یکشنبه 15 فروردین 1395 12:45 ب.ظ
نظرات ()
معمولا کسانی که یه رشته به خصوص رو میخونن به کرور زمان با یه سری از ویژگی ها آشنا میشن که می تونیم تقریبا به اکثر دانشجوهای اون رشته اطلاق بدیم. البته بعضی از این ویژگی ها و آپشن ها بین کلیه رشته های دانشگاهی مشترکند اما کیفیت دارای اندک تفاوتی هستن!
دراین نوشتار برخی از این خصوصیت ها رو که مخصوص دانشجویان "زبان انگلیسی"ه رو براتون میارم، باشد که راهگشای پیران فرازمند و جوانان نیازمند این مرز و بوم واقع شود:
- اولین حسی که در وجود هر دانشجوی زبانی رخنه میکنه اینه که فکر می کنه چون در کنکور زبان پذیرفته شده اونم با رتبه بیست هزار منطقه چهار (!) و به زور کلی سهمیه دیگه end زبانه! به همین دلیل کم کم شروع میکنه به انگلیسی صحبت کردن توی خوابگاه، محوطه دانشگاه، راهروهای دانشکده و ... به حدی که تابلو میشه. عمده بحث این حضرات هم با همکلاسی های جنس مخالف هستش که مدیونین اگه فکر کنید برای خودنماییه و به رخ کشیدن اطلاعات زبانیه. این افراد گاهاً اونقدر غلیض انگلیسی صحبت میکنن که حتم دارم اگه یک بریتانیایی الاصل رو هم بیاریم کنارشون متوجه نمیشه چی میگن! بالاخره بچه ناف لندنی گفتن، بچه اون پایین مایینایی (همون جناب بریتانیایی الاصل فوق الذکر) گفتن!
- ویژگی دوم در اثر نگاه کردن بیش از حد فیلم های کوچه بازاری هستش. فیلمایی که از هر بیست کلمه دوازده تاش فحشه! البته این برای ما کاملا طبیعیه که توی هر زبانی اول فحش هاش رو یاد بگیریم اما متاسفانه در اثر استفاده بیش از حد توی مکالمات روزمره با دوستان ممکنه تبدیل به عادت بشه. اوج فاجعه وقتی هستش که ماژیک از روی میز قل بخوره و بیفته یا دفتر و گوشی یکی ازهمکلاسیا بیفته روی زمین اون موقعه که طرف با یک ***f و ****oh s ادب و متانت خودش رو در معرض عموم قرار میده.
- سومین ویژگی انتلکتوئل (intellectual - روشنفکر) بودن عمده دانشجویان زبان هستش. اینجاست که اوج خودباختگی فرهنگی بروز پیدا میکنه! طرف در حالی که یقه ش رو تا ناف باز کرده و یه گردن بند بزرگتر فروهر ازش آویزون کرده میخواد اروپایی زندگی کنه! البته صرفا توی مواردی که به نفعشه مثل: زندگی به وقت گرینویچ (البته عمده دانشجوها همینطوری هستن)، رانندگی (شامل راه رفتن خلاف مسیر بقیه هم میشه) از سمت چپ، سیگار کشیدن (یکی از معدود حقوقی که دختران فیمنیست توانسته اند در آن به برابری با پسرها برسند) و مصرف ***** ، گذروندن عمده وقتشون در کافی شاپ های مختلف به صرفا و صرفا جهت فعالیت های درسی، آرایش موهاشون به سبک جوجه تیغی های دوران هلاکوخان و ...ست. غافل از فرهنگ punctuality (وقت شناسی و اهمیت به زمان) و کتابخونی و ... . در جبهه مقابل (جامعه) ما بازخوردهایی مبنی بر مُلحد بودن دانشجویان این رشته رو داریم که در نوع خودش یک پوئن منفی به حساب میاد علی الخصوص توی بعضی کلاسا و بعضی جاها.
- آیتم بعد مربوط به افاده این بزرگواران میشه. سوغاتی که دانشجویان تهرانی با خود به شهرستان ها میارن. البته این عارضه گریبان گیر دانشجویان شهرستانی ای که در تهران تحصیل می کنند هم بشه و با علائمی نظیر «جردن ... لهجه ... تئاتر شهر ... جمشیدیه ... بی کلاس .. پارک دانشجو ... اِوااااااااااا ... نمی خوام ... نمیام» قابل شناسایی هستش. البته متاسفانه این عارضه شامل شهرستانی ها هم میشه. اون دسته ای که به یه شهر دیگه اومدن و وضعیت ظاهری و لهجه و طرز گفتارشون 180 درجه با اصلیتشون تفاوت داره. تیپشون عمدتا پلنگی میشه که آدم با دیدن اون ها یاد مرحوم جنت مکان یوزِ ایرانی میفته! روحش شاد ... البته بتونه کاری رو هم داریم؛ فریضه واجبی که بیشتر دختران دانشجو صبح ها قبل از حرکت به سمت دانشگاه روی صورتشون انجام میدن تا دیدارشونقابل تحمل بشه که معمولا هم نمیشه 

-