منوی اصلی
حکمت و حكایت
شفیعی مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی شناسیم.
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 05:46 ب.ظ نظرات ()


    صدف و مروارید



    قطره ای در صدفی پنهان شد
    رفته رفته به صدف مهمان شد

    در نهانخانۀ تاریک صدف
    محرم راز شد و عریان شد

    چند روزی که گذشت،
    دید منزل تنگ است
    در و دیوار صدف چون سنگ است

    کمی آزرده شد از خود پرسید
    علّت آمدنم اینجا چیست؟

    قطره ها آزادند
    دردل موج زمان فریادند

    من چرا در قفسم
    بند آمد نفسم

    چیست معنای خودآزاری من؟
    چیست بیماری من؟

    اگرم روزنه ای باز شود دور شوم
    ساکن منطقۀ روشنی و نور شوم

    صدف آهسته شنید این نجوا
    گفت ای کودک خُرد دریا

    شکوه کم کن که در این بهر عمیق
    ما نگردیم به کس یار و شفیق

    ارزشَت بیشتر از شبنم نیست
    مثل تو در دل دریا کم نیست

    ما به کس در دل خود جا ندهیم
    تا نبینیم که ارزش دارد
    بی جهت منزل و مأوا ندهیم

    اگر امروز تو در سینۀ من پنهانی
    یا به قول خودت افتاده در این زندانی

    مکن از بخت شکایت که بدون تردید
    تو در این خانۀ تاریک شوی مروارید

    «علی حیدری»
    متولّد 20 شهریور 1358 ــ استان ایلام، شهرستان دهلران

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر پنجشنبه 27 اردیبهشت 1397 12:11 ب.ظ نظرات ()

    وای اگر این گلّه روزی رم کند! 


    #اندکی_تفکر

    گرگ ها در این بیابان حکمرانی می کنند !
    در میان گوسفندان روضه خوانی می کنند ! 


    با لباسی از پَر طاووس و خویی چون غزال 
    گله را مجذوب رنگ و مهربانی می کنند ! 


    گوسفندان دانش آموزند ،گُرگان چون مدیر !
    از میان گلّه با برخی تبانی می کنند !  


    از میان گوسفندان عده ای مبصر شدند !
    تا کلاس بی معلم را نگهبانی کنند !

    گلّه راضی ، گُرگ ها راضی، رفاقت برقرار !
    مبصران در حد عالی پاسبانی می کنند !  


    گله می زایید و می زایید تا نسلی دگر ! 
    در حریم خانه های گرگ دربانی کنند !  


    داد زد یک روز  یک بزغاله ای در این کلاس...
    چون معلم نیست مبصرها سخنرانی کنند !  


    گفت آن بزغاله این شعر و غذای گرگ شد ! 
    تا که گُرگان مبصران را شام مهمانی کنند !  


    گلّه از آن روز مجبور است از شب تا به صبح 
    از کتاب عبرت بزغاله روخوانی کنند ! 

    وای اگر این گلّه روزی رم کند از یک خروش !
    صد هزاران گرگ را در عید قربانی کنند ...!

    @Library_Telegram

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر پنجشنبه 27 اردیبهشت 1397 10:19 ق.ظ نظرات ()

    زیبایی ماه رمضان و تاثیر آن بر رفتار 

     

     یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَکُم تَتَّقون

                                                                                                   

       (بقره ، ۱۸۳)

    ای اهل ایمان ! روزه بر شما واجب شده همان گونه كه بر پیشینیان شما واجب شد ، شاید تقوی پیدا كنید . 

    امام صادق(ع) : هنگامی كه روزه هستی، باید گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضای بدنت از زشتی ها روزه باشد. 

    رمضان ، ماهی است كه هر لحظه اش حامل هودجی از هور و محملی از نور است . 

    عطر ثانیه ها در طول زمان می پراكند و عرض زمین را می آگند .

    در این ماه از در و دیوار شهر، شمیم شفابخش شوق حق می تراود و نسیم نوازشگر نماز و نیایش قادر مطلق می وزد.

    در كوچه های شهر ، جویباران جمال و جلال حق در جریان است و نهرهای رحمت و مغفرت در سیلان .

