شنبه 15 آبان 1395 07:48 ب.ظ
نظرات ()
طبق معمول افتادم روی تخت و هندزفری تو گوش هام:
- توی این خونه پوسیدم خدایا، مگه دیوار اینجا در نداره ... (دیوار بی در، چاوشی؛ محسنشون!)
- سرگرمی تو شده بازی با این دل غمگین خستم (نشکن دلمو، محسن آقای یگانه)
....
همینجوری آهنگا پشت سر هم و بی هیچ ترتیبی پلی میشن و منم کاغذ کاهی جلومو خط خطی میکنم! جمعه این هفته آخرین مهلت ارسال تاپیک، Research Question و Hypothesis Statement برای پروپوزال های درس "روش تحقیق" هستش و من هنوز درگیرم. آخر هفته که کلاسامونه پس باید فورا یه تاپیک خوب پیدا کنم و به استاد ایمیل کنم! اما هنوز که هنوزه درگیرم. انتخاب تاپیک توی حوزه ادبیات یعنی گم شدن توی یه گرداب هایل و انتخاب تاپیک توی حوزه آموزش زبان یعنی گم شدن میون یه جنگل پر دارودرخت! هیچی از روش های تدریس و نظریه های آموزش زبان نمی دونم. استاد هم به شدت سخت گیر. همین قدر بگم از کلاس ١٥ نفری سال بالایی هامون ٨ نفرشون مجددا درس رو با ما پاس کنن! و اون ٧ نفر باقی مونده هم با نمرات ١٠ ١١ ١٢ موفق به پاس این درس شدن!
می نویسم... خط می زنم... سرچ می کنم...
عجب غلطی کردم :-[ من که زبون مادریم رو بلد نیستم درست و درمون باش صحبت کنم چرا باید همچین رشته ای رو انتخاب می کردم؟! سر درد گرفتم بس تاپیک انتخاب کردم و خط زدم
از شادی رنگارنگ ب معلوم..
نه چند تا شادی رنگارنگ داریم..که هی میپرسی؟؟؟
هااااا؟؟؟
من همونم ک دانشجو پزشکیم..
وبلاگمو داری که:////