سلام به همه ی دوستای خوبم
مفتخرم که به وب من واردشدید
اینجا خـط خـطیـ هـای یـهـ روانــیهـ
وبلاگم قانونی نداره
نظراتتون هم محترمه
تاریخ ایجاد وبلاگم 17 خرداد هستش
شمارو به خوندن مطالب دعوت میکنم
ساعت 10 شب است
همه خوابیده اند
و من تنهای تنها توی اتاقم نشسته ام
و به تو فکر می کنم
اگر بگویم حالم خوب است دروغ گفته ام
چون سرگردانی روح من درمان پذیر نیست
و من می دانم که هرگز به آرامش نخواهم رسید
در من نیرویی هست ، نیروی گریز از ابتذال
و من به خوبی ابتذال زندگی و وجود را احساس می کنم
و می بینم که در این زندان پایبند شده ام
من اگر تلاش می کنم برای این که از اینجا بروم
تو نباید فکر کنی که براى من دیدن دنیاهای دیگر
و سرزمین های دیگر جالب و قابل توجه است نه !
من معتقدم که زیر آسمان کبود
انسان با هیچ چیز تازه ای برخورد نمی کند
و هسته زندگی را ابتذال و تکرار مکررات تشکیل داده
و مطمئن هستم که برای روح عاصی و سرگردان من
در هیچ گوشه دنیا پناهگاه و آرامشی وجود ندارد.
#فروغ_فرخزاد
"از نامه های فروغ به همسرش پرویز شاپور"
نمیدانستم دلتنگی
دل نازکم میکند
انقدر که به هر بهانه کوچکی
چانه ام بلرزد
و چشم هایم خیس اشک شود
نمیدانستم دلتنگی
ضعیفم میکند
آنقدر که کوه استوار غرورم
زیر بار ندیدنت کمر خم کند
نمیدانستم دلتنگی
کودکم میکند
انقدر که در نبودنت ساعتها گوشه ای بنشینم
و با همه
دنیا قهر کنم
شایـد بپـرسی
امروز خیلی بهت فکر کردم
نمیدونم چرا دلم میخواد اینو بخونی
حقیقتا خیلی دلتنگتم
خیلی بیشتر از خیلی
امروز دلم وحشتناک برای صدات تنگ شد
وای وقتی که میخندیدی و اسممو اونجوری میکشیدی
ی جوری که حس میکردم یه برقی تو چشمام هس
چشامو بستم و چهرت رو به روم ظاهر شد
تصور کردم بوسیدن و بغل کردنتو
ینی واقعا دلت برای حرف زدن با من تنگ نشده؟
من همون فاطمه هستما! اینقد زود؟
شده تو زندگیت یکی برات مهم ترین چیز باشه؟
برای من خوشحالیت و حال خوبت همیشه مهم بوده
امشب تصمیم گرفتم بخاطر تو ولت کنم
خدا میدونه هنوز امید دارم میای
قسم خوردم تا روز تولدم حتی یه ذره امیدمو از دس ندم
تا روز تولدم منتظر بمونم پشیمون شی و برگردی
عوض نشم و همون دختر دوس داشتنی بمونم
اما بعدش فقط زندگی میکنم
بخاطر اطرافیام
بخاطر آدمایی که حس میکنن براشون مهمم
خانوادم . دوستام
اما هیچوقت دیگه امیدی ندارم
هیچوقت دیگه عاشق نمیشم
قسم میخورم بشم سنگدل ترین و بدترین ورژن خودم
قبلنا دوتا قانون تو زندگیم بود
اولیش اینکه تا خدا هست عاشق بندش نمیشم
قانونی که خودت باعث شدی بشکنمش
و دومی اینکه یا با وجود بدی دیگران فرشته بمون
یا اگه میخوای بد باشی بدترین باش
یادته یه شب که آیندتو بدون من تصور کردی برام چی فرستادی؟
من نمیخواهمت اما تو مال کسی نشو
چشم جانا من نه عاشق میشم نه برای کسی
قسم میخورم
امشب که تصمیم به عوض شدن همه چی گرفتم
از خدا فقط یه چیز خواستم
بی قراری من ، دلتنگیم ، کابوسام ، گریه هام
و همه چیزایی که این دو ماه زندگیمو به تاریک ترین وضع ممکن رسوند
حس کنی ! نمیخوام تجربه کنی نه!
من حتی راضی نیستم یه قطره اشک بریزی
تو دوستم نداری اما من که دارم نه؟
میخوام این چند روز رو هم به خودم امید بدم که میای
امید بدم که دیر نیست و درست میشه
که پشیمون میشی و میای که از دلم در بیاری
قسم میخورم اگه یه قدم سمتم بیای من بدوم طرفت
خواهش میکنم نذار این شروع فراموش کردنت و نابودی زندگیم بشه!
هر دختری مرزهایی دارد
برای دست هایش
برای موج موهایش
برای قلبش
و اگر مرزهایش را برای كسی بشكند
و اگر از مرزهایش عبور كنی
باید مرد باشی
باید پای تمام جمله ها و رفتارهایت باشی
قصه ی زنده به گور كردن دختر ها را شنیده ای؟
دختر ها خود را از درون زنده به گور میكنند
+ مامان؟ چرا زندگی میکنیم؟
- این چه حرفیه میزنی؟ چرا زندگی نکنیم خب؟
+ چرا زندگی کنیم خب؟ چه دلیلی داره؟ تش چی خب؟
- مردم این همه بدبختی دارن ولی با امید ادامه میدن
هرچی بشه ما برای آرزو ها و امید هامون تلاش میکنیم
+ خب تش چی؟ که چی بشه؟ بعدش که به آرزوهامون رسیدیم؟
- چرا این حرفا رو میزنی؟
+ ببخشید فقط ذهنمو مشغول کرده بود :)
یه خاطره
گاهی میبره و میچسبوندت سینه دیوار
اسلحه رو میذاره روی شقیقهت
و سه تا تیر خالی میکنه تو مغزت
همینقدر وحشی و بیرحم!
نترس
به زبان بیاور
بنویس كه دلت برایم تنگ شده
این همه ماه
این همه روز
من نوشتم و بى پاسخ ماند ..
قول میدهم،
همین كه به زبان بیاورى
قبلِ از تمامِ شدنِ جمله ات،
پایینِ پنجره ى اتاقت ایستاده ام
باور كن تنهایىِ پنجشنبه ها،
عجیب سخت میگذرد ...!
میشود در خواب راحتم بگذاری...؟
تمام ساعاتِ بیداری،مغزم را میجوی
جانِ عزیزَت خوابهایم را در اختیارِ خودم قرار بده...
چشم باز میكنم تو
درس میخوانم تو
مهمانی میروم تو
چشم هایم را میبندم تو
لعنت به تو كه حتی پاهایم هم كه خواب میروند،خوابِ تو را میبینند...
#علی_قاضی_نظام
این که کسی قصد دلگرم کردن آدمی را داشته باشد،
اصلا چیز کمی نیست
خصوصا اگر آدمی باشد
که بطور معجزه آسایی هنوز دوستت دارد…
#فیلیپ_راس
وقتی كه "تمامِ "سلول های قلبت
عاشِق میشود
دیگر دستوری از مغز نمیگیرند
كه چه كاری انجام بدهند ؟
یاانجام ندهند؟
هر ثانیه خونی كه "پُمپاژ" میشود
پر است از عشق
دلتنگی...
نگرانی...
و خدا نكند روزی این سلول بدونِ"عشق"
کار کنند دیگر چیزی ازآدم نمی ماند،
جز "دردیِ عمیق"
#مژگان_بوربور
به سیم خاردار مىمانم
بر نوار مرزی !
بسیاری كسان از من گذشته اند
برای به دیگرى رسیدن
یا شاید برای آینده ای بهتر.
من به هیچ سرزمینى تعلق ندارم
سیم خاردار مرزی هستم
آن سویم و این سویم
هر كه هست
به طرف دیگر من مىنگرد
نه به من...
#علیرضا_روشن
نمی دانستم که نامه های عاشقانه
ممکن است به بمبهای ساعتی تبدیل شوند
و اگر به آنها دست بزنم منفجر می شوند
نمی دانستم که عبارتهای عاشقانه
ممکن است به گیوتینی تبدیل شوند
نمی دانستم که انسان
با خواندن نامه عاشقانه
می تواند زندگی کند
واگر دوباره آنها را بخواند
ممکن است بمیرد...
#سعاد_الصباح
خدابیامرز میگفت
گاهی تنها دفاع آدم امیدشه
وای به روزگار آدمِ بیدفاع
آره و اینجوری شد که ما نمردیم
11 تا قرص خوردم
7 تا استامینوفن کدئین
4 تا ژلوفن
بهترین راه قرص برنجه اینا تاثیر نداش
و اینکه هنوز رو تصمیمم 90 درصد مصمم هستم
ولی نمیخوام کسی برنجه یا سعی کنه جلومو بگیره
گفتم اگه یه روزی تصمیمم 100 در 100 بشه
زندگی یسریا رو نابود میکنم
از دوس داشتنش دست نکشیدم و نمیکشم
لبخند دوستامو خیلی دوس دارم
به این نتیجه رسیدم که خیلی عاشقشونم
میخوام وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده
خودمو گول بزنم که همه چی اوکیه
آخه قراره ببرنم پیش یه روان پزشک
نمیدونم روان پزشک یا روان شناس
هرچی هس دوس ندارم باهاش حرف بزنم
البته خداروشکر الان نمیبرن بعد امتحانات
امروز بابام میگفت همش داری به خودت تلقین میکنی
گفتم پدر من تلقین چیه من تمام سعیمو میکنم
من میخوام اوکی باشم ولی دیگه خستم
گفت از چی؟ گفت تلقینو بذار کنار
گفت همه چی دست خودته
گفتم خیلی مزخرفه فکر کن دستم قطع شده
هی بگو تلاش کن در میاد
مگه میشه؟؟
من میخوام بخندم
میخوام به آینده فکر کنم
میخوام شاد باشم
ولی نمیتونم خب؟ از امشب استارت دوباره زدم
یه تلاش دوباره
شاید اینبار بشه ...
دِلـَــم می خــوآهَـــد آرام صِـــدایَت کُنـــم :
" اللّهُـــمَّ یآ شــاهِـــدَ کُــلِّ نَـــجـوی "
و بِگــــویَم تـو خــــودِ آرامِشــــی وَ مَــــن خـــــودِ بیـــــقَـرآر ....
خداجونم دلم خیلی گرفته
من دیگه تمایلی به ادامه زندگی ندارم
بهت توکل کردم و همه چیو به تو سپردم
آرامش زندگیم از بین رفت رویاهام نابود شد
بازم بهم امید دادی ... یه امید واهی
ای خدایی که اصرار کننده هارو ناامید نمیکنی
ای کسی که هر کس به تو نزدیک بشه ازش دور نمیشی
ای خدایی که صدامو میشنوی
خدا جونم من دیگه خسته شدم و تصمیمم رو گرفتم
امشب میام پیشت لطفا منو پس نزن خب؟
میدونم خودکشی غیرقابل بخششه
ولی شاید این بار یه استثنایی قائل بشی نه؟
من برای کسی یادداشت نمیذارم
برای دوتا از دوستام قبلا گذاشتم
برای خانوادم در حدی که یکم آروم بشن
دیگه لازمه برای کسی بنویسم؟
شاید در حد عذرخواهی! یا اینکه ببخشید خود خواه بودم
اول قرار بود تا شب تولدم صبر کنم
بعد یادم اومد ماه رمضونه و جزو ماه های حرام و از این حرفاس
از طرفی امتحانات اومد و از اونجایی که من نمیخونم
حوصله غرغر خانوادمو ندارم
پس نمیتونم صبر کنم
نگین چرا دارم میرم
من حتی اگه حالم خوب بشه و اینارو بگذرونم
اگه کنکور بهترین جا رو قبول شم
اگه زندگیم بیفته رو روال
اگه یه زندگی خوب تشکیل بدم و...
تش باز میرسم به مردن ن؟
خب پس من این شوخی مزخرفو نمیخوام
من زنده بودنو زندگی کردم
وقتشه یکم بمیرم
میگن اونی که خودکشی میکنه چون به خدا ایمان ضعیفی داشته
لایق بخشش نیست
یا شایدم من اشتباه خوندم
من ن خودخواهم ن ضعیفم فقط شاید یکم خستم
هرکسی یه جور میمیره
شاید این شیوه مرگیه که توی سرنوشت منه!