امشب چراغ ها روشن است
دوشنبه پانزدهم تیر 1394 01:38 ق.ظمن امشب را بیدار خواهم بود تا خود صبح،نه اشتباه نکنید!من به جبر بیدارم و اگر راستش را بخواهید به شدت هم بی خوابم.امشب حرف ها بسیار است.بین آدم ها و خدایشان.بهتر بگویم بین کسانی که دینشان اسلام است و الله.امشب سوگند ها به آسمانی ترین نوشته ی مسلمان ها یاد خواهد شد،امشب توسل ها خواهد شد،امشب اشک ها ریخته خواهد شد،امشب ندای«سبحانک یا لا اله الا انت،الغوث الغوث خلصنا من النار یارب» به آسمان روانه خواهد شد،امشب نگاه بیمارانی به لطف پروردگار خواهد بود،امشب نیازمندان به رحمت بی کران کرانه دار آسمان دست دراز خواهند کرد،امشب «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»،امشب حدیث ها دارد و روایت ها،امشب قصه های نصوح گفته خواهد شد و توبه ها،امشب به هزاران اشک،هزار هزار نیت و نذر بسته خواهد شد،امشب عهدها بسته خواهد شد.امشب «خَیرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ» است،امشب دیده ها منتظرند که :«آنان که به نظر خاک را کیمیا کنند،آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟» امشب مساجد،حسینیه ها،تکیه ها پر از آدم هاست،امشب چراغ ها روشن است،امشب دلها حسابی بده بستان دارند و چشم ها در تاریکی خلوت خود نگاهی به کرده ها.امشب شرم می بارد از پیشانی های خیس،امشب خیالها تا خود عرش می ورند.امشب تسبیح ها دانه دانه زمزمه های بین لب ها را می شمارند،امشب چادر زنان حائل بین اشک ها و رازهاست.امشب زانوهای غم به آغوش کشیده ی مردان تکیه گاه سرهای سنگین از پشیمانی است،امشب بهشت زمینی است و زمین بهشتی،امشب بخواهی نخواهی خیل عظیمی دارد می گوید:الله،شاید امشب میان نجواها حرف های من هم به جایی برسد،امشب و دو شب دیگر شب چراغانی آسمان است،امشب و دو شب دیگر تلنگری است برای تفکر،امشب و دو شب دیگر فرصتی است برای با هم بودن و با هم فکر کردن،امشب و دو شب دیگر رصد کردن آسمان می چسبد،امشب و دوشب دیگر دیدن ماه صفایی دارد،امشب و دو شب دیگر نماز به معنا بخشیدنش خوب حال می دهد،امشب و دوشب دیگر نسیم سحر و قنوت «هیچ آدابی و ترتیبی مجو،هر چه می خواهد دل تنگت بگو» به اندازه ی تمام نگفته ها ارزش دارد،امشب و دوشب دیگر قدم زدن توی کوچه های پرت شهر و دیدن «بینوایان» وطنی دل شرحه شرحه می کند،امشب و دو شب دیگر دستی را گرفتن و پهلوانی کردن و «زَت زیاد» شنیدن و رخصت گرفتن از خدا حسابی پوریاهای ولی می سازد،امشب و دوشب دیگر دوست داشتن مثل ماه کامل این شب ها زیباست،امشب و دو شب دیگر...
به گمانم امشب و دو شب دیگر مثالی است برای تمام شب ها و لحظه ها،امشب و دو شب دیگر تمام می شوند و می روند و کسی یادش نیست که گفته است:«عهدی که با تو بستم هرگز گسستنی نیست».
+ تغییر زمان فعل ها به خاطر روند طولانی شدن زمان نگارش صورت گرفته.
نوشته شده توسط: طاها | آخرین ویرایش:دوشنبه پانزدهم تیر 1394 | نظرات()