری وانمود کردم که انگار قرار بوده ب دوستم پیام بدم

آخه پشیمون شده بودم از اینکه هربار دارم خودمو جلوش خورد میکنم

بعد گفتم چرا اینکارو کردم من که میخوام باهاش حرف بزنم

پس ادامع دادم

بهش گفتم نمیگذره برام نمیتونم قسم خوردم چند بار

و در جوابم گفت باید بتونی و اشاره کرد حرفام تکراری شده براش

اونجا بود ک گوشیو انداختم کنار و شروع کردم گریه کردن

این مربوط ب شبیه که تیغو کشیدم

http://uupload.ir/files/kfcj_68.jpg



♥ پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 ساعت 10:12 ق.ظ توسط Ftme نظرات()

تو كه میدونى من خُلَم

مگه هیچ جوره میگذرم

تو كه میدونى من خُلَم

منِ دیوونه میكَنم ، دل از همه چى

بدون تو بى جونِ این تنم

میمونه تا ابد واست این روحِ بى بدن

نمیخوام بشونم من نمیخوام اصلا

ولى هى میخوان نشون بدن جداییم از هم

حالا جداییم از هم بگو كجایى قلبم

تو اونور دنیا بى من اینوَرَم من تنــها

نگو اشتباه بودش عشقى

كه مثِ حسِ قصه ها بود

گُم میشه هر لحظه دلِ از حِسِت داغون

دور بودیم و شدیم توو این قصه نابود

دوری طِلِسم ما بود ، مثِ حس قصه ها بـــــود


http://uupload.ir/files/hqtm_59.jpg


پ.ن : این تکست سه تیکه از یه آهنگه سال 94عه که من خیلی دوسش دارم

و این روزا قفلم روش


♥ چهارشنبه 19 اردیبهشت 1397 ساعت 07:31 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

سیگار و صندلی و تیک تیک ساعت دوستت دارم تو رو یه تیکه کاغذ

شیکستی قلبمو شد تیکه تیکه راحت  ببین بدون تو نمیتونم آخه نیست دیگه طاقت

کنار قاب عکسمون کنار تلفن بهت میگفتم نرو بمون حوصله کن

تموم میشه این مشکلات کم گله کن منو تو میخندیم بعدش باهم یه دله پر

سیگارا میان بیرون از تو پاکت دونه دونه

تو نیستیو الان بی تو خونه سوتو کوره

دلم شکسته بی تو بدجور خونه خونه

بیشتر از این نمیتونه برگرد به این خونه

http://uupload.ir/files/euk_174.jpg

♥ چهارشنبه 19 اردیبهشت 1397 ساعت 03:40 ق.ظ توسط Ftme نظرات()

یکی بود که دلم پیش اونه همش

یکی مثِ الان بد حالم خیلی ازش

یکی بود که میخواست باشه زندگیم

ولی الان نیست که بگم دیگه چیزی ازش


http://uupload.ir/files/l7ff_16.png


♥ چهارشنبه 19 اردیبهشت 1397 ساعت 12:01 ق.ظ توسط Ftme نظرات()