    در این ماه درهای بهشت را به روی دنیا گشوده اند و فرشتگان دامن دامن شكوفه های شفاعت و سبدسبد ریاحین رحمت بر سر و روی عالمیان نثار می كنند.

    در این ماه خار كینه ها در دشت سینه ها می خشكد و آیین محبت در آیینه فطرت ریشه می كند . گیاه رذایل در كشتزار دل می پژمرد و غنچه های فضایل در باغچه این منزل می شكفد .

    رمصان بهار دل است و سرچشمه فضایل . نسیم آن خوشگوار است و شمیم آن مُشکبار . در کوله بار هر لحظه صد انبان عطر عشق نهفته و صد غنچه معطّر شوق شکفته است .

        نسیم بهار آفرین رمضان بسیار نرم خیز است و مُشکبیز . زیرا از چمن زار بهشت برخاسته است .

        رمضان فصل سبز دعاست . در رمضان از حنجره هر پنجره آوای تلاوت قرآن می تراود و عطر آن در کوچه ها جاری است .

        گل تکبیر بر شاخساران گلدسته ها می شکفد  و رایحه معطّر آن در سطح شهر می پیچد .

         از ساقه های تُرد دعا جوانه های سبز راز و شکوفه های سرخ نیاز در حال رویش است .

         رمضان فصل دل های طوفانی است و دیدگان بارانی .فصل پنجره های نورانی است و حنجره های آسمانی .

          رمضان موسم شکوفایی نیلوفرهای نیایش است و کوکب های همایش . 

     در رمضان  معراج، حراج است و دل ها ،سرای سراج . چه مهربان اند شب های رمضان و چه رخشان اند کوکب های آن . مهتاب بر هودج سیمین خود می نشیند و از شاخسار دیدگان گل بوسه می چیند .

         رمضان فصل چکیدن دل هاست از دیده ها و موسم تراویدن تسبیح است از گلوی پدیده ها .

         در رمضان با تپش آیینه ، آبگینه دل ها می شکند و حرارت سینه ها ،برودت کینه ها را آب می کند .

          در رمضان غنچه های مُشکبار بر لب های روزه دار رشک می برند و بر این حسرت اشک می بارند . مروارید شبنم در هر صبحدم شاهد این غم و گواه این ماتم است .

          در این ماه میهمانان خدا بر سر سفره " رضا " از چشمه نور، شراب طهور می نوشند . مست از می " الست " بر سر پیمانه صفا، پیمان وفا می بندند . با ملایک دوشادوش گام بر می دارند و نوشانوش جام می زنند . 

          دلدادگان در معبد زمرّدین « مرابطه » نفس را تهذیب و ضمیر را تادیب می کنند . معبدی که بر چهار ستون  لعل « مشارطه»،  یاقوت « مراقبه »،  عقیق « محاسبه » و برلیان « معاتبه » استوار و افراشته است .

        بال های دعا، دل را از قفس کینه و قفسه سینه رهایی می بخشد و او را سبک تر از رویا و لطیف تر از نسیم صبا تا خلوتگاه خورشید به پرواز در می آورند .

         سرود سپید سحر ترانه سبز رهایی است برای زنجیریان خاک . هر سفره افطار سکوی مطار است برای پرواز به افلاک .

         چه دلپذیر است سر بر دامان رمضان نهادن و شکوه خدایی را نگریستن و اندوه جدایی را گریستن .

     شکم و شهوت زمینی ترین اندام هاست و چون آن دو اندام روزه دار باشد، از هرزه گردی های دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...باید بر خود لرزید. 

    شمیم شكفته و نورانیّت نهفته در لحظه لحظه ماه رمضان ،روح و روان انسان روزه دار را چنان در گلرقص آبشاران معنویت و زلال چشمه ساران الوهیت مستغرق می كند كه دیگر نه جایی برای پلیدی های گناه می ماند و نه راهی برای پلشتی های وسوسه های تباه. زلال محبّت ، ضلال خشونت را می شوید و رایحه فضیلت،پلیدی رذیلت را! 

      رمضان، بهار دل است و فصل فضائل. این فصل با رویت هلال آغاز می شود؛ اما فصل بهار دل ها نه با رویت هلال كه با تحوّل در حال آغاز می گردد.

