شنبه 16 تیر 1397 09:51 ب.ظ
نظرات ()
چند روز پیش بالکل برگشتم سر خونه زندگی. شب اولی که رسیدم توی گروه باشگاه خانم دکتر یک سری حرف زد و بعدش بهم گفت تدریس میکنی و ..؟ که منم طبق معمول همیشه فرو افتاده و آسفالت شده هستم گفتم بله اگر در توانم باشه چرا که نه!
شما که غریبه نیستید. چند جا سر زدم برای کار اما خب هیچ کدومشون مدرس جدید نمیخواستن!
عطف به خط بالا خوشحال بودم و گفتم نهایتا قراره برای اولین تجربه تدریسم برم بزنم تو سر و کله بچه های خانم دکنر :) که دیدم یهو خانم دکتر تغییر موضع دادن و از گروه به پی. وی. بنده منتقل شدن و گفتن کلاس رو برای خودم میخوام :| اینو که گفت برگام ریخت!
برادرزاده ش دانشجوی زبانه (ترمکه البته!). داداششم که به کشور دوست و نه چندان همسایه ام+ریکای جنایتکار هجرت کرده. خودش هم که یکی از دانشگاه های خفن کشور درس خونده که زبان دانشگاه کلهم انگلیسیه!
چرا باید از من میخواست که بهش زبان تدریس کنم؟ ینی هدفی غیر از کمک کردن به من بی نوا داشته؟ آخه اصلا منطقی بنظر نمیرسه که بخواد از یه آدم آس و پاس بی تجربه مثل من کمک بگیره!
همشم راجع به هزینه ش حرف میزد. شما که غریبه نیستید. همه میگن اسکلم! منم منکرش نیستم. اما خب شرافتا هر چقدر با خودم کلنجار رفتم نتونستم مبلغی بگم. در نهایت به خانم دکتر گفتم من میام بهتون یک سری مطالب یاد میدم اما شما هم در ازاش بهم نسخه خونی یاد بدین. اینجوری بی حساب میشیم. قبول نکرد و گفت خودم میپرسم و مبلغش رو بهت میدم. ولی موندم چه کنم؟! واقعا هیچی بلد نیستم. نمی دونم چی باید یادش بدم؟ اصن نمی دونم چقدر بلده؟ (هر چند این یک اصلِ که ما ایرانیا فقط مدعی اینیم که زبان بلدیم! و در واقع هیچی ازش بارمون نیست)
فردا قراره اولین جلسمون باشه و من موندم چه کنم؟!


