سلام به همه ی دوستای خوبم

مفتخرم که به وب من واردشدید

اینجا خـط خـطیـ هـای یـهـ روانــیهـ

وبلاگم قانونی نداره

نظراتتون هم محترمه

تاریخ ایجاد وبلاگم 17 خرداد هستش

شمارو به خوندن مطالب دعوت میکنم


http://uupload.ir/files/me7w_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B0%DB%B2_%DB%B2%DB%B0-%DB%B2%DB%B2-%DB%B0%DB%B0.jpg






♥ دوشنبه 17 خرداد 1395 ساعت 12:58 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


تو درمورد دلتنگی واقعی چیزی نمیدونی

چون این تنها زمانی اتفاق می افته

كه كسی رو بیشتر از خودت دوست داشته باشی


http://uupload.ir/files/kxa9_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B7-%DB%B0%DB%B4_%DB%B2%DB%B1-%DB%B0%DB%B9-%DB%B4%DB%B7.jpg

♥ دوشنبه 25 تیر 1397 ساعت 08:08 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


قبول !

من دل بریدم !

تو راست میگویی

حق با شماست اصلا !

شما پای همه ی قول و قرارها بودی !

بهترین بودی !

همیشه من مقصر بودم !

از سر ما زیادی بودی !

راست میگویی به خدا !

ما کجا و شما کجا !

اما ..

تو را جان مادرت

شب ها راحت میخوابی ؟

دل دردی ..

وجدان دردی ..

چیزی .. خدای نکرده آزارت نمی دهد که ان شا الله ؟! ..

دردت به سرم

تصدقت

اگر شبی

نیمه شبی

از خواب ناز پریدی و از آن دردها به سراغت آمد

حتم بدان شام سنگین خورده ای ! :)

و گرنه ما کجا و شما کجا؟ :)


http://uupload.ir/files/h6w6_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B7-%DB%B0%DB%B6_%DB%B1%DB%B2-%DB%B2%DB%B3-%DB%B1%DB%B5.jpg

♥ دوشنبه 25 تیر 1397 ساعت 10:55 ق.ظ توسط Ftme نظرات()

چه دادها کشیدم و نبودی بگویی "جانم"

چه اشک ها ریختم و نبودی بگویی "من که هستم"

از این می سوزم

که خدا می بیند مثل ماهی بیرون از آب

پرپر می زنم برایت

و بالم نمی دهد به سمت تو پر بکشم.

به خدا قسم

اگر

جاده کمی انصاف داشت

نگاه به بی میلی ِ تو نمی کرد؛

خودش بعدِ اینهمه انتظار

تو را به من بر می گرداند.


http://uupload.ir/files/7i5l_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B7-%DB%B0%DB%B7-%DB%B2%DB%B6_%DB%B2%DB%B1-%DB%B3%DB%B5-%DB%B2%DB%B5.jpg

♥ پنجشنبه 14 تیر 1397 ساعت 11:45 ق.ظ توسط Ftme نظرات()


گفت الان داغی نمیفهمی چی داری میکنی

با خودت با من با رابطمون

گفتم بی دلیل باش میتونی؟

دنبال بهونه نگرد واسه موندن،بودن

با دلت باش

اونجوری هرچی بشه خسته نمیشی زده نمیشی

بخاطرِ خودت باش نه هیچ چیزی نه من، نه نیازای دیگه‌ت

هیچی نگفت و رفت

انقد حرفام بد بودن

انقد گنگ بودن که نتونست هضمشون کنه؟:)


http://uupload.ir/files/103b_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B7_%DB%B0%DB%B1-%DB%B0%DB%B2-%DB%B3%DB%B4.jpg



♥ یکشنبه 10 تیر 1397 ساعت 06:44 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

