پنجشنبه 12 شهریور 1394 05:39 ب.ظ
نظرات ()
بنال ای نی که من غم دارم امشب / نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار / هم از غم چشم مرهم دارم امشب
همه چیزم زیادی میکند، حیف! / که یار از این میان کم دارم امشب
چوعصری آمد از در ،گفتم ای دل / همه عیشی فراهم دارم امشب
ندانستم که بوم شام رنگین / به بام روز خرم دارم امشب
برفت و کوره ام در سینه افروخت / ببین آه دمادم دارم امشب
به دل جشن عروسی وعده کردم / ندانستم که ماتم دارم امشب
درآمد یار و گفتم دم گرفتی / دمم رفت و همه غم دارم امشب
به امید اینکه گل تا صبحدم هست / به مژگان اشک شبنم دارم امشب
مگر آبستن عیسی است طبعم / که در دل بار مریم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت / غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم شهریارا / که محرومش زمحرم دارم امشب
«شهریار»