!!!چی بودیم... چی شدیم

...Follow your dreams...

از قدیم گفتن خدا هیچ مسلمونی رو بیکار نکنه! جدیدا ما میگیم خدا هیچ کارمندی رو بیکار نکنه چون وقتی بیکار میشیم کارایی میکنیم که اصلا در شان یک کارمند نیست!

دیروز به حدی بیکار بودیم که دخترا غیرتشون گل کرد و بلند شدن قسمت پایین رو چنان با جون و دل تمییز کردن که هرکی میومد اونجا فک میکرد اشتباه اومده! البته بگم که من هرگز همچین کارایی نمیکنم چون کلا از کارایی شبیه کار خونه متنفرم، و هرکس هم به اشتباه فتوا بده که کار خونه وظیفۀ خانومه خونه س با انواع فحش های تمیز و غیر تمیز من روبه رو خواهد شد!

اینم همکارمون زهرا که بعد از نظافت محل کار طفلکی خسته شده بود و توی تخت سلوی ( بخونید سِلوا) خوابیده بود!

1.png

امروز اینقد خسته بودیم از بیکاری که صاحب کارمون رفت و برامون خوردنی خرید که با گوشی بازی نکنیم و مشغول خوردن باشیم، اما ما همچنان درحال خوردن با گوشی هم بازی میکردیم!


2.png

+ اون تسبیح هم مال اون همکارمونه که از من پنکک میخواست! خواستم توی این عکس نشون بدم که از ظاهر افراد نباید قضاوت کرد! چه بسا دختری که آرایش میکنه با خودش تسبیح داره و دختری چادری و ریاکاری مثه من یه تیکه دعا هم تو کیفش پیدا نمیشه!




طبقه بندی: اتفاقات، خاطرات، 
[ سه شنبه 6 بهمن 1394 ] [ 06:31 ب.ظ ] [ زهرا بانو ] چیزی میگی بگو؟!



      قالب ساز آنلاین