     در رمضان حنجره هر پنجره آوای تلاوت قرآن را سر می دهد كه در كوچه ها عطر معنویت می پراكند. بر شاخساران گلدسته ها گل تكبیر می شكفد و سینه سیاه ظلمت را می شكافد. از ساقه تُرد لحظه ها جوانه های سبز عرفان و شكوفه های سرخ ایمان می روید.  

     در این ماه خار كینه ها در دشت سینه ها می خشكد و آیین محبت در آیینه فطرت ریشه می كند . گیاه رذایل در كشتزار دل می پژمرد و غنچه های فضایل در باغچه این منزل می شكفد . 

    بیاییم  این فرصت را غنیمت شماریم و خاضعانه سر بر آستان دوست گذاریم . روح را در چشمه سار زلال توبه بشوییم و پاك از گناه ، راه بارگاه او را بپوییم ؛ زیرا عارفان می دانند كه در این ماه چقدر روح نواز و دلپذیر است سر بر دامان رمضان نهادن ، شكوه خدایی را نگریستن و اندوه جدایی را گریستن !

       ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما ، برای حسن ختام و پایان كلام ، سخن را با شمیم فرمایش مولا علی (ع) عطرآگین می سازیم:

      « خواب روزه دار عبادت و سکوتش تسبیح و دعایش مستجاب است ، پاداش عملش دو چندان و دعایش هنگام افطار رد نمی شود.» 

    (بحار ، ج ۹۳ ،ص ۳۶۰) 

    فرارسیدن ماه مبارک رمضان بهار تلاوت قرآن، فصل عروج به قُلل رفیع عرفانی و ماه معراج به مدارج آسمانی را به پَرسوختگان شمع رسالت و دلدادگان مکتب امامت تبریک و تهنیت می گویم . 

    پیراستن دل از خارهای رذایل و آراستن آن به گل های فضایل مبارک باد ! 

    التماس دعا !

                                        طاعات قبول و عبادات مقبول !  

                                      سیدعلی رضا شفیعی مطهر 

                                                         رمضان 1439

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 06:53 ب.ظ نظرات ()
    تو ای پری کجایی؟


    شبی که آواز نی تو شنیدم  
    چو آهوی تشنه پی تو دویدم

    دوان دوان تا لب چشمه رسیدم  
    نشانه‌ای از نی و نغمه ندیدم

    تو ای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی
    از آن بهشت پنهان ، دری نمی‌گشایی

    من همه جا ، پی تو گشته‌ام  
    از مه و مهر ، نشان گرفته‌ام

    بوی تو را ، ز گل شنیده‌ام  
    دامن گل ، از آن گرفته‌ام

    تو ای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی  
    از آن بهشت پنهان ، دری نمی‌گشایی

    دل من ، سرگشته تو 
     نفسم ، آغشته تو

    به باغ رؤیاها ، چو گلت بویم  
    در آب و آیینه ، چو مهت جویم

    تو ای پری کجایی؟
    در این شب یلدا ، ز پی‌ات پویم 

     به خواب و بیداری ، سخنت گویم
    تو ای پری کجایی؟

    مه و ستاره درد من می‌دانند 
     که همچو من پی تو سرگردانند

    شبی کنار چشمه پیدا شو  
    میان اشک من چو گل وا شو

    تو ای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی 
    از آن بهشت پنهان ، دری نمی‌گشایی

    ✍️  هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)


    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر یکشنبه 23 اردیبهشت 1397 04:20 ب.ظ نظرات ()

    ... از یک آه می ترسم!


    من از شب های تاریک بدون ماه می ترسم
    نه از شیر و پلنگ از این همه روباه می ترسم

    مرا از جنگ رو در روی در میدان گریزی نیست
    ولی از دوستان آب زیر کاه می ترسم

    من از صد دشمن دانای لامذهب نمی ترسم
    ولی از زاهد بی عقل ناآگاه می ترسم

    پی گم گشته ام در چاه نادانی نمی گردم
    اصولأ من نمی دانم چرا از چاه می ترسم

    اگرچه راه دشوار است و مقصد ناپدید، اما
    نه از سختی ره،از سستی همراه می ترسم

    من از تهدیدهای ضمنی ظالم نمی ترسم
    من از نفرین یک مظلوم،از یک آه می ترسم

    من از عمامه و تسبیح و تاج و مسند شاهی
    اگر افتد به دست آدم خود خواه می ترسم

    مرا از داریوش و کوروش و این جمله باکی نیست
    من از قداره بندان مرید شاه می ترسم

    نمی ترسم ز درگاه خدای مهربان، اما
    ز برخی از طرفداران این درگاه می ترسم
     
    شاهکاری از سیمین بهبهانی

    ✔️تاریخ پرسیا

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر چهارشنبه 19 اردیبهشت 1397 11:20 ق.ظ نظرات ()

    #فیلتر کنید...



    آی مسئولان مبادا خنده را فیلتر کنید
    شادی امروز با آینده را فیلتر کنید

    ابتدا اخلاص و عشق خویش را پیدا کنید
    بعداز آن بد بودن ِ یابنده را فیلتر کنید

    برجوانان سختگیری تابه کی؟واحسرتا
    نه نباید گوهر تابنده را فیلتر کنید

    فوج این جمعیت بیکار را شاغل کنید
     تنبلی های بلا زاینده را فیلتر کنید

    من نمی گویم،ولی او از کلید خویش گفت
    راستی خوب است آن گوینده را فیلتر کنید

    گر کلید قفل تدبیر شما گم گشته است
    نیست جایز پرسش جوینده را فیلتر کنید

    خنده ی ظاهر ندارد امتیاز و اعتبار
    خنده را نه بلکه خنداننده را فیلتر کنید

    گر میان بی حجابان داشت راننده حجاب
    از چه رو باید شما راننده را فیلتر کنید؟

    گاز دادن برسر پیچ تونل کاری خطاست
    آه از وقتی که ناگه دنده را فیلتر کنید

    بُرد بُرد روز اول را به خاطر آورید
    هست شایسته اگر بازنده را فیلتر کنید

    روبَه و کفتار را فیلتر نمودن بهتر است
    تا غزالی از مراتع مانده را فیلتر کنید

    از پس این سال ها یارانه را افزون کنید
    پول های مُفتی ِ آکنده را فیلتر کنید

    اختلاس و رشوه و تبعیض،اکنون در کجاست؟
    اختلاس و رشوه و خواهنده را فیلتر کنید

    فقر دارد می زند بر طبل تبعیض و فساد
    چند شغلی های نازیبنده را فیلتر کنید

    وام های بانک ها را هم سرو سامان دهید
    این رباخواران گردن گنده را فیلتر کنید

    پول ها وکارهای  مملکت دست شماست
    دست های فتنه ی کوبنده را فیلتر کنید

    مهوش و مسعود و لیلاها به خارج رفته اند
    داعشی های بد ِخود خوانده را فیلتر کنید

    اندکی در فکر آیین و وطن بودن خوش است
    با نگاه خوشدلی خواننده را فیلتر کنید

    دست از قول و شعار و وعده بردارید و بعد
    گر نشد ایران شکوفا ، بنده را فیلتر کنید

              جعفرزارع خوشدل


    شعرهای طنز جعفر زارع خوشدل

    آخرین ویرایش: چهارشنبه 19 اردیبهشت 1397 11:20 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  • خودکفا بودیم وقتی...


    خودکفا بودیم وقتی خودکفایی مُد نبود
    هیچ جای این جهان فرمانروایی مُد نبود

    صحبت از تکریم بود و پرهیز از دروغ
    حق‌کُشی با تیغ احکام قضایی مُد نبود

    خلع می‌کردند آدم هـای بد را از مقام
    دائم از پُستی به پستی جابه جایی مد نبود

    مدح ، کار عده‌ای معدود در دربار بود
    بین دیگر شاعران ، شعرِ ولایی مد نبود

    کار زحمت داشت نان آسان نمی‌آمد به دست
    تا به این اندازه شغلی چون گدایی مد نبود

    گاهگاهی دزدی از تجُـار هم می شد ولی
    دزدی از اقشار فرهنگی خدایی مد نبود

    پای هم یک عمر می ماندند مردان و زنان
    مثل الان قهر و دعوا و جـدایی مد نبود

    حق‌کشی ، دزدی ، تجاوز ، مردم‌آزاری ، دروغ
    آن زمان در میان قوم ِ آریایی مُد نبود...

    https://telegram.me/joinchat/AAAAAD72dnwo8g3zFXeTQw

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر پنجشنبه 6 اردیبهشت 1397 05:31 ق.ظ نظرات ()

     از مردم بیدار می ترسند!


    جنایتکارها از مردم بیدار می ترسند
    همیشه دزدها از آدم هشیار می ترسند

    اخیرا شیخ ها بدجوری از آگاهی مردم
    شبیه کاهنان از خشم پوتیفار می ترسند

    و بعضی ها هم از بس آسمان و ریسمان کردند
    هم از سوراخ بیزارند، هم از مار می ترسند

    یقیناً چون که در خود موش و با خود موش ، دارد گوش
    تمام رازداران از دل دیوار می ترسند

    صدا سیمائیان هم نان به نرخ روز خور باشند
    از این که پخش بی سانسور شد اخبار می ترسند

    اگر اوضاع این سامان همین جوری به سامان است
    نمی‌دانم چرا از دادن آمار می ترسند

    اخیرا طرح پرسش این وسط درد بدی دارد
    پرستاران هم از پرسیدن بیمار می ترسند

    بیا و سایه ات را از سر دریای ما کم کن
    که ماهی بچه ها از مرغ ماهیخوار می ترسند

    بگو بغدادیان را ، دست از ارعاب بردارید   
    کجا حلاج ها از چوبه های دار می ترسند؟

    از آنجایی که می‌دوزند کام فرخی ها را
    گمانم شاعران از گفتن اَسرار می ترسند

    رئیس انجمن ها هم برای رفع تعطیلی
    شدیدا از بیان صحبت بودار می ترسند


    #حمید_اسماعیلی


    @Library_Telegram

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر یکشنبه 2 اردیبهشت 1397 03:53 ب.ظ نظرات ()

     ...به قله های سعادت رسیده‌ایم!!


    با زحـمتِ زیـادِ سیـاست مـدار ها
    رونق گرفته‌اند همه کسب و کار ها

    در راستای خیر و صلاحِ من و شماست
    چیزی که هست در سرِ قانون گذار ها

    از بـرکـتِ حضـورِ مـدیـرانِ کاردان
    ثابت شده‌ست قیمتِ پخشِ دلار ها

    با ساربان به منزلِ مقصود می‌رسیم
    هرچند بسته‌ایم کج این کوله بار ها

    طیاره ها تکانِ اضافی نمی‌خورند
    از خط نمی‌روند به بیرون قطار ها

    ساقی چنان به ساغر ما ریخت باده را
    از بیخ " نشئه " اند تمامِ " خمار " ها

    "نجار" بس که میخِ خودش را دقیق کوفت
    یک عمر در نمی‌رود از ما "زوار" ها

    جانِ شما که از همه چی فیض می‌بریم
    شیرین شده است بس که تهِ این خیار ها

    آمارِ مان به ثبتِ جهانی رسیده است
    از بس درشت شد رقمِ خانه دار ها

    این روزها به شادیِ ما غبطه می‌خورند
    دل مردگانِ سایرِ شهر و دیار ها

    باید به فالِ نیـک بگیـریم "گـَرد"!! را
    حتی مقدس اند به نوعی "غبار" ها

    شور و نشاط در دلمان موج می‌زند
    بالا کشید درصدِ گشت و گذار ها

    با یک حسابِ ساده و تدبیرِ چاره ساز
    انگار ته کشید به کلّی فشار ها

    حتی درون مجلس مان پخش می‌شود
    گاهی صدای "دخترِ خوشگل" شمار ها

    امروز هیچ سوژه ی تلخی نمانده است
    تـا "منتـشر" کـنند "وقایـع نـگار" ها

    قانون به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد
    بـر پا کـنند معـرکه ، آتـش بیـار ها  

    کم کم به قله های سعادت رسیده‌ایم
    با هـمـتِ مـضـاعـفِ والا تـبار ها...

    #ح.الف_شاکی

    #حمید_اسماعیلی

    @hamidesmaily

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه

  • لطف حق

    شاهکار مثنوی های عرفانی پروین اعتصامی

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 24 ... 7 8 9 10 11 12 13 ...
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات