:(

معلوم الحال شنبه 15 خرداد 1395 08:00 ب.ظ نظرات ()
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب دلم به یاد عزیزان گرفته است
در آسمان سینه ی من ابر بغض خفت
صحرای دل بهانه ی باران گرفته است

- ٤٠ روز گذشت و من هنوز در حسرت ندیدن توام! در حسرت هزار ای کاش و هزار کار نکرده و هزار حرف نگفته. ناگهان چقدر زود دیر می شود ...

*شعر از سلمان هراتی عزیز؛ با اندکی تغییر