بی پلاکم - مطالب طنز و چیستان بی پلاکم
بی پلاکم
کلی مطلب جالب و طنز و مذهبی و مدح نوشته ...
نمیدانم
: : :
درباره ما

در حال توسعه
مقام معظم رهبری:
همه انسانها می میرند ولی شـهیـدان این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری كردند ، وقتی قرار است این جان برای انسان نماند چه بهتر در راه خدا این رفتن انجام بگیرد.
اشعار مداحی-مباحث فرهنگی و اجتماعی یا زهرا (س) یا علی (ع) یا حســـــین (ع) یــــا ابوالفضـــــــل (ع) اشعار مداحی-مباحث فرهنگی و اجتماعی
_____________________
فارس نژاد پرست نیست(مگه کوروش نژاد پرست بود؟).. رشتی بی غیرت نیست(مگر میرزا کوچک خوان بی غیرت بود؟) مازندرانی کله ماهی خور نیست(مگر نیما کله ماهی خور بود؟).لر هالو نیست(مگه لطف علی خان هالو بود؟).ترک زبان عر عر نمی کنه(مگه شهریار عر عر می کرد؟)قزوینی همجنس باز نیست(مگر علامه دهخدا همجنس باز بود؟) خراسانی بادیه نشین و بدوی نیست(مگر دکترشریعتی بادیه نشین بود؟)
بلکه اینان ستونهای ایرانند...بفرست اگه ایرانی هستی
یا علی

خادم سایت : بی پلاک

شهدا را یاد كنیم حتی با یك صلوات
لطفا پس از لینک کردن ما با نام
::: بهترینها و بهترین نوشته های بی پلاک :::
اطلاع دهید تا در لیست حامیان ما قرار بگیرید.

بــــار بگشــــایید اینجــــــا کربـــــلاست
آب و خاکـــــش با دل و جــــان آشنـاست
السّـــــــــــــلام ای ســـرزمین کـــربــــــلا
السّـــــــــــــلام ای مـــــنــزل و
مــــــأوای مـا
السّــــــــــلام ای وادی دلـــجــــوی عــــشــق

.....................................

انگیزه محبت زهـراست دین من
من دیـن خــویـش را به دو
دنیـا نـمـیـدهم
حدیث روز

امام صادق علیه السّلام:
امام خود را بشناس؛ که اگر امام خود راشناختی، زود یا دیر شدن این امر ( ظهور دولت اهل بیت ع ) به تو زیانی نمی‌زند!

الکلینی؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱

موضوعات مطالب
صفحات اضافی
نظرسنجی
نظرتون راجع به وبلاگ چیه؟




سایت و وبلاگ دوستان
زندگیمون قصه نیست
しѺ√乇❀✘₪غریبی های یک دختر..✘₪இ ❀しѺ√乇
زمزمه دریا
متن کوتاه عاشقانه
میثاق با ولایت
تنها
""یا صاحب الزّمان (عج)""
سایت میثم ابراهیمی
آموزشگاه زبان پردیس
من وخــــــــــــــــــدا
آرامش
ღ❤*•. LOVE ღ♥ღ❤
در هم بر هم
یکی بود،یکی نبود..
باصفاترین
تجربه های آموزشی قرآنی
سیـــــــلی ســــــــرخ
رمئو/نماد عاشق/تنها
☜ღعاشقانه های حسودمღ ☞
اس ام اس و عکس جدید
نوشته هایی از جنس احساس
خلوتگاه عاشقانه
تفریحی
** طــلـــبــــه گـــــرجــــــی **
♥ تنهــــــــــــــــا♥
ذهن مریض من
بهترین سایت های ایران زمین
استامینوفن
بو علـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
مهراوه
صراط حضرت محمد(ص)
کلبه تنهایی ها
بنده ای از جنس باران
دختر خندون
خدا بی انتهاست
رهروان ولایت (مشتری همیشگی)
وبلاگ امام حسین(ع)
نوحه سنتر
یگانه
✘ در بند اما آزاد ✘
بهار آرزو
♥♥ دنیای زیبایی ها ♥♥
ღ♥نــمــ نــــمــکـــــ بــــآرآنــــــــღ♥
وطن
عمادی
طبح ظهور نزدیک است
وبلاگ پژوهشی ، قرآنی عماد
ایران نقش
رویای زیبا
**قوس و قزح**
حرف های شنیدنی
کانون فرهنگی شهید احمد مهویدی مسجد امام جواد (ع) شهرستان گناباد
قرآن درس زندگی
حبیب متخلص به مهدی غریبی
Biiist!!!
گروه اینترنتی فاطمیون
بسم الله الرحمن الرحیم
تــــــــــكــــــــ ســــــــوار حــجـــــــــاز
روح الله داداشی || rouhallahdadashi -
لینک باکس مذهبی تنها
.::بسم الله الرجمن الرحیم::.
صاحب الزمان (عج)
لینک باکس مذهبی
تخصصی دانلود و تفریح
دفتــــــ♥ ــر خــــاطراتــــــ✿ـــ مــ(◕‿◕)ــ ـن ✖
اعتقادات دینی
«یک طلبه ی ماهشهری»
علم کشاورزی
Metal Island
hollywood--disney
2012
الکترونیک و کامپیوتر
مطالب كاربردی روز (ناصرطاهری ازمشهد)
دفتر خط خطی رضا
علم ومعرفت ( سرباز ولایت )
درجستجوی ناکجاآباد
۩ گل یا پوچ ۩
نباء عظیم
پایگاه فرهنگی النباء العظیم
ترنج (قرن اطلاعات)
من رو با نام نبردنهایی لینک کنید
قرآن و عترت
مُضحک
یه وبلاگ مزخرف
دل خوش سیـری
سارا شعر
حرفــ ٍ دل یک عاشق
سامانه پاسخگویی پیام کوتاه ... مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ســـایــت والــدیــن
رســــالــت ظـــــهـــــــور
سفارش طراحی مذهبی
خدا معبود من
یاس نیلوفری
سلام علی آل یاسین
نکاتی درباره دکتر شریعتی
من عاشـــــــق پاستیـــــــــلم
ز ف
ارشد ریاضی-دانلود کتاب-رازی کرمانشاه-87
[ بهترین قالب های وبلاگ ]
[ :::بهترینها و بهترین نوشته ها::: ]
[ طراح قالب ]

