معلوم الحال پنجشنبه 6 آبان 1395 08:22 ق.ظ نظرات ()
دو تا از هم اتاقیام نرم افزرا میخونن و سال آخرن. اینا استادی داشتن که زیادی با دخترا  ل * ا * س  میزد. رفتن علیه ش شکایت کردن و در عوض مسئول IT  مرکز کامپیوتر استادشون شد. یه شب هم استادشون رو آوردن اتاق و باهاش PES زدن و کلی گل خوردن :) بعدش استادشون گفت لپ تاپای شما کوچیکه باید یه روزی بیاین اتاق من (توی مرکز کامپیوتر) و توی ال سی دی من بازی بکنیم. (ال سی دی 27 اینچ)

Rright now

اینا حالا با استاد محترم کلاس دارن و گفتن ولش کن بابا استاد آشناست نمی ریم! :) بعدش گفتن باشه میریم که یه حاضری بزنیم. اول بساط صبحانه رو جور کردن و مشغول شدن که یهو استاد بهشون زنگ زده مگه نمیخواین بیاین کلاس؟ :) اینام گفتن استاد خواب موندیم. الان داریم راه میفتیم :) 
بعدش میگن: از این به بعد میخوایم دیر بریم شب بهش پیام میدیم استاد ما فردا نیم ساعت، چهل و پنج دقیقه تاخیر داریم! نگران نشو!!! :)))