تسنیم: در میان شهدای هشت سال دفاع مقدس شهدای سادات نیز فراوان بودند. فقط ۲۵۰۰ شهید سادات در تهران داریم که بیش از ۲۰۰۰ نفر آنها در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدهاند. «سید مجتبی علمدار» نیز یکی از شهدایی است که نامش در لیست ذریه زهرا(س) به ثبت رسیده. سید مجتبی در دی ماه سال ۱۳۷۰ با سیده فاطمه موسوی ازدواج کرد که ثمره آن زهرا سادات علمدار است.
شهید علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد. او که از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود چندین سال پس از جنگ و در سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحتهای شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. «ژاکلین زکریا» خاطرهای در رابطه با این شهید را در "علمدار" نقل میکند که نشان دهنده تاثیرگذاری این شهید حتی پس از شهادتش است. این خاطره در یکی از شمارههای ماهنامه فکه نیز منتشر شده است. خاطره به قرار زیر است:
خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم ۲۸ اسفند ساعت ۳ نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنه ای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یک باره از خواب پریدم خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین ۱۳۷۸ بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مداحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که بان آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.
عید سعید مبعث، از جمله اعیاد عظیمه بوده و روزى است که حضرت رسول اکرم(ص) در آن روز به رسالت مبعوث شدهاند و جبرئیل به پیغمبرى بر آن حضرت نازل شد و براى آن روز چند عمل وارد شده است.
1- ــ غسل.
2 ــ روزه گرفتن، که روزه گرفتن در روز مبعث یکى از چهار روزى است که ثواب بسیار زیادی دارد و برابر است با روزه هفتاد سال.
3 ــ بسیار صلوات فرستادن.
4 ــ زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهما و آلهما السَّلام.
5 ــ در مصباح از رَیّانبن الصّلت روایت است که حضرت امام جواد علیه السلام در زمانی که در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم را روزه گرفت و جمیع اطرافیان آن حضرت روزه گرفتند و ما را امر فرمود که بهجا آوریم دوازده رکعت نماز که خوانده شود در هر رکعت حمد و سوره و بعد از فراغ از نمازها خوانده شود هریک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتین چهار مرتبه و لا اِلهَ اِلا اللّهُ و اللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّبِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ چهار مرتبه اللّهُ اللّهُ رَبِّى لااُشْرِکُ بِهِ شَیْئا چهار مرتبه لااُشْرِکُ بِرَبِّى اَحَدا چهار مرتبه.
6 ــ از جناب ابوالقاسم حسینبن رُوح رحمه اللّه روایت شده که در این روز دوازده رکعت نماز مىخوانى که در هر رکعت حمد و سورهاى که آسان باشد میخوانی و تشهّد مىخوانى و سلام میدهى و میگویی بین هر دو رکعت؛
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْیَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْیَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ؛
ستایش خاص خدایى است که فرزندى براى خود نگرفته و شریکى در فرمانروایى ندارد
وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتىیا؛
و یاورى از خوار شدن ندارد (چون خوارى ندارد) و به کمال بزرگى او را یاد کن اى توشه من در دوران عمرم
یا صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتى؛
ای رفیق من در سختیام، اى سرپرست من در نعمتم، اى فریادرس من در آنچه خواهم
یا نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا کافِىَّ فى وَحْدَتى؛
ای برآرنده حاجتم، اى نگهبان من در غیابم، اى کفایت کنندهام در گوشه تنهایى
یا اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ و اَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتى؛
ای همدمم در وحشتم، تویى پردهپوش عیبهاى من، پس ستایش تو را است و تویى نادیده گیرنده در لغزشم
فَلَکَ الْحَمْدُ وَ اَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَکَ الْحَمْدُ؛
پس ستایش تو را است و تویى برخیزاننده من هنگام افتادنم، پس ستایش تو را است
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَآمِنْ رَوْعَتى وَاَقِلْنى عَثْرَتى؛
درود فرست بر محمد و آل محمد و بپوشان عیبم را و ایمنى بخش هراسم را و نادیده گیر لغزشم را
وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذى کانُوا یُوَعَدُونَ.
و چشم بپوش از جرمم و بگذر از گناهانم در زمره بهشتیان بدان وعده راستى که بدانها داده شده است.
پس چون از نماز و دعا فارغ شدى مىخوانى هریک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتَیْن و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ و اِنا اَنْزَلناهُ و آیة الکرسى را هفت مرتبه و بعد میگویى لا اِلهَ اِلا اللّهُ و اللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ هفت مرتبه و بعد مىگویى هفت مرتبه اللّهُ اللّهُ رَبَّى لااُشْرِکُ بِهِ شَیْئا و مىخوانى هر دعا که خواهى.
