یکشنبه 21 مرداد 1397 10:05 ق.ظ
نظرات ()
چهارشنبه هفته پیش بالاخره بعد ازز مدت ها دل رو به دریا زدم و به مدیر گروهمون پیام (SMS) دادم. اولش کلی تایپ کرده بودم که شرایطم رو توی واتس آپ یا تلگرام براش بفرستم، اما بعدش یهو رگم عصبانیتم زد بالا و بهش پیام دادم: «سلام. وقتتون آزاده؟»
به ثانیه نکشیده بود که جواب داد: «بله، بفرمایید»
فورا بهش زنگ زدم و از شرایط جدیدی که برام به وجود اومده گفتم. گفتم من مصاحبه رفتم و اونهمه جون کندم، اما آخرش بخاطر ایشون از پذیرش سراسری انصراف دادم! چون حتی حاضر نبود جواب بده که را من رو انداخته و من هم نمی تونستم اینهمه راه شهریور بیام که از اونور برگردم برم یه دانشگاه دیگه ثبت نامم رو تکمیل کنم. گفتم که بیخیال آزمون MSRT (آزمون زبان وزارت عتف) شدم و الانم که نتایج استعداد اومده موندم چه کنم؟! انصراف بدم یا ...
برگشت گفت:« من که از همون اولش بهت گفتم نیازی نیست انصراف بدی. و ای کاش انصراف نمیدادی! حیف بود با اون رتبه نری دانشگاه ... در ثانی ما اصلا درس معرفی به استاد رو برای دانشجوهای با شرایط خاصی مثل شما گذاشتیم. شما که از دانشجوهای خوبمون هستی و اصلا نمیدونم را ایشون با شما لج کرده. به هر حال اصلا جای نگرانی نیست چون ما درس معرفی به استاد رو به استاد مدعو نمیدیم و هیئت علمی های گروه ازت امتحان میگیرن ..»
که گفتم: « من به دکتر ا* و ق8 و .. صحبت کردم. هیچ کدوم هفته اول دوم شهریور نیستن که ازم امتحان بگیرن»
- «اصلا جای نگرانی نیست. من خودم سوالات رو ازشون میگرفتم و ازت امتحان میگرفتم.»
+ «حالا میفرمایید چه کار کنم؟»
- «الان به نظرم با توجه به اینکه راهت دوره نیازی نیست بیای دانشگاه. بزار من به آقای دکتر ب* زنگ بزنم و بگم که یک نمره نه کسی رو باسواد میکنه، و نه بی سواد و با توجه به اینکه شما شرایطت خاص هست و جای دیگه ای قبول شدی نمره رو بهت بده که دیگه نخوای بیای اینجا و تمرکزت رو بزاری روی دانشگاه مقصدت»
+ «یعنی از اونجا انصراف ندم؟»
- «نه پسر خوب. من خودم صحبت میکنم. شما هم نگران نباش.»
بعد از نیم ساعت استاد زنگ زد و گفت: «ایشون گفتن که از پروژتون راصی نبودن و برای همین باید یه پروژه دیگه براش ایمیل کنید تا نمره تون رو بدن»
منم گفتم: «چشم! سمعا و طاعتا. ولی استاد این اصلا منصفانه نیست که خیلیا بدون پروژه نمره بگیرن ولی من ...»
- «بیخیال این حرفا بشید. یک پروژه بهشون بدین که کارتون راه بیفته و راحت بشین»
+ چشم ؛ تشکر از لطفتون. ببخشید باعث زحمت شما هم شدم.»
بعد از دو ساعت استاد مجددا پیامک فرستادن که:
«آقای *** گفتن باید دو تا پروژه بفرستید تا نمره رو بهتون بدن»
+ «چشم» [بخاطر یک نمره آدم رو به چه خفت و خواری میندازه! :| ]
دیروز بالاخره پروژه رو ارسال کردم و یک نسخه رو هم به مدیر گروه دادم. آنا تماس گرفت و گفت: پروژه تون کم نیست. هر کدوم یک صفحه ست و ..
گفتم: حقیقتش ایشون اصلا فرمت خاصی اعلام نکردن و همه همینطور تحویل دادن.
گفت: باشه. الان باشون تماس میگیرم که ایمیلشون رو چک کنن.
اومدم این جمله رو تایپ کنم که چقدر یه نفر میتونه بیشعور باشه که بخاطر یه نمره اینهمه یه دانشجوی سال آخر رو معطل کنه که نوتیفیکیشن ایمیلش برام اومد (ساعت ۱۱:۳۰). دیدم نوشته: من فقط یک پروژه ت رو اعمال کردم ( یک نمره!) و پروژه دومی رو که فرستادی اصلا ترتیب اثر ندادم!!!در ضمن همون مشکلات قبلی رو توی پروژه ت داشتی و ...
خواستم بهش بگم: بی انصاف تو خودت گفتی دو تا چروژه بفرست. حالا زدی زیر حرفت؟ بیخیالش شدم.
به یکی دو تا دیگه که افتادنم گفتم چک کنن. (اونا هم اصلا پروزه نداده بودن و نمره منو گرفته بودن!). به اونا هر دو درس رو داده بود ۱۲ :|
به هر حال خدایا! مصبتو شکر ... این نیز بگذرد
+ در حین نوشتن این پست ایمیل بزرگوار رسید و من بالاخره امروز فارغ شدم! وای از این زایمان. خیر سرمون خواستیم سزارین کنیم (زودتر دانشگاه رو تموم کنیم)؛ نشد که نشد! همون زایمان طبیعی مونم با کلی درد و بدبختی به اتمام رسید.
ایشالا کمقطع جدید برات عالی باشه.
چه جالب، انگار تو یه راستا داریم کار میکنیم ولی با یه سری تفاوت ها.
چون رشته منم زبان انگلیسی هست.
موفق باشید