سلام جانا

ببخشید که با جانا شرو کردم

باید میگفتم اقای اک.. یا علیرضا یا هیچکدوم فقط سلام

آخه الان من برات از هر غریبه ای غریبه ترم

ولی روحتم خبر نداره چقدر دلم میخواست با چسبوندن میم مالکیت صدات بزنم

و با جان دلم گفتنت نیشم تا بناگوش باز شه

این پی ام رو ندادم که حالتو بد کنم یا اصرار کنم

یا چمیدونم هرچی که الان ممکنه بش فک کنی یا داری میکنی

فقط میخواستم باهات حرف بزنم

البته من هر روز دارم باهات حرف میزنم

یه دفتر خاطرات دارم که تو هر صفحش از تو نوشتم تا مثلا اروم شم

ولی حدس بزن چیشد؟ اثری نداشت

چند دفعه خواستم زنگ بزنم تا باهات حرف بزنم و صداتو بشنوم

ولی دیدم قلبم نابود تر از اونی شده که تحمل لحن سردتو داشته باشه

خواستم پیام بدم دیدم تحمل نداره بام مث بقیه حرف بزنی

آخه طفلی هر روز که میگذره بیشتر تیر میکشه

و من نمیدونم تا کی میتونه به کارش ادامه بده

شاید این دردشو از صدقه سری قلب خیلی مهربون تو داره

شایدم بخاطر این مغز لنتی که تو فراموشی خاطرات همکاری نمیکنه

اینا همه ویس بود و اگه گریه امونمو نمیبرید شاید میتونستی صدامو بشنوی

دلم نمیخواس گریه من حالتو بد کنه پس حرفامو نوشتم

و دلیل فرستادنم این بود که بهت نیاز دارم

به ارامشی که ازم گرفتی نیاز دارم

برای تموم کردن اشکایی که بم هدیه دادی

شاید بهتر بود ب جای جانا هیتلر خطابت میکردم

هرچند تو از اونم بدتری

اون کسیو که دوسش داشت روزی هزار بار نکشت

البته شاید الان با خودت بگی به من چه میخواستی عاشقم نباشی

عزیزم حرفای کسی آرومم نمیکنه . قرصی آرومم نمیکنه

تا صب هق هق زدن و هر شب خوابتو دیدن حالمو بهتر نمیکنه

روحتم خبر نداره چقدر با خدا حرف زدم

نه برای اینکه برگردونتتا نه ! گفتم آرامش بده بم !

دارم خانوادمو از خودم نا امید میکنم و دوستامو ناراحت میکنم

و بخدا نمیخوام که ازم برنجن

یادته قبل اینکه کات کنیم چند دفعه حرف کات رو پیش کشیدم؟

خب اون روزا خوب نبودم

ولی هر چقدر تلاش میکردم همه چی درست بشه

حس میکردم تو انگار دستاتو زدی ب کمرت و داری فقط نگاه میکنی

سرد بودی و حالت گرفته بود

به قول خودت مث بچه ای شده بودی که قرار بود ببرنش شهر بازی و الان میگن که نمیبرنش

خودتم میدونی من عاشق تر بودم و هستم

و همین دلیلیه که الان باید نابودی خودمو تماشا کنم

یادته آخرین باری که تلفنی حرف زدیم همه چی دیگه اوکی شد؟

هر روز آرزو میکنم کاش اشتباهی هم شده شمارمو بگیری

یا اینکه تصمیم بگیری صدامو بشنوی و بخوای همه چیو درس کنی

روزای اولو اینطوری گذروندم که برمیگردی و محاله همه چی تموم بشه

همه اینا هنوزم مث یه خوابه

میدونم میای و منو از این کابوس نجات میدی و باز همون معجزه میشی

هنوز نمیدونم دلم میخواد بعد اینکه اینارو خوندی بم جوابی بدی یا نه

نمیدونم میتونم عکس العملی ازت ببینم یا نه

یادته اون روزا که خوب بودیم وقتی این روزا رو پیش بینی میکردی؟

میخواستی بهترین دوستای هم بشیم!

یادته گفتی بازم باید بیام سمنان و من میگفتم تا جایی که بتونم ازت فاصله میگیرم؟

من هنوزم به درست شدن همه چی باور دارم

حالا هر چقدر عجیب و غیر قابل باور برای تو

یه وقتایی با خودم میگم ببین عشقت چقدر خوشحال و خوبه

دیگه از اون حال و هوا در اومده !

میگم دیوونه باید از خدا بخوای هیچوقت دلش برات تنگ نشه

باید دعا کنی فراموشت کنه و هیچوقت نبودتو متوجه نشه و یادت نیفته

میگم ببین خنده هاش به همه چی می ارزه ها

ولی ببخشید من خود خواهم و مث هر آدم دیگه ای به فکر خودمم

فقط کاش اینقدر دوست نداشتم

امیدوارم به حرفام نخندیده باشی یا مسخرم نکرده باشی

چون با اشکای زیادی نوشته شدن

از طرف اونی که هنوز لورازپامشی

(میخواستم بگم شنقل ولی بین اون همه لقبی که بت دادم لورازپامو بیشتر دوست دارم)


http://uupload.ir/files/wk25_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B7_%DB%B2%DB%B0-%DB%B4%DB%B6-%DB%B1%DB%B4.jpg

♥ شنبه 9 تیر 1397 ساعت 09:29 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


چهار پنجِ صبح بود

گفت بخواب

گفتم کابوسام نمیذارن باید چشام خسته شن:)

گفت ببین کابوسات ماله من چشاتو ببندُ  فقط به خواب فکر کنن...