7 ــ در اقبال و در بعض نسخ مصباح آمده است که مستحبّ است در این روز این دعا را بخوانند:
یا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ وَ ضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ؛
اى که دستور داده به عفو و گذشت و خود او هم عفو و گذشت (از گنهکاران را) ضمانت کردهاى
یا مَنْ عَفى وَتَجاوَزَ اُعْفُ عَنّى وَتَجاوَزْ یا کَریمُ؛
ای که عفو کرده و گذشت فرمودى، مرا مورد عفو و گذشت خویش قرار ده اى کریم
اَللّهُمَّ وَقَدْ اَکْدَى الطَّلَبُ وَاَعْیَتِ الْحیلَةُ وَالْمَذْهَبُ وَدَرَسَتِ الاْمالُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ؛
خدایا جستجو به جایى نرسید و راه چاره و رفتن بسته شد و آرزوها کهنه گشت و امید بریده شد
اِلاّ مِنْکَ وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیْکَ؛
جز از تو که یکتایى و شریکى ندارى، خدایا من بهخوبى مىیابم که راههاى جستجو بهسوى تو
مُشْرَعَةً وَ مناهِلَ الرَّجاَّءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَةً و اَبْوابَ الدُّعاَّءِ لِمَنْ دَعاکَ مُفتَّحَةً؛
گشوده است و آبشخورهاى امید نزد تو پر از آب است و درهاى دعا براى کسى که تو را بخواند باز است
وَالاِْسْتِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مُباحَةً وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِداعیکَ؛
و یاریات براى آن کس که از تو یارى خواهد آماده و مباح است و بهخوبى مىدانم که تو آماده
بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَللصّارِخِ اِلَیْکَ بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى؛
اجابت دعاى خوانندگانت هستى و مهیاى فریادرسى فریادخواهان از درگاهت مىباشى و این را هم میدانم که در پناهنده
جُودِکَ وَالضِّمانِ بِعِدَتِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمّا؛
شدن به جود تو و اعتماد به وعده تو عوض کاملى از منع بخیلان و بىنیازى وسیعى است از آنچه
فى اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّکَ لاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ؛
در دست توانگران و ثروتمندان است و مىدانم که تو از خلق خویش در حجاب نشوى مگر آنکه اعمال ایشان
الاْعْمالُ دُونَکَ وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ اَفْضَلَ زادِ الرّاحِلِ اِلَیْکَ عَزْمُ اِرادَةٍ؛
میان تو و ایشان حجاب قرار دهد و این را هم دانستهام که بهترین توشه کسى که بهسوى تو کوچ کند یک تصمیم جدى
یَخْتارُکَ بِها وَ قَدْ ناجاکَ بِعَزْمِ الاِرادَةِ قَلْبى وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ دَعْوَةٍ؛
و نیرومندى است که تو را بدان اختیار کند و با یک چنین تصمیمى دل من با تو به راز و نیاز پرداخته از تو خواهم بهحق هر دعائى
دَعاکَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ اَمَلَهُ اَوْصارِخٌ اِلَیْکَ اَغَثْتَ صَرْخَتَهُ اَوْ مَلْهُوفٌ؛
که تو را دعا کرده بدان شخص امیدوارى که به آرزویش رساندهاى یا فریادخواهى که به درگاه تو فریادخواهى کرده و به دادش رسیده
مَکْرُوبٌ فَرَّجْتَ کَرْبَهُ اَوْ مُذْنِبٌ خاطِئٌ غَفَرْتَ لَهُ اَوْ مُعافىً اَتْمَمْتَ؛
یا دلسوخته گرفتارى که تو گرفتاریش را بر طرف کرده یا گنهکار خطاپیشهاى که تو او را آمرزیدهاى یا تندرستى که نعمتت
نِعْمَتَکَ عَلَیْهِ اَوْ فَقیرٌ اَهْدَیْتَ غِناکَ اِلَیْهِ وَلِتِلْکَ الَّدعْوَةِ عَلَیْکَ حَقُّ؛
را بر او تمام کردهاى یا ندارى که از توانگرى خود به او دادهاى و چنین دعایى به درگاهت حقى پیدا کرده
وَ عِنْدَکَ مَنْزِلَةٌ اِلاّ صَلَّیْتَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَضَیْتَ حَوائِجى؛
و در پیش تو منزلت و مقامى یافته که درود فرستى بر محمد و آل محمد و برآورى حاجاتم را
حَوائِجَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ هذا رَجَبٌ الْمُرَجَّبُ الْمُکَرَّمُ الَّذى اَکْرَمْتَنا؛
حاجات دنیا و آخرت و این ماه رجب المرجب و ماه گرامى است آن ماهى که
بِهِ اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ یا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ؛
نخستین ماه محترم است و ما را بدان گرامى داشتهاى از میان سایر امتها اى صاحب جود و کرم
فَنَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ الَّذى؛
پس به حق این ماه از تو خواهم و به حق نام اعظم تو ، آن نام برتر و گرامىترى که آن را
خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ اِلى غَیْرِکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى؛
آفریدى پس در زیر سایه رحمتت مستقر گردید و از تو به دیگرى نرسد که درود فرستى بر
مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَتَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِکَ؛
محمد و خاندان پاکش و قرار دهى ما را از کسانى که در این ماه به طاعتت عمل کنیم
وَالاْمِلینَ فیهِ بِشَفاعَتِکَ اَللّهُمَّ وَاهْدِنا اِلى سَواَّءِ السِّبیلِ وَاجْعَلْ؛
و آنان که در این ماه آرزوى شفاعت را دارند خدایا ما را به راه راست هدایت فرما و جایگاه ما را
مَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ فَاِنَّکَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الوَکیلُ؛
در پیش خود بهترین جایگاه در زیر سایه همیشگیت قرار ده که به راستى تو ما را بسى و نیکو وکیلى هستى
وَالسَّلامُ عَلى عِبادِهِ المُصْطَفَیْنَ وَ صَلَواتُهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَللّهُمَّ؛
و سلام بر بندگان برگزیدهاش و درودهاى او بر ایشان همگى و نیز خدایا
وَبارِکَ لَنا فى یَوْمِنا هَذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ وَ بِکَرامَتِکَ جَلَّلْتَهُ وَ بِالْمَنْزِلِ؛
مبارک گردان براى ما در این روزى که آن را برترى دادى و به کرامت خویش آن را بزرگ کردى و به جایگاه
[الْعَظیمِ] الاْعْلى اَنْزَلْتَهُ صَلِّ عَلى مَنْ فیهِ اِلى عِبادِکَ اَرْسَلْتَهُ؛
بزرگ والاترى آن را جاى دادى درود فرست بر آن کس که او را در این ماه به سوى بندگانت فرستادى
وَبِالْمَحَلِّ الْکَریمِ اَحْلَلْتَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلوةً داَّئِمَةً تَکُونُ لَکَ؛
و او را به مقام بزرگى درآوردى خدایا درود فرست بر او درودى همیشگى که براى تو
شُکْراً وَلَنا ذُخراً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا یُسراً وَاخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ اِلى؛
سپاسگزارى باشد و براى ما ذخیرهاى و قرار ده براى ما در کارمان آسانى و تا پایان عمرمان با خوشبختى ما را
مُنْتَهى آجالِنا وَقَدْ قَبِلْتَ الْیَسیرَ مِنْ اَعْمالِنا وَبَلَّغْتَنا بِرَحْمَتِکَ اَفْضَلَ؛
مقرون دار و تو اى خدا براستى چنانى که اعمال اندک ما را پذیرفتى و به رحمت خویش به بهترین
آمالِنا اِنَّکَ عَلى کُلِّشَى ءٍ قَدیرٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ؛
آرزوهایمان رساندى همانا تو بر هر چیز توانایى و درود و تحیت خدا بر محمد و آلش باد.
منبع: خبرگزاری میزان
نَــبــود ســـزای گــوشــه ی تبعید جـــای تو
زنــــدان تـــوست ســیـنه ی سینای معرفت
موســایـــی و هـــزار چــــو موسی گدای تو
ای نـــــاخـــــدای کــــشتی دین کز اراده ات
خاک نــمـــور، نــیــل شــــود زیـــــر پــای تو
آری اگــــر اراده کــــــنـــی، ایـــن سیاه چال
بــــهـــتــــر شـــود ز بــاغ و گلستان برای تو
اعـــجــاز عـــشــق موسیِ عمران ندیده بود
زنـــجــیــر می شود یــد و بــیـــضا به پای تو
ای کــــرده اخـــتـــیــار بـــلــا را بـه جان خود
شــیــعـــه فـــــدای غــربـت و درد و بلای تو
مــعــبــود، بس کــه طـــالب سوز صدات بود
می خواسـت روز و شب شنود ناله های تو
تو دردهـــــــای مــــادر خود را چـــشـیده ای
ســیـــلی نــبـــود ای گل زهرا، ســــزای تو
خَــلّصـنی یــا ربِ تو، چو عجّل وفاتی است
شــد مــســتـجاب گوشه ی زندان دعای تو
ای پــیــکــر تــو بـــا غـــل و زنــجــیـــر آشنا
مــثـــل اســیـــر شــــام چکد خون ز پای تو
صــورت به خــاک می نهی و ناله می کنی
قـــــربـــان اســتـــغــتاثـــه و آه و نـــتوای تو
این ســـجـــده گـــاه، عاقــبتش قتلگاه شد
زنــــــدان، بــهـــشـــت و چـاه بلا کربلای تو
(محمود ژولیده)
1ـ مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ در كتب مقدسه هندیان
در كتابهای مذهبی مقدّسی كه در میان هندیان به عنوان كتابهای آسمانی شناخته شده و آورندگان این كتابها به عنوان پیامبر شناخته میشوند، تصریحات زیادی به وجود مقدّس مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ و ظهور مبارك آن حضرت شده است كه قسمتی از آنها از نظر خوانندگان گرامی میگذرد.
الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب اوپانیشاد
در كتاب «اوپانیشاد» كه یكی از كتب معتبره و از منابع هندوها به شمار میرود، بشارت ظهور مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است؛
«این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای كلّی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی كه شمشیر برهنهی درخشانی به صورت ستارهی دنبالهدار در دست دارد ظاهر میشود، و شریران را تماماً هلاك میسازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاكی را رجعت خواهد داد... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد كرد.»[1]
با اندك تأملی در جملات بشارت فوق، ظاهر میشود كه مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجة بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا طبق روایات متواتر اسلامی آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد كرد، و تمامی جباران و ستمگران روی زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حكومت آن مظهر قدرت خداوند، جهان، آفرینش نوینی خواهد یافت.
در این زمینه اخبار و احادیث بسیار زیادی در كتب شیعه و سنّی از پیامبر گرامی اسلام و ائمّهی معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده است كه برخی از آنها را جهت توضیح فرازهای بشارت مزبور، تحت چند عنوان میآوریم.
1ـ مهدی ـ علیه السّلام ـ در آخر الزمان ظاهر میشود
در كتاب «غیبت» شیخ طوسی ـ رحمه الله ـ از ابو سعید خدری روایت كرده است كه گفت: از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم كه بر فراز منبر میفرمود:
«مهدی از عترت و اهل بیت من است. او در آخر زمان ظهور میكند. در آن هنگام آسمان بارانش را فرو میفرستد، زمین گیاهان خود را میرویاند. و او سراسر روی زمین را پر از عدل و داد مینماید، آنچنان كه دیگران ـ ستمگران ـ آن را پر از ظلم و جور كرده باشند.»[2]
در كتاب «عقد الدرر»، باب سوم از قول ابو سعید خدری از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:
«در آخر الزمان مردی جوان، با چهرهای زیبا و بینی كشیده، كه از عترت من است قیام میكند، زمین را پر از عدل و داد مینماید، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد...»[3]
ب) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب «یاسك»
در كتاب «باسك» كه از كتب مقدّسهی آسمانی هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولیعصر ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است.
«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان، كه پیشوای ملائكه و پریان و آدمیان باشد، و حق و راستی با او باشد، و آنچه در دریا و زمینها و كوهها پنهان باشد همه را بدست آورد، و از آسمانها و زمین و آنچه باشد خبر دهد، و از او بزرگتر كسی به دنیا نیاید.»[4]
ناگفته پیداست كه منظور از آن پادشاه عادل، موعود همهی ملّتها، وجود مقدّس حجّت بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا طبق روایات اسلامی و وعدههای تمامی انبیا، تنها اوست كه به عدل و داد قیام میكند و ریشهی ظلم و بیداد را از بنیاد بر میكند، و جهان را پر از عدل و داد مینماید، و آنچه در دریا و زمین و كوهها پنهان شده به دست میآورد، و تنها اوست كه در آخر الزمان ظاهر میشود و تحول و دگرگونی عظیمی در دنیا به وجود میآورد، و زحمات همهی پیامبران را كه به منظور برقرار ساختن عدالت اجتماعی آمدهاند به ثمر میرساند، و فرمانش بر همهی موجودات جهان نافذ است.
به هر حال، در این بشارت و بشارات دیگری كه در سایر كتب مقدسهی مذهبی اهل ادیان آمده، موضوع ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به قدری واضح و روشن است كه هیچ گونه نیازی به توجیه و تفسیر ندارد؛ ولی در عین حال، برای این كه معلوم شود تمام مضامین بشارت مزبور در احادیث اسلامی نیز آمده است، پیرامون برخی از فرازهای آن توضیحاتی میدهیم.
«راحَتِهِ فَأیَكُمْ لَوْ كانَتْ فِی راحَتِهِ شَعْرَةٌ لَمْ یُبْصِرْها»[5]
«هنگامی كه اُمور به دست حضرت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ برسد، خدای تبارك و تعالی هر زمین پستی را برای او بالا میبرد، و هر زمین بلندی را پائین میآورد تا این كه همهی جهان همانند كف دست او برایش آشكار شود. آیا كدام یك از شما اگر كف دست او تار مویی باشد آن را نمیبیند؟».
پس با توجّه به آنچه گذشت، به این نتیجه میرسیم كه، آن شخصیّت بینظیر و بیمانندی كه از آسمان و زمین خبر میدهد و حجّت بر تمام مردم است و بر تمام جهان هستی احاطهی علمی دارد، یگانه منجی عالم و تنها باز مانده از حجّتهای الهی، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است كه چیزی از اسرار عالم بر او پوشیده نیست.
6ـ در همهی عالم كسی بزرگتر از مهدی ـ علیه السّلام ـ به دنیا نیاید
صاحب كتاب «عقد الدرر» در مورد عظمت و بزرگواری حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و مقام و موقعیّت آن امام والا مقام، حدیثی از امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ روایت كرده است كه فرمود:
«حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ برای بار اوّل، به آنچه كه به قائم آل محمّد ـ علیهم السّلام ـ عطا خواهد شد نظر كرد و گفت: پروردگارا! مرا قائم آل محمّد ـ علیه السّلام ـ قرار بده. به آن حضرت گفته شد: قائم ـ علیه السّلام ـ از ذریهی احمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
بار دوم نظر كرد همان عطا را دید و همان دعا را كرد و همان جواب را شنید، برای سومین بار نظر كرد، همان عطا را دید و همان درخواست را نمود و همان جواب را شنید.»[6]
ج) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب «پاتیكل»
در كتاب «پاتیكل» كه از كتب مقدّسهی هندیان میباشد و صاحب این كتاب از اعاظم كفرهی هند است و به گمان پیروانش، صاحب كتاب آسمانی است، بشارت ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است:
«چون مدّت روز تمام شود، دنیای كهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملك تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای بزرگ جهان كه یكی «ناموس آخر الزمان» و دیگری «صدیق اكبر».
یعنی وصی بزرگتر وی كه «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملك تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خلیفهی «رام» باشد، و حكم براند، و او را معجزه بسیار باشد. هر كه پناه به او برد و دین پدران او اختیار كند، سرخ روی باشد در نزد رام.»
و دولت او بسیار كشیده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اكبر» زیاده باشد، و آخر دنیا به او تمام شود. و از ساحل دریای محیط و جزایر سراندیب و قبر بابا آدم ـ علیه السّلام ـ و از جبال القمر تا شمال هیكل زهره، تا سیف البحر و اقیانوس را مسخر گرداند، و بتخانهی «سومنات» را خراب كند. و «جگرنات»[7] به فرمان او به سخن آید و به خاك افتد، پس آن را بشكند و به دریای اعظم اندازد، و هر بتی كه در هر جا باشد بشكند.»[8]
از آنجا كه در این بشارت، الفاظ و تعابیری به كار رفته است كه امكان دارد برای بعضی از خوانندگان نامفهوم باشد بعضی از آنها را جهت روشنتر شدن مطلب توضیح میدهیم:
1ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهی، پیامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
2ـ پشن، نام هندی حضرت علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ است.
3ـ صاحب ملك تازه، آخرین حجّت خداوند حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ است و راهنما، نام مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است كه بزرگترین نمایندهی راهنمایان الهی و نام مقدّس وی نیز، هادی و مهدی و قائم به حق است.
4ـ كلمهی «رام» به لغت «سانسكریتی» نام اقدس حضرت احدیت (خدا) است.
5ـ این جمله «هر كه به او پناه برد، و دین پدران او اختیار كند، در نزد رام، سرخ روی باشد» صریح است در این كه، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ جهانیان را به دین اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت میكند.
6ـ سومنات ـ بنا به نوشتهی علّامه دهخدا، در كتاب لغت نامه بتخانهای بوده است در «گجرات». و گویند: سلطان محمود غزنوی آنرا خراب كرد، و «منات» را كه از بتهای مشهور است و در آن بتخانه بود، شكست. و گویند: این لغت هندوی است كه مفرّس شده و آن نام بتی بود، و معنی تركیبی آن «سوم، نات» است: نمونهی قمر، زیرا «سوم» به لغت هندوی قمر را گویند، و نات، تعظیم است. برای اطلاع بیشتر به لغت نامهی دهخدا، مادهی «سومنات» مراجعه فرمایید.
د) بشارت ظهور حضرت بقیة الله ـ علیه السّلام ـ در كتاب «وشن جوك»
در كتاب «جوك» كه رهبر جوكیان هندو است و او را پیامبر میدانند، دربارهی بشارت ظهور حضرت «بقیة الله» ـ علیه السّلام ـ و رجعت گروهی از اموات در دوران حكومت عدالت گستر آن حضرت، چنین آمده است:
«آخر دنیا به كسی برگردد كه خدا را دوست میدارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد. خلق را، كه در دینها اختراع كرده و حق خدا و پیامبر را پایمال كردهاند، همه را زنده گرداند و بسوزاند، و عالم را نو گرداند، و هر بدی را سزا دهد، و یك «كرور» دولت او باشد كه عبارت از چهار هزار سال است، خود او و اقوامش پادشاهی كنند.»[9]
[1] . اوپانیشاد، ترجمهی محمد داراشكوه (از متن سانسكریت) ج2، ص637.
[2] . غیبت شیخ طوسی، ص111، ص180؛ بحارالانوار، ج51، ص74، ح25؛ اثبات الهداة، ج3، ص502، ح294؛ منتخب الاثر، ص169، ح81، و در چاپ دیگر، ص222، ح81.
[3] . عقد الدرر، باب 3، ص39.
[4] . بشارات عهدین، ص246 ـ علائم الظهور كرمانی، ص18 ـ لمعات النور فی كیفیة الظهور، ج1، ص19، نور الانوار، ص86، نور هفتم.
[5] . بشارة الاسلام، ص243.
[6] . عقد الدرر، ص26 و 160، آخر باب اول و باب هشتم؛ بحارالانوار، ج51، ص77، ح35؛ غیبت نعمانی، ص240، ح34، باب 13.
[7] . جگرنات به لغت سانسكریت نام بتی است كه هندوها آن را مظهر خدا میدانند.
[8] . علائم الظهور كرمانی، ص17؛ لمعات شیرازی، ج1، ص18؛ نور الانوار، نور هفتم، بشارات عهدین، ص246 به نقل از كتاب زبدة المعارف، ذخیرة الالباب و تذكرة الاولیاء.
[9] . بشارات عهدین، ص272 ـ علائم الظهور كرمانی، ص18.
@#@
دو كلمهی «فرخنده» و «خجسته» در عربی به (محمّد و محمود) ترجمه میشود و این هر دو اسم، نام مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ میباشد، و شاید هم اشاره به «محمّد» و «احمد» باشد؛ زیرا در روایات اسلامی وارد شده است كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ دو نام دارد، یكی مخفی و دیگری ظاهری است، نامی كه مخفی است «احمد» و آن كه ظاهر است «محمد» میباشد.