تبادل لوگو

ارسال درخواست تبادل لوگو

برترین ها و برترین نوشته ها مدح نوشته های ما

محل لوگوی شما
آمار و امكانات
آخرین بروزرسانی :
تعداد كل مطالب :
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 4
بازدید ماه قبل : 23
بازدید کل : 218
آخرین بازید از وبلاگ :
اضافه كردن به علاقمندی ها
خانگی سازی
ذخیره صفحه
سانسور لوگوی باشگاه فوتبال آ.اس.رم ایتالیا در تلویزیون ایران واکنش‌های گسترده‌ای در پی داشت و پس از انعکاس در رسانه‌های بین‌المللی و موضع‌گیری‌ توییتری باشگاه آ اس رم، شاهد جهانی شدنِ این آبروریزی بودیم؛ اما علت وقوع این سانسور عجیب در پخش زنده فوتبال چه بود و چرا استانداردهای صداوسیما به گونه‌ای است که گاهی از در دروازه عبور نمی‌کند اما گاهی از سوراخ سوزن عبور می‌کند؟

در جریان پخش بازیهای فوتبال لیگ قهرمانان اروپا از تلویزیون، یک اتفاق غیرمنتظره که در لحظات کوتاهی از تلویزیون نمایان شد، از انظار به دور نماند و به سرعت حاشیه ساز شد. در توضیحات پیش از پخش بازی تیم بارسلونا و آ اس رم و زمانی که جاودانی مجری این برنامه از سوابق بازی دو تیم سخن می‌گفت، مشخص شد که لوگوی باشگاه آ اس رم سانسور شده است.

در میانه این لوگو، نقاشی یک گرگ است که به توله‌هایش شیر می‌دهد، محو شده است؛ اتفاقی که برای نخستین بار رخ می‌داد و به همین دلیل به شدت مورد توجه قرار گرفت. این تصویر اشاره به اسطوره رموس و رمولوس پایه‌گذاران شهر رم دارد که در کودکی از پستان گرگ شیر خورده بودند و مشخصاً تصویر خاص و محرکی را نیز شامل نمی‌شد اما ظاهراً ناظر تلویزیون در آن ساعت تشخیص داده که احتیاط شرط عقل است و دستور محو لوگو را صادر کرده و چنین حاشیه‌ای را رقم زده است.

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

این اتفاق پس از انعکاس در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخلی، در رسانه‌‍‌های بین المللی نیز انعکاس یافت و در نهایت حساب باشگاه آ اس رم در توییتر در چندین توییت نسبت به این اتفاق عجیب واکنش نشان داد و سپس بسیاری از رسانه‌های دنیا نسبت به پوشش اصل ماجرا و ابعادی که یافته در قالب گزارش‌هایی پرداختند. این اتفاق با واکنش‌های بعدی در رسانه‌های داخلی مواجه شد که تعبیر آبروریزی را برای تبعات سانسور سینه گرگ در لوگوی تیم رم به کار بردند و خواستار برخورد جدی با مسئول صادرکننده دستور این سانسور شدند.

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

بسیاری از کاربران در توئیتر و شبکه‌های دیگر، کاریکاتورهایی از گرگ ماده سانسور شده منتشر کردند و برخی رسانه‌ها نیز دامنه این کاریکاتورها را گستراندند، تا آنجا که اکنون شاید بتوان با حجم این کاریکاتورها و شوخی‌ها یک کتاب جیبی منتشر کرد! بخشی از این شوخی‌ها به تصویرسازی و ارائه نسخه جایگزین به مسئول سانسور بود و بخشی دیگر بر استانداردهای چندگانه در زمینه اعمال ممیزی بود؛ استانداردهای چندگانه‌ای که منشاء آن برای عموم مردم مشخص نیست.

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

 

این استانداردهای چندگانه به گونه‌ای است که گاهی یک فیلم سینمایی در مقطعی با ممیزی زیاد به نمایش درمی‌آید اما چندی بعدی با ممیزی کمتر به نمایش درمی‌آید و البته وضعیت بالعکس نیز رقم خورده است. اتفاق عجیب‌تر در این زمینه نمایش یک فیلم با ممیزی‌های متفاوت در دو شبکه مختلف است که بر عدم وجود استانداردهای چندگانه تاکید دارد، چرا که در غیر این صورت نباید چند نسخه از یک فیلم در شبکه‌های مختلف تلویزیون پخش شود.

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

علت رقم خوردن آبروریزی سانسور لوگوی آ.اس.رم

پشت پرده این حواشی را باید در نوع اعمال ممیزی توسط ناظران پخش جستجو کرد. ناظران پخش چهره‌های معتمدی هستند که به عنوان چشم مدیران شبکه‌های تلویزیون وظیفه نظارت بر محتوا را دارند و طبیعتاً حسب وظیفه‌شان می‌کوشند محتوایی روی آنتن نروند که آنها را زیرسوال ببرد. آنچه مسلم است این ناظران پخش متکی بر دستورالعمل‌های کلی و همچنین سوابق به ویژه سابقه موارد حاشیه‌ساز، حساسیت‌ها را به زعم خود شناسایی و به عنوان اصلاحیه به برنامه ساز برای اعمال ممیزی ارائه می‌دهند.

بخشی از این اصلاحیه‌ها مرتبط با مسائل اقتصادی نظیر عدم نمایش لوگوی برندهای تجاری است، بخش دیگر به مسائل فرهنگی نظیر پوشش بازیگران یا دیالوگ‌های نامتعارف بازمی‌گردد و بخش دیگر به مسائل دیگر نظیر ملاحظات سیاسی، امنیتی و... بازمی‌گردد. این بار سنگین ممیزی مشخصاً بر روی دوش ناظر پخش است، چراکه هیچ دستورالعمل مشخص و جامعی برای اعمال ممیزی در صداوسیما وجود ندارد و همین مسئله تشخیص ناظر پخش را که حکم سلیقه نیز دارد، در مقام دستورالعمل قرار می‌دهد.

در چنین شرایطی ناظر پخش می‌تواند به دلخواه خود خواستار حذف یک سکانس شود و از برنامه ساز کاری بر نمی‌آید اما اگر دستورالعمل یا آیین نامه دقیقی درباره سانسور وجود داشت که تمام خطوط قرمز به تشریح و با جزئیات در آن ذکر شده بود، حواشی نظیر سانسور سینه گرگ در لوگوی آ اس رم رخ نمی‌داد. در صورت وجود آیین نامه اگر ناظر پخش خواستار سانسور لوگو می‌شد، برنامه ساز یا تهیه کننده با استناد به آیین نامه ممیزی، از این کار استنکاف می‌ورزید و بلافاصله اعتراض خود را نسبت به درخواست خلاف قانون ناظر پخش به مقامات بالاتر اعلام می‌کرد.

با این حال در شرایطی که قانون مشخصی در این زمینه وجود ندارد و با وجود این عمر طولانی صداوسیما، تعمداً یک آیین نامه برای چنین امر حیاتی توسط این دستگاه عریض و طویل تدوین نشده، عدم رقم خوردن چنین حواشی اتفاق عجیبی نیست. تعیین نکردن شفاف این خطوط قرمز باعث شده هر برنامه سازی پس از تولید برنامه‌اش نسبت به سانسور اثرش انتقاد کند. آیا وقت آن نرسیده مسئولان امر در تلویزیون شجاعت لازم را برای تدوین اصول ممیزی در تلویزیون به خرج دهند و تکلیف برنامه ساز و ناظر پخش را مشخص کنند؟

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , پندها و نصایح , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : سانسور لوگوی باشگاه فوتبال آ.اس.رم ایتالیا , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 19 فروردین 1397 | درج محبت شما ()
حاج آقا برای سرکشی به مستقلاتش در پاریس و تورنتو و همچنین سرکشی به دو تا آقازاده اش که در در این دو شهر تحصیل می کنند، آمده بود.
چند روزی پاریس بود و الان هم تو هواپیما نشسته بود و راهی تورنتو بود.
این توالت لعنتی هم که همش اشغاله، اگه ایران ایر بود، حتما حاج آقا با عصبانیت داد می زد: «قیچی کنید، مردم تو صفند». 

وضعش خراب بود و به خودش می پیچید.
 خانم مهمانداری که داشت از نزدیکش رد می شد، متوجه وضعیت اضطراری و اورژانسی حاج آقا شد. گفت: 

