معلوم الحال دوشنبه 26 تیر 1396 07:00 ب.ظ نظرات ()
بزرگان فمنیست حرفای زیادی در باب مظلومیت زنان زدن و یا آویزه گوشمون کردیم و یا هم از این گوش گرفتیم و از اون گوش در کردیم؛ یعنی «کلا به گوشمون گرفتیم». من قصد جبهه گیری علیه هیچ کدوم از طرفین رو ندارم. فقط میخوام داستانم رو بگم و برم، خواه پند گیرید خواه ملال ...

جونم براتون بگه که بعد از اینکه از خوابگاه برگشتم خونه یه حس تنهایی بدی بهم دست داد. اینکه 9 ماه توی شلوغی و سروصدا و چرک و ... زندگی کنی هم خودش عالمیه. قضیه جایی تلخ تر میشه که بفهمی سال دیگه دوستات رو نمی بینی 
منم برای اینکه یاد دوستام رو زنده نگه دارم یه هفته بعد از اینکه از خوابگاه برگشتم خونه یه پست حاوی 7 نفر آدم عاقل بالغ گذاشتم و یه کپشن دو خطی هم براش نوشتم. اما جونم براتون بگه که یک هفته طول کشید عدد لایک های ما به 100 نرسید /-: (حالا فکر نکنید آدم لایک پرست و مادی ای هستما)

اما قضیه جایی برام جالب شد که دیدم یه خانوم عکس کامل خودش رو هم نه، که عکس پاهاش رو در حالی که ولو شده روی مبل گذاشته اینستاگرام با هشتگ خستگی و ناله و فلان و بهمان ... به حق همین لحظه نیم ساعت از پست بانو گذشته بود که تعداد لایکا به عدد روزای سال رسیده یود و 85 نفرم زیر پستش کامت گذاشته بودن که: "نخسته بانو" "چایی بدم؟" "کَفی (coffee) میل دارین؟" "وری نایس" "الهی بمیرم" "عجب پست خفنی با اجازتون شیر می کنم" "(استیکر قلب)" و .... تازه 18 نفرم اومده بودن شماره داده بون زیر پستش  حالا با اینش کاری ندارم، موندم توی خلقت اون موجودی که زیر پست بانو تبلیغات میکنه که "گروپ زدم د  خ  ت  ر   و    پ  س  ر قاطی جوین شو تا لینک رو برنداشتم" /-:


... چون به اصغر فرهادی و کارهای مقواش علاقه دارم نتیجه گیری رو به خودتون می سپارم. الان شما بگین: در حق خانوما جفا شده یا آقایون (هل یستوی هفت نفر با یه نصفه؟)


توجه: این مطلب کاملا طنز بوده و هیچ گونه ارزش دیگری ندارد! هم شما میدونید هم من که ما اصلا همچین چیزی توی کشورمون نداریم، فقط خواستم شوخی کنم.