در این زمینه، در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ روایت شده است كه بر فراز منبر فرمود:
«مردی از دودمان من در آخر الزمان ظهور میكند كه رنگش سفید مایل به سرخی ـ گندم گون ـ و شكمش كمی چاق و برآمده؛ رانهایش پهن، استخوان شانههایش درشت، در پشت وی دو خال است: یكی به رنگ پوست بدنش و دیگری شبیه خال پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است. و نیز دو نام دارد: یكی مخفی و دیگری ظاهر، نامی كه مخفی است «احمد» و آن كه ظاهر است «محمّد» میباشد. چون پرچم خود را به اهتزاز درآورد، شرق و غرب جهان را روشن سازد و دست بر سر مردم گذارد، پس دل مؤمنان از آهن قویتر گردد، خداوند، نیروی چهل مرد به آنان عطا فرماید، مردهای نیست كه (با ظهور او) شادی به دل و قبرش راه نیابد، ارواح آنها در قبور به دیدار یكدیگر میروند و قیام حضرت قائم ـ علیه السّلام ـ را به همدیگر مژده میدهند.»[1]
اما تعیین مدّت دولت مهدی ـ علیه السّلام ـ و همچنین تفسیر «كرور» به چهار هزار سال با روایات اسلامی و اصطلاحات ریاضی توافق ندارد؛ زیرا در روایات اسلامی در مورد مدت حكومت حقّه به اختلاف سخن رفته و به طور قطع مدت حكومت آن حضرت مشخص نیست، و كرور نیز طبق اصطلاحات ریاضی در زمان گذشته عبارت از پانصد هزار است كه با تفسیر مذكور موافقت ندارد.
هـ ) بشارت ظهور حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ در كتاب «دید»
در كتاب «دید» كه از كتب مقدسهی هندیان است بشارت ظهور مبارك حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است:
«پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخر الزمان پیدا شود كه پیشوای خلایق باشد، و نام او «منصور» باشد و تمام عالم را بگیرد، و به دین خود درآورد، و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد، و هر چه از خدا بخواهد برآید.»[2]
در برخی از روایات اسلامی، ائمّهی معصومین ـ علیهم السّلام ـ «منصور» را یكی از اسامی مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ خوانده، و آیهی شریفهی: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسرِفْ فِی القَتلِ اِنَّهُ كانَ مَنْصوراً»[3] را به آن حضرت تفسیر نمودهاند كه آن یگانه باز ماندهی حجج الهی، , ولیّ خون مظلومان و منصور و مؤیّد من عند الله است.
و در همین رابطه در ضمن حدیثی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است كه فرمود:
«القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعْبِ، مُؤیَّدٌ بِالنَّصْرِ، تُطوی لَهُ الأرضُ، وَ تَظهَرُ لَهُ الكُنُوزُ، وَ یبلغ سُلطانُهُ المَشرَقَ وَ المَغرِبَ.»[4]
«قائم ما به وسیلهی رعب (در دل دشمنان) یاری میشود، و با نصرت الهی تأیید میگردد، زمین زیر پایش پیچیده میشود، و گنجهای زمین برای او ظاهر میشود، و دولت او به شرق و غرب عالم میرسد».
و) بشارت ظهور حضرت قائم ـ علیه السّلام ـ در كتاب «دادتگ»
در كتاب «دادتگ» كه از كتب مقدّسهی برهمائیان هند است، بشارت ظهور مبارك حضرت «قائم ـ علیه السّلام ـ » چنین آمده است:
«بعد از آن كه مسلمانی به هم رسد، در آخر الزمان، و اسلام در میان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعدّی حاكمان و ریای زاهدان و بیدیانتی امینان و حسد حاسدان بر طرف شود و به جز نام از آن چیزی نماند، و دنیا مملو از ظلم و ستم شود، و پادشاهان، ظالم و بیرحم شوند، و رعیّت بیانصاف گردند و در خرابی یكدیگر كوشند و عالم را كفر و ضلالت و فساد بگیرد، دست حق به در آید، و جانشین آخر «ممتاطا»[5] ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و بگردد همه جا (همهی جهان را) و بسیار كسان را بكشد و خلایق را هدایت كند، و آن در حالتی باشد كه تركان، امیر مسلمانان باشند، و (او) غیر از حق و راستی از كسی قبول نكند.»[6]
آنچه در این بشارت و بشارتهای قبلی در مورد ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ آمده است، اكثر آنها بدون كم و كاست با روایات اسلامی منطبق است، و ممكن است؛ برخی تصوّر كنند كه شاید بعضی از مطالب این پیشگویی كمی اغراقآمیز باشد، ولی باید توجّه داشت كه همهی فرازهای این پیشگویی كه در ضمن، تعدادی از علایم ظهور را نیز بر شمرده است در بسیاری از روایات اسلامی آمده و حتّی در دو حدیث بسیار مفصّل و طولانی كه از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مورد حوادث قبل از ظهور از آن دو بزرگوار نقل شده به نفصیل سخن رفته است كه ما به جهت اختصار از نقل آنها صرف نظر مینماییم، و علاقهمندان میتوانند به منابعی كه در پاورقی آوردهایم، مراجعه فرمایند.[7]
ز) بشارت ظهور حضرت حجت الله ـ علیه السّلام ـ در كتاب «ریگ ودا»
در كتاب «ریگ ودا» كه یكی از كتب مقدّسه هند است، بشارت ظهور حضرت حجت الله ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است:
«ویشنو، در میان مردم ظاهر میگردد... او از همه كس قویتر و نیرومندتر است... در یك دست «ویشنو» (نجات دهنده) شمشیری ماننده ستارهی دنبالهدار و دست دیگر انگشتری درخشنده دارد هنگام ظهور وی، خورشید و ماه تاریك میشوند و زمین خواهد لرزید.»[8]
در این بشارت، از ظهور انسانی ممتاز و با عظمت و برخی از نشانههای ظهور وی سخن رفته است كه در وقت ظهور با شمشیر آتشبار كه بسان ستارهی دنبالهدار است، قیام میكند. و این تعبیر (یعنی: قیام با شمشیر) تعبیر دقیق و لطیفی است كه مضمون آن در رابطه با ظهور حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ در احادیث اسلامی نیز آمده است.