گفتم چشم ...

گذشت.... شبا با شب بخیراش میخوابیدم.

یه چن وقتیه باز کابوسام برگشتن:)

یه چن وقتیه شب بخیری نیس:)

یه چن وقتیه کابوسات ماله من چشاتو ببند و به خواب فکر کنی نیست :)

میدونی اینکه کابوسِ آدما رو ازشون بگیری

خیلی قشنگه...

ولی اگه هزار تا کابوس با جای خالیت جاش نیاری قشنگتره...:)


http://uupload.ir/files/6ioi_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B1%DB%B4_%DB%B1%DB%B4-%DB%B0%DB%B3-%DB%B1%DB%B7.jpg

♥ جمعه 8 تیر 1397 ساعت 10:23 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


بی حوصله که میشی

نه بحث میکنی

نه حرف میزنی

نه گریه میکنی

نه میخندی

نه چیزی خوشحالت میکنه

نه چیزی غمگینت میکنه

نه دلت میخواد به کسی عشق بورزی

نه حوصله نفرت داری حتا

بی حوصله ای و هیچ حسی به هیچکس و هیچ چیز نداری

بی‌هدف فقط میگذرونی و

بی رویا میخوابی

و بی انگیزه پامیشی

و من

یه جایی طرفای هوای گرگ و میش

که نمیشه تشخیص داد داری میای یا داری میری

بی حوصله ترینم

و برام فرقی نمیکنه داری میای یا داری میری


http://uupload.ir/files/cayn_photo_۲۰۱۸-۰۶-۰۴_۱۰-۴۴-۱۷.jpg

♥ جمعه 8 تیر 1397 ساعت 01:23 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

دیشبم مث شبای دیگه سخت دلتنگ شدم

ولی این دلتنگی یه جنس دیگه داشت

یاد شبایی افتادم که حالم خوب نبود

همون شبایی که با تمام وجودم سعی میکردم نفهمی حالمو

اون شبا که ازت ناراحت میشدم و میرنجیدم

اون شبایی که فکر نداشتنت دیوونم میکرد

کم پیش میومد متوجه بشی

ولی وقتایی که میفهمیدی دعوام میکردی که گریه نکنم

وقتی میفهمیدی دلت نمیخواست با ناراحتی بخوابم

یادته ازت پرسیدم

اگه من نباشم حالت خوب میشه؟

چیکار کنم تا حالتو خوب کنم؟ چیکار کنم تا درس شه؟

بت گفتم بخدا راضی نیستم وجودم اذیتت کنه ها

یادته بت گفتم تو برام با ارزش تر از خودمی؟

بم گفتی تو خوب باش همیشه باش؟

مگه میشه نباشی و خوب باشم؟

مگه میشه اینجوری بی توجهیتو ببینم و خودمو بزنم به اون راه؟

ببین چند ماهه دارم همش گریه میکنم!

لنتی من همونم که دوست نداشتی با ناراحتی بخوابه ها

همونی بودم که میگفتی حال بدت ده برابرش ب من منتقل میشه

شب همه اینارو باز مرور کردم و باز دیدم تو اون آدم نیستی

داشتم میترکیدم و نیاز داشتم آروم شم

دلم میخواست داد بزنم و بگم خدایا من چرا آروم نمیشم

با کلی مصیبت و بدبختی خوابیدم

ولی اومد تو خوابم

وای از همیشش مهربون تر بود

بغلش کردم دلم میخواست بغلش گریه کنم

دلم میخواست شرو کنم به مشت زدن بهش

بزنمش و جیغ بزنم بگم ببین با کسی که دوستت داش چیکار کردی!

دلم میخواست اینقدر بزنمش که آروم شم

ولی حتی تو خوابمم دلم نیومد و فقط بغلش کردم

اینقدر خواب خوبی بود که

اید ساعت 6 برای درس خوندن بیدار میشدم

ولی تا ساعت 10 و نیم دل از خواب نکندم

ولی وقتی بیدار شدم و اومدم اینستا این استوریو ازش دیدم

بعد به خودم گفتم چقدر احمقم !

