معلوم الحال سه شنبه 26 اسفند 1393 08:50 ب.ظ نظرات (5)


باز امشب دلِ من غرق گله شد      بی تاب و بی رمق، بی حوصله شد

امروز مثلا مراسم تجلیل از کنکوری های 92 و 93 بود (اونم چقدر زود!!!) و من هم از غائبین! دعوت نامه برای رتبه های نجومی (در حد شارژ ایرانسل!) ارسال شده بود و با بعضی ها تماس گرفته شده بود و و پیامک هم که برای اکثرشون ارسال شده بود اما همچنان «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ...
دیشب هم از روی اتفاق برخوردی داشتم با یکی از مشاورا ن اسبق! که اوشون بعد از مدت ها پرسیدن چه خبر و کجایی و چه می کنی و ... و بلافاصله چسبیدن به همراه گرامی مون (یکی از دوستان پزشک آینده) که چه می کنی و ... و در حدود نیم ساعت وسط خیابون به یحث و مقاوله پرداختند و در آخر هم کلی از دیدار اوشون مشعوف شدن و ما هم که هیچ (!) با خداحافظی گرمی از جناب ... ما رو ترک کردن !!!

عیب نداره ... سال ها بخشیدم و فراموش کردم اما حالا دیگه نه می بخشم و نه فراموش می کنم ... گاهی باید بد بود و نبخشید تا ...
اهل انتقام جویی نبودم و نیستم اما یک روز حتما این روز ها رو به خاطر اون حضراتی میارم که احتمالا گذارشون در آینده به من میفته (انگار نه انگار که زمین گرده و کوه به کوه نمی رسه و ...)

به رسم عزیزان اینستا گرامی از هشتگ استفاده می کنیم برای عزیزان گروه چارتار که واقعا الان باید بگم نازِ نفستون !!!
# مرا به خاطرت نگه دار - چارتار

تبریک: به اینترن فعلی و آقای دکتر آینده جناب آقای دکتر ( آینده)  مهربان بابت قبولی توی آزمون پره و ورودشون به دوره اینترنی و ...

بعدا نوشت(الحاقیه): روز ملى  مبارزه با  آرامش اعصاب  بر شما  ترقه بازان  عزیز و  عزیزان وابسته  مبارک!