«اشکالی ندارد اگر از توالت خانم ها استفاده کنید، به شرطی که قول بدید دست به دگمه هایی که تو توالت هست، نزنید.»
حاج آقا که به توصیه پسرانش کلاس انگلیسی رفته بود، کمی انگلیسی هم می دانست ، منظور مهماندار را فهمید.
تو توالت نشسته بود که متوجه دگمه ها شد. دگمه ها با حروف لاتین علامت گذاری شده بودند: «وی. وی» ، «وی.ای»، «پی.پی» و یک دگمه قرمز که رویش نوشته بود: «ای.تی»
حاج آقا که سبک شده بود، حس کنجکاویش تحریک شده پیش خودش گفت: «کی متوجه میشه من به دگمه ها دست زدم؟»
با احتیاط رو دگمه «وی وی» فشار داد. ناگهان آب ملایم ولرمی باسنش را نوازش داد. حاج آقا که داشت حال می کرد گفت: «چه احساس لذت بخشی. این همه هواپیما سوار شدم تو هیچ توالت مردانه ای چنین چیز خوبی ندیدم. حقشه به توالت مردانه بگیم مستراح».
بعد رو دگمه «وی ای» فشار داد. جریان آب ولرم قطع شد و به جایش هوا یا باد ملایم و نیمه گرمی شروع به وزیدن کرد و باسنش را خشک کرد. چه لذتی، حاج آقا اگه دستش بود ساعت ها حاضر بود تو توالت بشینه.
بعدش حاج آقا دگمه «پی پی» را فشار داد. یه چیزی شبیه همانی که خانم ها با آن صورتشون را پودر مالی می کنند، شروع کرد به پودر مالی باسن حاج آقا و عطر خوب و خوشی هم توی فضای توالت پیچید.
حاج آقا که حسابی کیفور شده بود، پیش خودش گفت: 

«چه احساس شیرینی. اما این توالت خانم ها هم عجب چیز محشریه ها. این که توالت نیست. اتاقی پر از احساس و عشق و محبته. برگشتم ایران حتما تو ویلای مرزن آباد میدم درست کنند.»
لبخند رضایت بخشی بر لبانش نشست و چشمانش را بست و بوی خوش پودر را با نفس عمیق بالا کشید. لحظه ای کوتاه یاد آن سال های خیلی خیلی دور افتاد. حدود بیست، سی سال پیش که تو هوای سرد زمستانی مجبور بود آفتابه را بر داره و بره آن طرف باغ از چاه آب برداره و بعد گوشه دیگر باغ بره توالت. توالت که نه، همان مستراح. حاج آقا چشم ها را باز کرد و این افکار و خاطرات ناجور را که می خواستند کیفش را کور کنند، از خودش دور کرد.
پودر مالی که قطع شد، حاج آقا به دگمه قرمز «ای تی» خیره شد و گفت: «هرچه بادا باد» و انگشتش را گذاشت رو دگمه و فشار داد .. !!!!
چشمانش سیاه شد و دیگه چیزی نفهمید. بعدا که تو بیمارستان تورنتو به هوش آمد و چشمانش را باز کرد، اولین چیزی که دید لبخند ملیح یک خانم پرستار بود. با انگلیسی دست و پا شکسته پرسید: چه اتفاقی افتاده؟ خانم پرستار گفت: 

دگمه آخری را که فشار دادید، دگمه ای است که به طور اتوماتیك نوار بهداشتی خانم ها را بر می داره!!!
بعد یک کیسه نایلونی کوچکی که چیزی شبیه به یک تکه سوسیس تویش بود، را نشان داد و گفت: 

آقا، مردانگی تان را می گذارم زیر متکایتان برای یادگاری!!!!
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : دوستان , طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 19 آذر 1396 | درج محبت شما ()

سلام بچه ها

یه تست هوشی ساده اما پیچیده!؟

آماده اید؟

خوب هواستون و جمع کنید ها !

.

.

.

.

.

.

.

.

5 = 1
25 = 2
125 = 3
625 = 4 

 5 = ؟

.

.برای مشاهده جواب پائین بروید...
ولی قبل از آن که جواب را ببینید، دوباره فکر کنید
.

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : تست هوش تیر ماه , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز سه شنبه 29 تیر 1395 | درج محبت شما ()
یه سوالی هست بدجور ذهن منو مشغول کرده ،

 منفی جمله ی “من دارم میرم” چی میشه ؟

من دارم نمیرم !

من ندارم میرم !

نه من دارم میرم !!!

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز چهارشنبه 25 آذر 1394 | درج محبت شما ()

نمیدونم از کجا و چه طور شروع کنم
ولی بهتره اول بگم 
ســــلــام 

یه داستان میگم چون شنیدم مطمئنم تو نت پیداش نمیکنید!

مردی سراغ قاضی رفت و از شخصی شکایت کرد 
قاضی هر دو را خواست 
مردم برای روشن شدن قضیه به دادگاه رفتند 
قاضی گفت جلسه رسمیست سکوت کنید ، شاکی به جایگاه آید 
شاکی اومد و گفت آقای قاضی این مرد به خانه من آمده و فرش مرا دزدیده و محکوم است 
قاضی رو به شاکی کرد و گفت حق با شماست شما راست میگی
شاکی نشست 
قاضی گفت متهم به جایگاه 
متهم آمد و گفت آقای قاضی گرفتار هستم خانه من و شاکی کنار هم است و از نظر ساخت و رنگ در یکی ست 
فرش خانه خود را خواستم بفروشم تا پولی به دست آورم 
اشتباهی به خانه این مرد رفتم و اشتباهی فرش آنها را فروختم من بی تقصیرم
شاکی تا دید همسایه از تهی دستی این کار را کرده ،سر به زیر انداخت و  بدون جلب توجه بیرون رفت 
قاضی شرمندگی شاکی را فهمید
قاضی رو به متهم کرد و گفت حق با شماست شما راست میگی
قاضی روی میز کوبید و گفت جلسه مختومه ....
یکی از حاضرین بلند شد و فریاد زد آقای قاضی اعتراض دارم ، چه شد !! حق باکیست نفهمیدیم مار را روشن کن !!
همه ساکت شدند 
قاضی رو به مرد کرد و لبخندی زد و گفت شمام راست میگی 

گاهی برای اینکه به راحتی از کنار یک مشکل یا یک حرف رد بشیم بهتره بگیم 
شما راست میگی ...

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , پندها و نصایح , دل نوشته ها , داستان ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : شما راست میگی , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز دوشنبه 19 مرداد 1394 | درج محبت شما ()

http://www.sanabanoo.com/wp-content/uploads/2014/05/med_2121414-19487204978626392216.jpg



یه نفر توی یه اطاق زندانی هست تنهای تنها
4 تا قرص بهش میدن دوتا از قرص ها اسمش میا هست دوتا از قرص ها هم اسمش دیا
هر دو قرص از همه لحاظ شبیه هم هستند
حالا ...
قراره فردا آزاد بشه و باید دوتا قرص متفاوت بخوره یکی میا و یکی هم دیا
اگه دوتا میا و یا دوتا دیا بخوره میمیره
اگر هم از هر کدوم یکی نخوره میمیره
باید چی کار کنه تا بتونه فردا زنده بمونه تا آزاد بشه ؟






ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 11 مرداد 1394 | درج محبت شما ()


http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/94-02/01/farhangnews_123017-346680-1429599543.jpg


پیرمرده دم‌ عابر کارتشو‌ داده به من

میگه موجودی بگیر برام

براش گرفتم ، میگم ۵ هزار تومنه پدر جان

گفت خاک بر اون سرت کنن با این موجودی گرفتنت و رفت


بخند جلو خودتو نگیرررررر

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز سه شنبه 6 مرداد 1394 | درج محبت شما ()


دوتا دوقلو بودن برادر اولی به دومی در حال عصبانیت میگه
 اهای کجا بودی مامانم منو دوبار حموم کرد........
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز دوشنبه 5 مرداد 1394 | درج محبت شما ()

http://www.anglija.lt/images/articles/36998.jpg
یک نصیحت از دکتر " نیلجسیژوکستانیفیک"
.
.
.
.
.
.
دکتر "نیلجسیژوکستانیفیک" میگه:

وقتی اینقدر تنبلی که اسم منو نمیخونی،عمرا نصیحتت کنم!!!
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 4 مرداد 1394 | درج محبت شما ()

من15حقیقت رو درمورد شما میدونم:

1.الان توی اینترنتی

2.الآن توی وبلاگ باحالی هستی(اعتماد به نفسو داشته باش)

3.یک انسان هستی

4.الآن داری پست منو میخونی

5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی "ژ"

7.الآن داری امتحان میکنی

8.الان خندت گرفت

9.اصلا ندیدی که عدد6رو جا انداختم

10.الان چک کردی ببینی واقعا عد6رو جا انداختم یانه!

11.الان باز خندیدی

12.نمیدونی که من یه عدد رو چند بار نوشتم

13.الان چک کردی ببینی کدومه

14.پیداش نکردی وداری فحشم میدی

15.ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم

چون منظورم عدد1بود که تا الان8بار نوشتم...

(نگین که واقعیت نداش...)

درست بود دیگه
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز پنجشنبه 1 مرداد 1394 | درج محبت شما ()
دانشجو بودن مهم نیست مهم معرفته
راستی تا حالا شده
برا استاد هایی که دیر میاین کلاس میذارن میگن بیرون !
 اینقدر زرنگ بازی در بیارید


http://img.doostiha.ir/uploads/2013/02/www.farsv_.com-25.gif
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , عکس و بدون شرح , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 21 تیر 1394 | درج محبت شما ()


http://aks.roshd.ir/photos/5.225.medium.aspx

سوییچ ماشین برای خانمها فقط برای باز و بسته کردن در خودرو استفاده میشه

اما برای آقایون :
خلال دندان
گوش پاک کن
وسیله در زدن
وسیله خاروندن سر ، گردن و … و تمام نقاط بدن
وسیله دفاعی
برای جدا کردن آدامس از ته کفش
برای بیرون آوردن سنگ ریزه و یا پیچ از تایر خودرو
جدا کردن سنگ از رو نون سنگک
قاچ کردن و پوست کندن انواع میوه
نوشتن انواع یادگاری
جابه جا کردن زغال قلیون و …


ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , بیشتر بدانیم از دورو ورمون , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 21 تیر 1394 | درج محبت شما ()
سلام جالبه ها  به چشم دیدما .....
دیده بودیم همه چیو تکون بدن نه اینو !
واقعا جالبه یه چیزه نادره اصلا !
دیدم دوغو تکون بدن

آب میوه تکون بدن ندیده بودم آّب معدنی اونم بزرگ اونم بدون اینکه یخ توش باشه تکونش بدن
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : عجیب و عجیب تر , طنز و چیستان , دل نوشته ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 13 مرداد 1392 | درج محبت شما ()


حکایت دعوا بر سر( خال) از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صایب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر حافظ را محکوم به اشتباهش کرد و نهایتا شهریار پاسخی برای صایب تبریزی سرود

 

حافظ

 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

 

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

 

 

 

 

صایب تبریزی

 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

 

به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را

 

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد

 

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

 

 

 

ادامه را بخوانید…

 

 

 

از همه دوستانی که همکاری میکنند ممنونم.. فقط لطف کنید اشعار قویتری بزارید ….

ضمنا از گذاشتن اشعار توهین آمیز به هم خود داری کنید .. در جواب هم شعر بگید ولی توهین نکنید.

متاسفانه چند موردی مشاهده شد که حذف کردم..

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حافظ

 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

 

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صایب تبریزی

 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

 

به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را

 

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد

 

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

 

 

 

 

 

ادامه مطالب و جوابیه های دیگر…

 

 

 

شهریار:

 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

 

به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

 

 

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد

 

نه چون صایب که می بخشد سرو دست و تن و پا را

 

 

سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

 

نه بهر ترک شیرازی که برده جمله دلها را

 

ادامه دارد ...برگرفته از 

 

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , شعر و سروده ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 | درج محبت شما ()

واسه بازیکن فوروارد ، شکلک در بیارید ، خندش میگیره توپو میزنه تو اوت...


ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : عکس و بدون شرح , طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : فنون فوتبال - دروازه بان ... (عکس) , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز سه شنبه 15 فروردین 1391 | درج محبت شما ()

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.

وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟


هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.


فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"

فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".

فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.

فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه.

هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟

اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.

و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره.

اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.

نکته اخلاقی:

هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده!!!!!!!!!!!


ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , داستان ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : علت دروغ آقایان , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز جمعه 11 فروردین 1391 | درج محبت شما ()
*به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...
 
*دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن
 
*با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن
 
*رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!
 
*مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.
 
*تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم: پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!
 
*بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!
 
*با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!
 
*رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!
 
*لیلی به مجنون گفت: همه این كارا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!
 
*داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!
 
*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!
 
*منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!
 
*رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...
 
*رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!
 
*با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی نشان در روز پنجشنبه 4 اسفند 1390 | درج محبت شما ()
کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ ما !!
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
... مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی؟
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز چهارشنبه 3 اسفند 1390 | درج محبت شما ()
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم  
شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.  
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد
 
 
 
آنقدر این ایمیل را بفرستیم و
 بخوانیم تا عادتهای قجری در خندیدن به
 هموطن( آنكه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد
 و با هم یكی  باشیم 
مثل همیشه،
 مثل زمانهای سختی و مثل زمانهای جشن و افتخار


یک روز یه ترکه


اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

 

 

 یه روز یه رشتیه..

 

 

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد
یه روز یه لره...

 

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

 

 

یه روز یه قزوینی یه...

 

به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

 

 

 

یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و  رشتی و  لر  و  اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛

 حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : داستان ها , دل نوشته ها , پندها و نصایح , طنز و چیستان , بیشتر بدانیم از دورو ورمون , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : این یک جک نیست... ,  یه روز یه ترکه ,  جک ,  جک ترکی ,  جک رشتی ,  جک قزوینی ,  جک اصفهانی ,  جک لری ,  جک شیرازی ,  جک آبادانی , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز شنبه 8 بهمن 1390 | درج محبت شما ()
ارسال اس ام اس رایگان با شماره دلخواه شما bipelakam.mihanblog.com  منه بی پلاک

نرم افزار رایگان

دانلود ارسال اس ام اس رایگان با شماره دلخواه شما

کارکرد در کلیه ویندوز ها

بدون افتادن شماره شما به هر جا دوست دارید اس ام اس ارسال کنید
گیرنده باید ایرانسل باشه فقط
جان عزیزترین افرادتون بد استفاده نکنید
همه مزاحمت ها از لحاظ شرعی و قانونی پای خودتونه

شماره ها به صورت زیر وارد شود
98935656568
989354444
یعنی به جای صفر بزنید 98



در صورت خشنودیتون یک فاتحه برای پدر بنده بخوانید حسش نبود صلوات بفرستید

یا علی


به ادامه مطلب سر بزنید


ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : خدمات ما به شما (آموزش ها) , بیشتر بدانیم از دورو ورمون , محصولات ما (فروشگاه) , پیام کوتاه - اس ام اس , معرفی وبگاه دوستان , کدهای جاوا و موزیک , عکس و بدون شرح , سلامت و پزشکی , شعر و سروده ها , عجیب و عجیب تر , موبایل و کامپیوتر , فایل های صوتی , طنز و چیستان , پندها و نصایح , دل نوشته ها , داستان ها , دانلودها , دوستان , ترفندها , مذهبی , 123 , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : ارسال اس ام اس رایگان با شماره دلخواه شما بدون افتادن شماره شما به هر جا دوست دارید اس ام اس ارسال کنید ,  ارسال اس ام اس رایگان با شماره دلخواه شما ,  hs hl hs vhd'hk ,  sms free ,  اس ام اس رایگان ,  free sms sender hamrahe aval ,  free sms sender irancell ,  free sms sender script ,  free sms sender text ,  free sms sender ایرانسل ,  آموزش ارسال اس ام اس رایگان تحت وب ,  ارسال اریگان مسیج به مشترکین ایرانسل ,  ارسال اس ام اس رایگان تحت وب چیست؟ ,  ارسال پیامک رایگان به ایرانسل ,  اسکریپت ارسال اس ام اس رایگان تحت وب ,  خبر ارسال اس ام اس رایگان تحت وب ,  سایت free sms sender ,  نرم افزار free sms sender ,  نرم افزار ارسال اس ام اس رایگان تحت وب ,  کد ارسال اس ام اس رایگان تحت وب ,  lki fd gh; ,  fd gh;l ,  bipelakam ,  منه بی پلاک ,  بی پلاکم ,  اس رایگان ,  فروش اس ام اس ,  نرم افزار اارسال اس ام اس ,  نرم افزار ارسال اس ام اس , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز پنجشنبه 20 بهمن 1390 | درج محبت شما ()
تنبلی سایت پیش سایت بی پلاک منه بی پلاک

محققان ایرانی
بر این باورند که4571223687422 نفر مردم در ایران مبتلا به تنبلی  هستند چون حاضر نیستند حتی این عدد راهم کامل بخوانند.تو چی؟کامل خوندی؟نخوندی؟


منبع : وب دوستم

دل خوش سیـری

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : بیشتر بدانیم از دورو ورمون , طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 18 دی 1390 | درج محبت شما ()

یه درخواستی دارم از اونایی که میان تو وبلاگ سر میزنن و نظر نمیذارن
لطف کنید برید
 رو بازی کنید اگه تونستید از مرحله سه اون رد شید اصلا دیگه هیچ جا نظر نزارید.
 

>
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : خدمات ما به شما (آموزش ها) , بیشتر بدانیم از دورو ورمون , محصولات ما (فروشگاه) , پیام کوتاه - اس ام اس , معرفی وبگاه دوستان , کدهای جاوا و موزیک , عکس و بدون شرح , سلامت و پزشکی , شعر و سروده ها , عجیب و عجیب تر , موبایل و کامپیوتر , فایل های صوتی , طنز و چیستان , پندها و نصایح , دل نوشته ها , داستان ها , دانلودها , دوستان , ترفندها , مذهبی , 123 , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : درخواست عاجزانه شما (مخصوصا اونایی که نظر نمیدن ) ! , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز دوشنبه 5 مرداد 1394 | درج محبت شما ()
سلام به همگی
از پستای درسی خسته شدم
بعد از 2 سال کار نکردن با ریاضی متوجه شدم که ذهن خیلیهامون داره از ریاضی فاصله میگیره.
امروز تو اینترنت ناگهانی 1 سوال دیدم که زیادم سخت نبود . با خودم گفتم شاید گذاشتنش تو وبلاگ خالی از لطف نباشه.
به دلایل امنیتی جوابشا میذارم توی ادامه مطلب
راستی تقلب از روی اینترنت ممنوع میباشد

5+3+2 = 151022

 9+2+4 = 183652 

8+6+3 = 482466 

5+4+5 = 202541 


 THEN


 ? = 7+2+5  

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : تست هوش ریاضی ! ,  تست هوش ,  iq , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز سه شنبه 13 دی 1390 | درج محبت شما ()
خداییش جاذبه ای که سوراخ چاه توالت نسبت به گوشی داره
جاذبه ی زمین به سیب نداره
دیدم میگمااااااا
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , دل نوشته ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز جمعه 20 آبان 1390 | درج محبت شما ()

اگه کسی برامون جوک قومیتی گفت ، بهش زل بزنیم و نخندیم !!!!!!

نشون بدیم که یک ذره احساس مسوولیت در مورد جامعه و مردممون داریم
و البته یک ذره ....
 
 

یک روز یه ترکه

 

 

 

 
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم  
شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.  
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد
 
 
 
آنقدر این مطلب را بفرستیم و
 بخوانیم تا عادتهای قجری در خندیدن به
 هموطن( آنكه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد
 و با هم یكی  باشیم
مثل همیشه،
 مثل زمانهای سختی و مثل زمانهای جشن و افتخار
 

یک روز یه ترکه

 

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

 

 

 یه روز یه رشتیه..

 

 

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد

 

 

 یه روز یه لره...

 

اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

 

 

 یه روز یه قزوینی یه...

 

به نام علامه دهخدا ؛

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

 

 

 

یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و  رشتی و  لر  و  اصفهانی

 

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛

 حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه
 
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : بیشتر بدانیم از دورو ورمون , طنز و چیستان , پندها و نصایح , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : باهم میخندیم یا به هم ؟ , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز یکشنبه 9 مرداد 1390 | درج محبت شما ()
امسال سال عجیبیست.....
..
اصلا عدد 90 عدد عجیبیست...
...
این کار را انجام بدین ....
...
برای همه صدق می کنه
.....
دو رقم آخر سال تولدتون را جدا کنید....
....
چند سالتونه ؟ این مقدار را با مقدار قبلی جمع کنید..
..
شد 90؟
...
این در مورد همه صدق میکنه و هر 823 سال یکبار تکرار میشه!!!!!!!!

....
حالا یه کم فکر کنین...

!!!!!!

اگه هنوز باور میکنین یه کم بیشتر فکر کنین

به خصوص به هر 823 سال یکبار!!!!!
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : عجیب و عجیب تر , طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : امسال سال عجیبیست..... , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز جمعه 17 تیر 1390 | درج محبت شما ()
خدا را شکر...
خدا را شکر
می کنم که هرروزصبح با صدای ناهنجار بلندگوی میوه فروش دوره گرد بیدار می شوم این یعنی من هنوز زنده ام.
خدا را شکر می کنم که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم این یعنی او زنده و سالم در خانه است.
خدا را شکر که گاهی توان پرداخت هزینه درمان را ندارم این یعنی به یادم می آورد که اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را شکر که رئیسم خیلی بداخلاق است. این یعنی شغل و درآمدی دارم.
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از کمک کردن به من در کارهای خانه شاکی است، این یعنی او در خانه است و در خیابان ها پرسه نمی زند.
خدا را شکر که پرداخت شهریه دانشگاه پسرم به تعویق افتاده است این یعنی پسرم تحصیل می کند و بیکار نیست.
خدا را شکر که باید روزی چند ساعت از پدر و مادرم مراقبت کنم. این یعنی آن ها زنده اند.
خدا را شکر که باید خرید روزانه کلی راه بروم، این یعنی من توان راه رفتن دارم.
خدا را شکر که باید برای کارهای خانه صبح تا شب راه بروم این یعنی خانه ای دارم.
خدا را شکر که خرید هدایای نوروزی جیبم راخالی می کند این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.
خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردن دارم این یعنی من لباسی برای پوشیدن دارم.
خدا را شکر که لباس هایم برایم تنگ شده این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی روی تخت ولو می شوم این یعنی توان سخت کار کردن دارم.
خدا را شکر که سروصدای همسایه ها مزاحم خواب ظهر من می شود این یعنی می توانم بشنوم.
خدا را شکر که باید به تنهایی وسایل پذیرایی از دوستانم را فراهم کنم این یعنی من دوستانی دارم.
خدا را شکر امروز در خیابان اتومبیلم پنچر شد و خیلی معطل شدم این یعنی من اتومبیلی دارم.
خدا را شکر که شب تا صبح از بیقراری های نوزادم، نمی توانم بخوابم این یعنی فرزندی دارم.
خدا را شکر که می توانم ریخت و پاش های همسرم و فرزاندانم را ببینم این یعنی من نابینا نیستم.
خدا را شکر دهانم از بس باید به پسرم بگویم تکالیفت را انجام بده کف می کند این یعنی لال نیستم.
خدا را شکر که من در سختی و آسانی شکرش را به جا میآورم یعنی من خدایی دارم و تنها نیستم.
كتاب خدا را شكر می كنم- زهره زاهدی
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : پندها و نصایح , طنز و چیستان , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : خدا را شکر... , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز جمعه 17 تیر 1390 | درج محبت شما ()
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…

مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.

مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!
ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , داستان ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش! ,  امان از این داستانای من , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز شنبه 11 تیر 1390 | درج محبت شما ()

نبوغ ایرانی!

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیت خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیت خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: 

  چطور است که شما سه نفری با یک بلیت مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: 

 صبر کن تا نشانت بدهیم.

 


همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیت ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیت، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیت آمد بیرون، مامور قطار آن بلیت را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

 نبوغ ایرانی!  سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیت خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیت خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت:     چطور است که شما سه نفری با یک بلیت مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت:    صبر کن تا نشانت بدهیم.    همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیت ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیت، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیت آمد بیرون، مامور قطار آن بلیت را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.    بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیت خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیتی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید:   چطور می خواهید بدون بلیت سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت:     صبر کن تا نشانت بدهیم.  سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها . قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیت ، لطفا !!!


بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیت خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیتی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: 

چطور می خواهید بدون بلیت سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: 

  صبر کن تا نشانت بدهیم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها . قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیت ، لطفا !!! 

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : طنز و چیستان , داستان ها , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
مطالب مرتبط در : نبوغ ایرانی !! / طنز , 
دست نوشته ای از بی پلاک در روز چهارشنبه 18 خرداد 1390 | درج محبت شما ()

شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین

:با خودم می گفتم

زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

!!!هیچ

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند 

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.

                           سهراب سپهری

ممنون که برای شادی روح رفتگونتون و پدرم صلوات میفرستید

مربوط به دسته : خدمات ما به شما (آموزش ها) , بیشتر بدانیم از دورو ورمون , محصولات ما (فروشگاه) , پیام کوتاه - اس ام اس , کدهای جاوا و موزیک , معرفی وبگاه دوستان , عکس و بدون شرح , فایل های صوتی , شعر و سروده ها , موبایل و کامپیوتر , طنز و چیستان , عجیب و عجیب تر , پندها و نصایح , دل نوشته ها , داستان ها , دانلودها , دوستان , ترفندها , مذهبی , سلامت و پزشکی , 
ارسال به 100 درجه کلوب دات کام ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
دست نوشته ای از بی پلاک در روز پنجشنبه 22 اردیبهشت 1390 | درج محبت شما ()
تمام صفحات سایت بی پلاک مربوط به این بخش
1 | 2 | «تعداد صفحات بخش 2

آهنگ

عناوین آخرین مطالب ارسالی