ینی فقط منم که حسرت همه چیو میخورم؟

تو کی وقت کردی اینقدر مغرور و بی احساس بشی؟

کی وقت کردی اینقدر عوض بشی آخه ...


http://uupload.ir/files/wek_5.jpg



♥ پنجشنبه 7 تیر 1397 ساعت 09:02 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

برگرد

نگذار دیر شود

دل است دیگر

شاید دیدی خسته شد از انتظار کشیدن

دست کشید از همه چیز

دیر نیا

آنقدر دیر نیا که مانند «شهریار» مجبور بشوم بگویم

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

http://uupload.ir/files/ec5q_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B1%DB%B2_%DB%B1%DB%B3-%DB%B1%DB%B2-%DB%B5%DB%B5.jpg

♥ چهارشنبه 6 تیر 1397 ساعت 09:01 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

چایی مینوشیدم و یادش افتادم

یکباره دلتنگش شدم

بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد

همه با تعجب نگاهم کردند

لبخند تلخی زدم و گفتم: چقدر داغ بود!! :}


http://uupload.ir/files/j784_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B7_%DB%B0%DB%B9-%DB%B4%DB%B1-%DB%B3%DB%B6.jpg

♥ چهارشنبه 6 تیر 1397 ساعت 08:58 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

مثل اینه که خسته از کلمه

به کسی نامهای سفید بدی!

به کسی که رسیده آخر خط

وسط گریههات، امید بدی

داری از هوش میری از سردرد

توی لبهات باز حس داری

باز لبخند میزنی به چشاش

که نفهمه که استرس داری

خواب و بیدار بودنت زجره

همه ی زندگیت کابوسه

اون ولی قول داده توو شعراش

برمیگرده به آخرین بوسه

http://uupload.ir/files/5et7_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B5_%DB%B2%DB%B1-%DB%B5%DB%B8-%DB%B1%DB%B5.jpg

♥ چهارشنبه 6 تیر 1397 ساعت 05:18 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

تو بری دووم نمیارم بدون تو یه روزم

من میترسم آخرم بی تو از این دوری بسوزم

تو بری تنهایی بدجوری تو این خونه میمونه

باید عکساتو بغل کنم تو تنهاییم دیوونه

تو بری بارون نمیاد دیگه

کاش بشه با اون روزا بازم بشه دیدت

تو بری قلبم میگیره برگرد

ببین این دستامم از دوریت یخ کرد

پرپرم نکن آسون

عاشقت شدم آروم

دیگه نکن زندگیمو باز داغون

گیج و بی قرار میشم

خاطراتت رد میشن

ببین عاشق ترینم از همیشم

تو بری بارون نمیاد دیگه

کاش بشه با اون روزا بازم بشه دیدت

تو بری قلبم میگیره برگرد

ببین این دستامم از دوریت یخ کرد

پ.ن: یادته این اهنگو دوس داشتی؟

یادته چقد از صدای خواننده خوشت میومد و من تقلید صداشو میکردم؟

یادته یه شب تقلید صدا کردم و ویس گرفتم ولی ویسای بعدی نتونستم؟!

وای ک چقدر دلم برای اون روزا تنگ شده


http://uupload.ir/files/oxi_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B3_%DB%B1%DB%B9-%DB%B4%DB%B5-%DB%B4%DB%B1.jpg



♥ سه شنبه 5 تیر 1397 ساعت 08:08 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


پرویز من برای خوشبخت بودن به وجود تو احتیاج دارم

من تو را با هیجان یک عشق مقدس و پکی دوست دارم.

عشقی که تصور نمی‌کنم در دنیا نظیری داشته باشد

پرویز چه فایده دارد اگر یک بار دیگر به تو بگویم که تو را می پرستم

تو را به راستی می‌پرستم مگر تو خود این را نمی‌دانی؟

پرویز به من بگو با تنهایی چه می‌کنی برای من بنویس غذا چه می‌خوری و برنامه زندگی‌ات چیست.

پرویز من دیگر هرگز از تو جدا نمی‌شوم

این آخرین بار است من تنهایی را دوست ندارم

زندگی من با عشق تو توام شده و وجود توست که سیاه و تاریک می‌شود

نمی‌خواهم نامه‌ام را تمام کنم مهران از اتاق دیگر مرا صدا می‌زند

ولی من نمی‌خواهم این آخرین وسیله‌ای را که برای تسکین دردهای خود در دست دارم

ازدست بدهم

پرویز برای من نامه بنویس آنقدر بنویس که خسته بشوم

هر روز بنویس این آرزوی من است

و تو اگر مرا دوست داشته باشی به آرزوی من توجه خواهی کرد.

