شنبه 31 مرداد 1394 11:06 ق.ظ
نظرات ()
کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی / نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آئی
ماه در ابر رود چون تو برآئی لب بام / گل کم از خار شود چون تو به گلزار آئی
روز روشن به خود از عشق تو کردم شب تار / به امیدی که توام شمع شب تار آئی
چشم دارم که تو با نرگس خواب آلوده / در دل شب به سراغ من بیدار آئی
مرده ها زنده کنی گر به صلیب سر زلف / عیسی من به دم مسجد سردار آئی
عمری از جان بپرستم شب بیماری را / گر تو یک شب به پرستاری بیمار آئی
ای که اندیشه ات از حال گرفتاران نیست / باری اندیشه از آن کن که گرفتار آئی
«شهریار»