صب بود و نمیخواستم از خواب بیدارشم

میخواستم بازم به خواب پناه ببرم

میخواستم از همه دور باشم

امروز نمیخواستم گریه کنم

نمیخواستم ببارم

حداقل جلوی بقیه نه

حداقل جلوی اونایی که شکسته شدنمو میبینن

و بهم میخندن نمیخواستم بشکنم

یه جور خیلی خاصی بی حس بودم

دوستم فهمید تیغو به قصد خودکشی کشیدم

شرو کرد دعوا کردن

گفت علیرضا یه ماهه همش ازم میپرسه فاطمه چطوره؟

اونم میگفته خوب

راس میگه من خوبم

شاید از نظر بقیه فقط جریانو بزرگش کردم

آدمایی که یه درصدم منو نمیفهمن

بم میگن زندگیت مال خودت نیست

حق نداری بلایی سر خودت بیاری

ولی این زندگی منه

من دارم این ثانیه هارو میگذرونم

من دارم با این افکار و احساسات لحظه هارو میگذرونم

بهم گفت ما اگه کاری میکنیم برای اینه که دوست داریم

گفتم دوستم نداشته باشین

برام مهمن ولی نمیخوام براشون مهم باشم

خیلی باهام حرف زد

از حرف زدنش ملوم بود چی تو سرشه

ولی منو درک نمیکنه

نمیخوام درکم کنه ولی سعی نکنه افکارشو تحمیل کنه

خیلی خودمو کنترل کردم وقتی داره حرف میزنه گریه نکنم

زل زدم ب دستام و غرق افکارم شدم

سعی میکردم صداشو نشنوم

تا اینکه همه چی تار شد

بازم نذاشتم اشکم بریزه

تا اینکه ریخت

و من شرو کردم به هق هق کردن

دست خودم نبود داد میزدم

میگفتم بخدا نمیتونم خواستم نتونستم چرا نمیفهمین

زار میزدم و میگفتم نمیتونم لنتیا

وقتی گذشت و اومدم خونه

تصمیم گرفتم شاد باشم

کل روز دیوونه بازی در آوردم

میدونی خنده هام و دیوونه بازیام چه حسی داش؟

مث دلقکی که یکی از عزیزتریناشو از دست داده

ولی مجبوره بهترین نمایششو اجرا کنه

مجبورم جلو خانوادم و شماها بهترین اجرامو کنم

اونوقت تو خلوتم اونقدر زار بزنم تا یه صدم آروم شم

هعـی...

http://uupload.ir/files/r40q_40.jpg

♥ سه شنبه 18 اردیبهشت 1397 ساعت 10:08 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

تف به دنیایی که نمیشه با تو بود توش

وقتی شب بود با تو روز داشتم

خواب رفتنو فقط با تو دوست داشتم

حس کردن گرماتو

حتی همه حرفاتو دوست داشتم

http://uupload.ir/files/r6kv_195.jpg


♥ سه شنبه 18 اردیبهشت 1397 ساعت 05:50 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

دیشب مثل همیشه حالم خراب بود

خواستن برن مهمونی و گفتم نمیام

جیغ و دادا همه رو سرم آوار شد

یکی یکی شرو کردن سرزنش کردن

مامانم گفت خسته شده دیگه نمیتونه تحملم کنه

اون لحظه به مامانم گفتم کاش بمیرم همتون راحت شین

خدا میدونه اون حرف من واقعا از ته دلم بود

مامانم میگه شدی مثل ماتم زده ها

مثل اینایی که یکی از فامیلای درجه یکشون مرده

شدی مثل داغ دیده ها

اوایل که علیرضا رفت

تو شوک بودم ینی هنوزم هستم ولی اون اوایل بیشتر

فکر میکردم میاد

برای همین وقتی خودمو تو اتاقم حبس میکردم فکر میکردن خوبم

فکرمیکردن درس میخونم یا اهنگ گوش میدم یا خوابم

نمیدونستن دختر یکی یدونشون تا جایی که توان داره گریه میکنه

نمیدونستن اینقد هق هق میکنم تا بیهوش میشم و خوابم میبره

مامانم افتاده دنبال دکتر و این درمون گیاهی و ...

نمیدونه اونی ک درمان منه نمیخواد دوای دردم بشه

خلاصه رفتم مهمونی سعی کردم بخندم

ولی اون دختر شلوغ و پر سروصدا الان دیگه خیلی آرومه

بهم میگن بزرگ شدی

من بزرگ نشدم من پیرشدم

رفتم دوچرخه بازی

برای خودم بلند بلند میخوندم خیلی خلوت بود خب

ب این فکر میکردم سرعت بگیرم و برم تو دیوار و بوم پایان

یه پسر بچه تو اون اوضاع منو دید گف چی زدی؟

گفتم هیچی والا دختر عموم گف ویسکی

پسره گف برو از سنت خجالت بکش  -_-

وقتی برگشتم خونه دعوام شد و جلوی جمعیت زدم زیر گریه

خورد شدم دیگه زندگیو نمیخوام

تا اینجا چند راه برای خودکشی انتخاب کردم

یکی با دوچرخه برم تو دیوار

یکی رگ گردنمو دوس دارم بزنم

یکی هم با قرص

قبلا اولین گزینم پرتاب از ارتفاع بود

راستی اون از دخترای ضعیف ک اینکارا رو میکردن خیلی بدش میومد

چیشد من تبدیل به یه چنین دختری شدم؟


http://uupload.ir/files/i2d1_4.jpg

♥ دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 ساعت 08:28 ب.ظ توسط Ftme نظرات()