پرویز من از فردا مرتب برای تو کاغذ می‌نویسم و جریان زندگیم را به طور مفصل شرح می‌دهم

و از تو هم همین انتظار را دارم

اگر نامه‌ی امشب من بد خط و کثیف است مرا ببخش

زیرا آنقدر خسته هستم که اگر فکر و خیال تو راحتم می‌گذاشت

کنون در خوابی فرو می‌رفتم که انتهای آن فردا شب باشد.

پرویز بوسه های مشتاقانه‌ی مرا بپذیر .

به امید دیدار

#فروغ‌‌‌_فرخزاد

"از نامه‌های فروغ به همسرش پرویزشاپور"


http://uupload.ir/files/g6kf_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B2_%DB%B1%DB%B2-%DB%B5%DB%B4-%DB%B3%DB%B5.jpg


♥ دوشنبه 4 تیر 1397 ساعت 12:20 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

تو هیچی از من نمیدونی؛

نه اون وقتی که مالِ هم بودیم میدونستی نه حتی الان میدونی.

تو نمیدونستی وقتایی که قهر میکردیم

من حالم بدتر از تو بود ولی سمتت نمیومدم

چون از خودم بدم میومد که اذیتت کردم

که خودخواهم و با همه بدیام باز تو زندگیت میمونم و با موندنم اذیتت میکنم

با موندم باعث میشم اخم کنی، بغض کنی...

تو نمیدونستی ولی

اون وقتایی که ازم دلخور بودی و تو به این نتیجه میرسیدی که من دوستت ندارم

من ساکت میموندم و فکر میکردم

چرا نباید اینهمه عشق از چشام معلوم باشه،

که چرا باید اوضاع جوری پیش بره که حتی یک لحظه ام شک کنی به تا این حد دوست داشتنِ من.

تو نمیدونستی و من

شبایی که تو حالت خوب نبود تا صبح این پهلو به اون پهلو میشدم و خوابم نمیبرد

تو نمیدونستی و من هزار شب از دلتنگی بغض کردم،تب کردم، مردم

و بهت نگفتم که مبادا فاصلمون بغض بکاره تو گلوت.

تو حالاام نمیدونی؛

که هنوز وقتی عکساتو نگاه میکنم و حس میکنم ناراحتی میمیرم،

که دلتنگی جوری رخنه کرده تو جونم که شده یه تیکه از تنم،

تو نمیدونی که دائم فکر کردن به خاطرات یکی که نمونده،نخواسته بمونه چه حالیه،

تو نمیدونی یکی بره و باز با همون شدت قبل کنارت نفس بکشه چه حالیه.

تو هیچوقت نمیدونی که پاک کردنِ اشکام با دستایِ خودم،

وقتی اشکام به این بهونه اومدن که دستات رو صورتم جا خوش کنه چه حالیه.

تو نمیدونی اونی که رفته جا پاش اونقدر محکم باشه که نذاره هیچکس بعدش بیاد چه باختیه.

تو هیچ وقت نمیدونستی چقدر دوستت دارم

تو هیچ وقت نمیدونی من میتونم تو اوجِ نداشتنت تا کجا تو دوستت داشتنت غرق بشم و باز نمیرم...


http://uupload.ir/files/lwr5_photo_۲۰۱۸-۰۶-۲۳_۲۲-۴۰-۲۰.jpg

♥ یکشنبه 3 تیر 1397 ساعت 11:23 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

گاه دل میکنی از اطرافیانت ، علایقت ، دنیایت ...

و در کنج خلوت خویش به دورت پیله ای درست میکنی

دیواری برای خودت میسازی به نام تنهایی ...

گاه افسردگی و یاس سرتاسر وجودت را میگیرد

آنگاه خشت خشت این دیوار را از قطعات فولادین میسازی

سدی غیرقابل نفوذ بین خودت و تمامی آدمهای جهان ...

گاه کسی که مالک قلب و روحت است چنان تورامیشکند

که حس خواهی کرد قلبت تبدیل ب سنگی تکه تکه شده

هیچ گاه مانند اولش نخواهد شد اما همچنان میتپد

و هر نفس درد را به تو هدیه میکند...

عقلت دادگاهی تشکیل میدهد

و احساساتت را تا ابد محکوم به حبس میکند

گاهی حبس ابد را هم زیادی میبند و اعدامش میکند

دیواار تنهایی ... قلب سنگی ... احساسات مرده ...

این شرح حال این روزهای من است

http://uupload.ir/files/nm2k_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B5-%DB%B3%DB%B0_%DB%B1%DB%B1-%DB%B3%DB%B9-%DB%B5%DB%B3.jpg


♥ دوشنبه 28 خرداد 1397 ساعت 10:05 ق.ظ توسط Ftme نظرات()