یالطیف
پس از عاشورای حسینی، تعداد کمی از اهل بیت و یاران، زنده ماندند. آنان عبارت بودند از زنان و دختران و نیز کودکان که به خاطر کوچکی سن و یا بیماری و جراحت سخت، کشته نشدند، «عمر بن سعد» بعد از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ زنان، دختران و خواهران و نیز بچه هایی را که زنده مانده بودند و امام سجاد ـ علیه السلام ـ را با خود به کوفه برد.
در میان اهل بیت امام حسین ـ علیه السلام ـ زنان و مردانی نیز بودند که به همراه آنان به اسیری برده شدند. اسیرانی که اهل کوفه بودند با ورود به شهر خود به واسطه شفاعت خویشان و قبائل در کوفه ماندند و از اسارت آزاد شدند. اما خانواده های هاشمی با همان شیوه اسارت، راهی شام گردیدند. لازم به ذکر است برخی از اسرا هم بلافاصله بعد از اسارت به دست دشمنان در کربلا به شهادت رسیدند.
اکنون به کسانی که همراه اهلبیت به اسارت برده شدند، اشاره می شود:
1. عقبه بن سمعان: عقبه، غلام رباب همسر امام حسین ـ علیه السلام ـ بود که به دست «ابن سعد» دستگیر شد و سپس آزاد گردید.[1]
2. نافع بن هلال جملی: او فردی دلیر، قاری قرآن، کاتب حدیث و از یاران امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ بود و در سه جنگ مهم آن روزگار شرکت کرد. نافع پیش از شهادت مسلم، به امام حسین ملحق شد. او در روز عاشورا دوازده تن از یاران عمر سعد را به قتل رساند و سرانجام مجروح شد و بازوانش شکست. «شمر بن ذی الجوشن» با دار و دسته اش او را اسیر کرده، به میان سپاه و نزد عمر بن سعد برد. نافع بن هلال بعد از اسارت به دست «شمر بن ذی الجوشن به شهادت رسید.[2]
3. موقع بن ثمامه صیداوی: موقع، در حماسه عاشورا آسیب دید و به زمین افتاد و قبیله اش او را نجات داده و پس از انتقال به کوفه او را پنهان کردند ابن زیاد چون از این ماجرا آگاه شد کسی را در پی کشتن او فرستاد، ولی با وساطت جمعی از بنی اسد از قتل «موقع» صرف نظر کرد و سرانجام او را با غل و زنجیر به «زاره» تبعید کرد.[3]
4. سرار بن منعم بن ابی عمیر نهمی: او در حماسه کربلا مجروح و اسیر شد. عمر بن سعد، قصد کشتن او را کرد، اما قومش مانع کشتن او شدند. «سوار بن منعم» پس از گذشت شش ماه از حادثه، در گذشت.[4]
5. وهب بن وهب: او مردی مسیحی بود که به همراه مادرش، نزد امام حسین آمده و مسلمان شد و به اتفاق مادر خود، آن حضرت را در کربلا همراهی کرد. وهب روز عاشورا، سوار بر اسبی شد و در دست خود عمود خیمه ای را گرفت و به مصاف دشمن رفت و چند نفر از آنان را کشت و آن گاه به اسارت در آمد. سپاهیان دشمن او را نزد عمر بن سعد بردند. ابن سعد نیز دستور داد تا سر وهب را قطع کرده، به سوی یاران امام پرتاب نمودند.[5]
6. ام عمرو: «ام عمرو» زنی بود که به همراه شوهر و فرزندش عمرو از مکه به کاروان امام پیوست.شوهر و فرزند او در روز عاشورا به شهادت رسید و خود نیز به اسارت برده شد.[6]
7. فضه کنیز حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ : او نیز از دیگر زنانی بود که در حادثه کربلا به همراه اهل بیت امام حسین ـ علیه السلام ـ اسیر شد.[7]
8. ام وهب: در کربلا دو زن با کنیه «ام وهب» بوده است که یکی از آنها در روز عاشورا به شهادت رسید. دیگری به نقل شیخ صدوق زنی مسیحی بودکه به همراه فرزندش وهب نزد امام حسین ـ آمده، مسلمان شدند. چون فرزندش در روز عاشورا به شهادت رسید سرش را بریدند و به سمت خیمه یاران امام حسین پرتاب کردند. ام وهب سر فرزند را برداشت و آن را به سمت دشمن انداخت. سر وهب به مردی از سپاه دشمن اصابت کرد و او را کشت. ام وهب آن گاه شمشیری برداشته و به سمت میدان رفت، امام به او فرمود، ام وهب! برگرد و جای خود بنشین، خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است، همانا تو و فرزندت، همراه جدم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در بهشت خواهید بود.[8] او نیز به احتمال قوی به اسارت برده شد.
لازم به ذکر است غیر از اهلبیت امام حسین ـ علیه السلام ـ جمع زیادی از زنان و کنیزان در کربلا بوده و به همراه اهلبیت امام حسین ـ علیه السلام ـ به اسارت برده شدند؛ همان گونه که نقل شده است، وقتی حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ وارد مجلس «عبید الله بن زیاد» شد، دستور داد کنیزان اطراف اش را بگیرند.[9] اما درکتاب های معتبر تاریخی و حدیثی نامی از آنان ذکر نشده است.
[1] . ابی مخنف، وقعة الطف، تحقیق محمد هادی یوسفی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1367 ش، ص 257.
[2] . سماوی، طاهر، ابصار العین، تحقیق، محمد جعفر طبسی، قم، مرکز الدراسات الاسلامیه، 1419 ق، ص 147 ـ 150.
[3] . سماوی، طاهر، پیشین، ص 136.
[4] . زنجانی، سید ابراهیم، وسیله الدارین، بیروت، منشورات موسسه الاعلمی، 1403 ق، ص 153.
[5] . شیخ صدوق، امالی، بیروت، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 137.
[6] . ر.ک: مقرم، مقتل الحسین، قم، مکتبه الشریف الرضی، ص 253.
[7] . سید نعمت الله حسینی، سید الشهداء، قم، عصر انقلاب، چاپ اول، 1381 ش، ج 3، ص 402.
[8] . شیخ صدوق، امالی، پیشین، ص 137.
[9] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، قم، هجرت، چاپ پانزدهم، 1382 ش، ج 1، ص 626.