زمزمه ی بلند من
دوشنبه هجدهم آذر 1392 05:10 ب.ظدیروز تا ساعت هشت شب در ساختمان جدید محل کارم بودم.داشتم زیرساخت شبکه ی ساختمان را تجهیز می کردم،دو-سه ساعت آخر کار را تنها بودم و وقتی که تنها باشم شروع می کنم به زمزمه کردن،زمزمه ی تنهایی.حالا این زمزمه یا شعر است یا ترانه و البته بعضی وقت ها جملاتی گسسته از فکرهایی که ذهنم را مشغول خود کرده اند.دیشب کار از زمزمه گذشت و رسید به فریاد و بلند بلند گفتن و خواندن،مالیخولیای تنهایی باعث شد دکمه record موبایلم را فشار دهم.قسمتی از نتیجه شد این فایلی که جالب نیست،فایلی که ثمره ی تنهایی است...
نوشته شده توسط: طاها | آخرین ویرایش:سه شنبه نوزدهم آذر 1392 | نظرات()
حراف
چهارشنبه یازدهم دی 1392 11:45 ق.ظ
راستی سامین عمو چطوره؟
بزرگ شده؟ چندمه الان؟
همچیمنی ماچش کنید! آبدار
بزرگ شده؟ چندمه الان؟
همچیمنی ماچش کنید! آبدار
پاسخ طاها :
سلام
سامین رو از وب و عکس میبینم و حسرت ماچش میمونه به دلم
شکر خدا خوبه و یه کم بزرگ شده،امروز که یازدهمه اما اگه منظورتون اینه که الان چند وقتشه باید عرض کنم دو ماهو رد کرده
ممنونم از محبتتون
سلامت و شاد باشید
سامین رو از وب و عکس میبینم و حسرت ماچش میمونه به دلم
شکر خدا خوبه و یه کم بزرگ شده،امروز که یازدهمه اما اگه منظورتون اینه که الان چند وقتشه باید عرض کنم دو ماهو رد کرده
ممنونم از محبتتون
سلامت و شاد باشید
نینا
جمعه بیست و دوم آذر 1392 08:53 ب.ظ
خیلی جالب بود یه حس خیلی عجیبی داره. بیشتر ...
تنهایی با ادم جه کارا که نمیکنه ولی خوندن همیشه از علایق من بوده
تنهایی با ادم جه کارا که نمیکنه ولی خوندن همیشه از علایق من بوده
پاسخ طاها :
سلام
ممنونم از حضورتون
آدم تنها که باشد هزاران فکر در ذهنش رشد می کند،یکیش همین میشود که بلند بلند بخوانی...
شاد و سربلند باشید دوست عزیز
ممنونم از حضورتون
آدم تنها که باشد هزاران فکر در ذهنش رشد می کند،یکیش همین میشود که بلند بلند بخوانی...
شاد و سربلند باشید دوست عزیز
خیلی خوب بود
فقط اینکه آدم میمونه برای تنها موندنتون و باز هم شنیدن اینجور پست هاتون دعا بکنه یا نه!!!
شما خیلی لطف دارید
همینکه دوستانی چون شما برای آدم دعا کنن خوبه حالا مضمون دعا هرچی که هست حتما خیره
ممنونم از حضورتون