یکشنبه 25 تیر 1396 08:41 ب.ظ
نظرات ()
سه سال پیش ناخواسته به مسیر آکادمیک زبان انگلیسی پا گذاشتم. چند ماهی از شروع ترم گذشته بود که اینجا را ساختم. هنوز بوی تازگی و بی تجربگی میدادم. تنها و غریب بودم. بی هیچ دوستی اولین روزهام از پس هم گذشت. سال اول تمام شد و من تازه بیدار شدم! سال دومی که شدم، تازه ناشناخته ها را شناختم. با حقایق تلخ روبرو شدم و داستان قهرها و آشتیها، آتش به خرمن وجودم زد. سال سوم، زندگیم زیر و رو شد. با کسانی آشنا شدم که سلاطین بیراههها (جاده خاکی) بودند. شاید سبک زندگی شان را نمی پسندیدم اما دروغ هم نمی گفتند. هنوز درکشان نکرده بودم که ناگزیر جدا شدم.
از امروز چهارمین سال تحصیلم در دانشگاه را آغاز می کنم. نمی دانم که دفتر سرنوشت چه برگ هایی برایم رقم خواهند زد، اما همچنان به آمدن روزهای بهتر امیدوارم. نمی دانم فرداهایم را خواهم دید یا نه، اما برای رسیدن به اهدافم ناگزیر ایستادن و جنگیدنم.
اگر روزی از نفس افتادم، شما مرا رها مکنید!
هیچ ادعایی در باب نویسندگی ندارم. پس اگر اشتباهی سر زد امیدوارم که من رو ببخشید و بهم تذکر بدید.
کانال تلگرام من: @daneshjoyezaban
با احترام
میم. الف.
١١ / شهریور / ١٣٩۶