زیرا بر اساس نصوص وارده و روایات متواترهی اسلامی، ظهور مبارك آن یگانه منجی بشریّت و مظهر قدرت خداوندی كه برای نجات انسانها از شرك، كفر، بت پرستی، ظلم و بیدادگری، و انحراف از جادهی حق و حقیقت قیام خواهد كرد، با شمشیر خواهد بود.
در این زمینه، در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده است كه در تفسیر آیه شریفهی:
«وَلَنُذِیْقَنَّهُمْ مِنَ العَذابِ الأَدَنی دُوْنَ العَذابِ الأَكْبَر»[9]
فرمود:
«اَلأدنی: القَحطُ وَ الجَدِبْ، وَ الأكبَرُ: خُرُوجُ القائِمِ المَهْدِیّ ـ علیه السّلام ـ بِالسَّیفِ فِی آخِرِ الزَّمان»[10]
«عذاب پستتر، قحطی و خشكسالی است، و عذاب بزرگتر قیام مهدی ـ علیه السّلام ـ در آخر الزمان است.»
بنابراین، شكّی نیست كه منظور از ظهور آن انسان ممتاز در بشارت مذكور، همان وجود مقدس قائم آل محمد ـ علیه السّلام ـ است كه با شمشیر قیام میكند.
پیروی از حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ كه به نماز حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ اقتدا میكند، با آن حضرت بیعت و موافقت خواهند كرد.
آری! این مطلب مسلّم است كه (حضرت) مسیح ـ علیه السّلام ـ در آن قیام جهانی از همكاران و پیروان حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ خواهد بود، چنان كه روایات متواترهی اسلام و همچنین آیاتی از انجیل كه به نزول (حضرت) مسیح ـ علیه السّلام ـ در زمان آخرین بشارت میدهد بر این دعوا گواه است.»[11]
خوانندهی گرامی! آنچه تا به اینجا گفته شد توضیح فرازی از بشارت كتاب «ریگ ودا» از كتب مقدس هند در مورد قیام منجی بشر حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ بود كه با استفادهی از آیات و روایات اسلامی به صورت مختصر بیان گردید.
و امّا سایر فرازهای بشارت مزبور، در ضمن روایاتی كه در آینده از زبان مبارك پیامبر عظیم الشأن اسلام و سایر ائمّه معصومین ـ علیهم السّلام ـ بازگو خواهیم نمود كم و بیش به تفصیل خواهد آمد، و از این رو، چیزی در اینجا به آن اضافه نمیكنیم و تفسیر آن را به دست روایاتی كه بعداً خواهیم آورد، میسپاریم.
ح) بشارت ظهور آخرین حجّت خدا ـ علیه السّلام ـ در كتاب «شاكمونی»:
در كتاب «شاكمونی» كه از كتب مقدّسهی هندیان میباشد و به اعتقاد كفرهی هند، پیغمبر صاحب كتاب است و میگویند: وی بر اهل خطا و ختن مبعوث بوده است، بشارت ظهور آخرین حجّت خدا حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است:
«پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سیّد خلایق دو جهان «گشن» بزرگوار تمام شود، و او كسی باشد كه بر كوههای مشرق و مغرب دنیا حكم براند و فرمان كند، و بر ابرها سوار شود، و فرشتگان كاركنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند، و از «سودان» كه زیر خط «استوا» است تا سرزمین «تسعین» كه زیر قطب شمالی است و ماورای بحار و ماورای اقلیم هفتم و گلستان ارم تا باغ شداد را صاحب شود، و دین خدا یك دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او «ایستاده» باشد، و خداشناس باشد.»[12]
«گشن» در لغت هندی نام پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است كه در این بشارت فوق، فرزند برومند وی را به نام «ایستاده» و «خداشناس» نامیده، چنان كه شیعیان او را «قائم ـ علیه السّلام ـ » و حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ میخوانند.
و اما موضوع سوار شدن آن حضرت بر ابرهای آسمان كه در این بشارت آمده است، یكی از بزرگترین امتیازات آن موعود مسعود است كه نه تنها در بشارت فوق و مكرّراً در بشارتهای انجیل از آن سخن رفته است؛ بلكه در روایات متواترهی اسلامی نیز به صورت یك امر جدّی و خارق العاده مطرح گردیده است.
زیرا پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ در مواردی كه از ظهور مبارك آن ولی مطلق الهی سخن راندهاند، سیر و حركت آن مصلح بزرگ جهانی را در ایّام ظهور خارق العاده دانسته، و به پیروان خود مژده دادهاند كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ با قدرت و حلال در حالی كه بر ابرهای آسمان سوار است، ظهور خواهد فرمود.
[1] . بحارالانوار، ج51، ص35، ح4.
[2] . بشارات عهدین، ص245؛ او خواهد آمد، ص66؛ علائم الظهور كرمانی، ص18.
[3] . سورهی اسراء، آیهی 33، جهت اطلاع بیشتر به كتاب المحجّة ص127 ـ 129 مراجعه فرمایید.
[4] . بحارالانوا، ج52، ص191، ح24؛ بشارة الاسلام، ص99؛ و منتخب الاثر، ص292.
[5] . ممتاطا: در زبان هندی به معنی «محمد» است.
[6] . علائم الظهور كرمانی، ص18 ـ او خواهد آمد، ص80.
[7] . بحارالانوار، ج6، ص306 از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و ج52، ص254 از امام صادق ـ علیه السّلام ـ كافی، ج8، ص36، 42 ـ مهدی موعود، ص1036، 1045 و بسیاری از منابع دیگر از تفسیر و حدیث.
[8] . او خواهد آمد، ص65 به نقل از كتاب ریگ ودا، ماندالای، 4 و 16 و 24.
[9] . سورهی سجده، آیهی 21.
[10] . المحجة، ص173.
[11] . بشارات عهدین، ص259.
[12] . همان، ص242 ـ علائم الظهور كرمانی، ص17 ـ او خواهد آمد، ص65.
ظهور حضرت مهدی (عج) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان ـ انتشارات مسجد جمكران
«پرسش: هرساله روز سیزدهم رجب آغاز ایّأمالبیض است و اعتکاف انجام میشود. آیا زمان پیامبر نیز چنین بود؟ آیا حدیث یا سندی در این باره آمده است؟
پاسخ: در مورد ایّامالبیض روایاتی وارد شده است از جمله:
پیامبر(ص)فرمود: "هنگامی که حضرت آدم، خدا را نافرمانی کرد، او را از عرش خود دور ساخت. او گریست و جبرئیل آدم را به زمین آورد، در حالی که سیاه شده بود. ندایی از آسمان شنید که روزه بگیر. آدم در آن روز که سیزدهم ماه بود روزه گرفت و بدن او سفید شد. به این جهت، این سه روز از هر ماه را ایّامالبیض مینامند. سپس منادی ندا داد: ای آدم! این سه روز را برای تو و فرزندانت قرار دادیم. هر کس این سه روز در هر ماه را روزه بگیرد، مانند این است که تمام عمرش را روزه گرفته است ".(۱)
مرحوم صدوق (ره ) میگوید: "علت اینکه این سه روز از هر ماه را ایّامالبیض مینامند، این است که شبهای این ایام روشن است".(۲)
بنابراین ایام البیض به ۱۳و ۱۴و ۱۵هر ماه گویند و روزه گرفتن در این سه روز فضیلت دارد. فضیلت روزه این سه روز در ماه رجب بیشتر است. در این زمینه روایت ام داوود از امام صادق (ع)را نقل میکنیم.
ام داوود (فاطمة دختر عبداللّه بن ابراهیم) در فراق فرزندش داوود که توسط حکام بنی عباس دستگیر شده بود و مدتها در زندان و سختی و از مادرش دور بود، روزی خدمت امام صادق (ع)رسید. امام به او فرمود: چه خبر از داوود داری؟ ام داوود گفت: دیگر از او ناامید شده و خبری از او ندارم. خیلی علاقه دارم او را ببینم. شما دعا بفرمایید او نجات یابد.
حضرت فرمود: ماه رجب فرا رسیده است. ماهی مبارک و محترم است و دعا در آن مستجاب است. روز ۱۳و ۱۴و ۱۵که ایّام البیض است، روزه بگیر و در روز پانزدهم غسل کن و... (اعمال مفصّلی به نام اعمال ام داوود، در مفاتیح الجنان در اعمال ماه رجب ذکر شده است.)ام داوود میگوید: آن اعمال را انجام دادم و داوود از زندان آزاد شد و خدمت امام صادق رسید.(۳)
روزه گرفتن و اعتکاف در ۱۳و ۱۴و ۱۵هر ماه، از فضیلت خاصی برخوردار است و در ماه رجب شاید فضیلت بیشتری داشته باشد. و اگر چه سیزدهم رجب (ابتدای ایام البیض) مصادف با ولادت حضرت علی علیه السلام است؛ ولی ایام البیض و آداب مربوط به آن، مرتبط با ولادت ایشان نیست.»
کدام پیامبر در بیتالمقدس اعتکاف کرد؟
« پاسخ: کسی به درستی نمیداند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکلگیری چه چیزهایی بوده است. اما با توجه به آیه ۱۲۵ سوره بقره،:" و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوعکنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند (۴)، میتوان نتیجه گرفت که اعتکاف در ادیان پیش از اسلام وجود داشته است (۵) و عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب میشده و پیروان ایشان به این عمل مبادرت میورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. بیتالمقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد میآمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول میشدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود. (۶)
حضرت سلیمان (علیهالسّلام) در مسجد بیتالمقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه و کمتر و بیشتر اعتکاف میکرد و آب و غذا برای آن حضرت فراهم میشد و او در همان جا به عبادت میپرداخت. (۷)
مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است: براستی سلیمان همیشه در مسجد بیتالمقدس به مدت یکسال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بیشتر، اعتکاف میکرد و غذا و آب خود را به آنجا میبرد و به عبادت میپرداخت. (۸)
پینوشتها:
1. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۹۴، ص ۹۷.
2. همان، به نقل از علل الشرایع، ج ۲، ص ۶۷.
3. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۹۴ ، ص ۴۳.
4. ناصر مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة،۱۳۷۴، ج۱، ص ۴۴۷.
5. جمعی از نویسندگان، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص ۳۵۵.
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۴۱
7. همان
8. همان
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی