آشنایی اجمالی با ولایت فقیه

امروزه با توجه به اینكه مباحثی پراكنده در مورد ولایت فقیه، در قالب شبهات و ایرادات در جراید طرح شده است ممكن است ضروری بودن ولایت فقیه را دچار سؤال و تردید نماید و افكار عمومی را به آن سو جهت دهد.
لذا با توجه به جایگاه و اهمیت خاص ولایت فقیه? لازم است در باب ضرورت ولایت فقیه و اثبات ادله آن و مبانی نظری و پیشینه ولایت فقیه و همین طور جایگاه مردم و مناسبات آن با ولایت فقیه و ... مطالبی را جهت آشنایی اجمالی با ولایت فقیه? به اختصار بیان نمائیم.
الف ـ كلیات:
1. ضرورت تشكیل حكومت اسلامی
از مهمترین ادلّه‌ای كه می‌توان در مورد ضرورت و لزوم تشكیل حكومت اسلامی بیان كرد عبارتند از:
1ـ احكام اسلامی ـ اعم از آن‌چه مربوط به مسائل مالی یا سیاسی و حقوقی و غیره است ـ نسخ نشده و تا قیامت، برقرار و استوار است و اجرای این احكام، بدون تأسیس حكومت امكان پذیر نیست.
2ـ برقراری امنیت و حفظ نظام اجتماعی، از واجبات مؤكّد اسلامی است. همچنان كه اختلال و ناامنی در جامعه اسلامی، مبغوض و ناپسند شارع مقدّس است. بدیهی است كه تحقق بخشیدن به این امر نیز بدون حكومت امكان پذیر نیست.
3ـ حفظ مرزهای مسلمانان، از تجاوز و تهاجم متجاوزان، عقلاً و شرعاً واجب است و این امر از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است و نیل به این هدف و عملی ساختن آن بدون داشتن قدرت و اهرم حكومت امكان ندارد.
4ـ با توجه به مقدمات یاد شده، وجود حكومت اسلامی ـ در عصر غیبت ـ یك ضرورت عقلی و واجب دینی است.
[1]
2. ضرورت و اهمیت بحث ولایت فقیه
با توجه به اهدافی كه در دین‌های آسمانی و فرستادن پیامبران موجود است و با توجه به این‌كه پیامبر و امامان، برای كسب قدرت اجتماعی و تشكیل حكومت اسلامی تلاش می‌كردند تا بتوانند احكام خدا را بهتر اجرا كنند، با توجه به این كه راه پیامبران و خطّ امامان، می‌بایست پس از خودشان هم ادامه داشته باشد و با در نظر گرفتن این كه دین اسلام، مخصوص زمان پیامبر و امامان یا مردم آن دوره نبود، و بالاخره با توجه به این كه در دوران غیبت امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ هم این راه و برنامه باید ادامه پیدا كند، شكّی باقی نمی‌ماند كه در عصر ما نیز باید حكومت اسلامی تشكیل شود تا دین خدا در جامعه اجرا شود.
برای اثبات این مسئله اصلاً نیازی به استدلال نیست. خودِ احكام اسلام نشان می‌دهد كه برای پیاده شدن این احكام، باید حكومت و رهبری و تشكیلاتی باشد و بدون آن نمی‌شود. از همین روی؛ امام خمینی معتقد بودند كه: «ولایت فقیه، از موضوعاتی است كه تصوّر آن‌ها موجب تصدیق می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنا كه هر كس عقاید و احكام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به «ولایت فقیه» برسد و آن را به تصوّر آورد، بی درنگ تصدیق خواهد كرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت ... .»
[2]
ب ـ ادله و مبانی ولایت فقیه:
1. برهان عقلی
حیات اجتماعی انسان و نیز كمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است كه مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد و از سوی دیگر، نیازمند حكومتی دینی و حاكمی عالِم و عادل است برای تحقّق و اجرای آن قانون كامل، حیات انسانی در بُعد فردی و اجتماعی‌اش، بدون این دو و یا با یكی از این دو، متحقّق نمی‌شود و فقدان آن دو، در بُعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و فساد و تباهی جامعه می‌شود كه هیچ انسان خردمندی به آن رضایت نمی‌دهد این برهان كه دلیلی عقلی است و مختصّ به زمین یا زمان خاصّی نیست، هم شامل زمان انبیاء ـ علیهم السّلام ـ می‌شود كه نتیجه‌اش ضرورت نبوت است و هم شامل زمان پس از نبوت رسول خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ است كه ضرورت امامت را نتیجه می‌دهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم - علیه السلام - است كه حاصلش، ضرورت ولایت فقیه می‌باشد.
[3]
2. دلایل نقلی
در مورد برهان نقلی، می‌توان اجمالاً به چند روایت معروف اشاره كرد:
1ـ حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به نقل از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرمایند: پیامبر فرموده‌اند بار خدایا جانشینان مرا مورد لطف و رحمت خود قرار ده. سؤال شد: جانشینان شما چه كسانی هستند؟ پاسخ فرمود: كسانی كه پس از من می‌آیند و حدیث و سنّت مرا روایت می‌كنند.
[4]
2ـ پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرمایند: «فقها امین پیامبرانند.»[5] امام خمینی (ره) در تفسیر این حدیث خاطر نشان می‌كنند: یعنی كلیه اموری كه به عهده پیامبران است، فقهای عادل موظف و مأمور انجام آن هستند.[6]
3. امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ می‌فرمایند: در مورد حوادث واقعه به راویان حدیث ما مراجعه كنید كه آن‌ها حجت من بر شما هستند. و من حجت خدا هستم.[7] مراد از راویان حدیث و سنّت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ كسانی نیستند كه تنها نقل حدیث می‌كنند، بی آنكه از رموز احادیث و احكام اسلامی آگاهی كامل داشته باشند. توضیح اینكه، راوی حدیث و سنت هر چند با تقوا نیز باشد، تنها از آن رو كه راوی حدیث است، نمی‌تواند چنین شایستگی ولایی را بیابد تا از او تعبیر به خلیفه شود. از این رو، نقل حدیث بدون فهم و درك آن موجب شایستگی خلافت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نمی‌شود. افزون بر این، مناسبت بین حكم و موضوع نیز مانع از آن است كه خلافت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر عهده شخصی باشد كه تنها تعدادی از احادیث پیامبر را حفظ است و نقل می‌كند.[8]
و منظور از عبارت حوادث واقعه كه امام در مورد آن دستور رجوع به راویان احادیث را صادر فرموده، همه حوادثی است كه دارای نوعی ابهام بوده و یا نیاز به تصمیم گیری دارد، از این رو برای حل آن باید به راویان احادیث ائمه ـ علیهم السّلام ـ مراجعه شود تا با دقت و با استفاده از دیدگاه شرع و عقل مشكل را حلّ كنند؛ همان گونه كه هر ملّتی در چنین مواقعی به رؤسای خود تمسّك می جویند، در اسلام نیز در عصر حضور به ائمه ـ علیهم السّلام ـ، و در زمان غیبت نیز باید به فقیه عالم جامع الشرائط كه نایب اوست، مراجعه شود.[9]
امام خمینی در مورد این حدیث می‌گویند: منظور از حوادث واقعه، پیش آمد‌های اجتماعی و گرفتاری‌هایی بوده كه برای مردم و مسلمین روی می‌داده است و امروز فقهای اسلام حجت بر مردم هستند.[10]
ج ـ پیشینه نظریه ولایت فقیه:
ولایت فقیه، سابقه طولانی در فقه شیعه دارد و فقهای شیعه در كتاب‌های فقهی در خلال ابوابی چون جهاد، انفال، حسبه، ولایات، قضا و ... آن را مطرح كرده‌اند و در زمان غیبت، ولایت فقیه را پذیرفته‌اند و در میان فقهای شیعه، ولایت فقیه، پس از غیبت حضرت ولی عصر ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ به دو نوع مطرح شده است برخی از فقهای گذشته به صورت مستقل از ولایت فقیه بحث نكرده‌اند و آن را در ضمن كتاب‌های فقهی خود مورد بحث قرار داده‌اند. امّا بعضی دیگر از فقهاء مثل مرحوم نراقی (ره) و امام خمینی (ره) به صورت مستقل و جداگانه آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند.
البته با توجه به دیدگاههای علماء می‌توان نتیجه گرفت كه آنان در اصل موضوع كه همان «ولایت فقیهان» باشد اختلافی ندارند ولی در حدود و اختیارات ولی فقیه تفاوت دیدگاه وجود دارد كه لازم است در این باره به تفصیل مباحثی كه در پیش روی دارید مراجعه نمائید.
[11]
د ـ وظایف و اختیارات ولایت فقیه:
1. وظایف و شئون ولی فقیه
در عصر غیبت ولی زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ كه مسلمانان و جامعه اسلامی از ادراك بركات خاصّ ایشان محرومند، جاودانگی اسلام اقتضاء دارد كه همان دو شأن تعلیم دین و اجرای احكام اسلام، تداوم یابد كه این دو وظیفه، بر عهده نائبان ولی عصر ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ می‌باشد. در نگاه كلّی‌تر، می‌توان وظایف و شئون ولی فقیه را در چهار شأن دینی دانست كه دو شأنش علمی است و دو شأن دیگر آن، عملی می‌باشد. این چهار وظیفه عبارتند از: 1ـ حفاظت و صیانت از معارف الهی 2ـ افتاء و اجتهاد 3ـ قضاء 4ـ ولاء (حكومت)
[12]
2. معنای ولایت مطلقه فقیه
معنای ولایت مطلقه فقیه را می‌توان در سه امر ذیل بیان نمود:
1ـ فقیه عادل، متولّی و مسئول همه ابعاد دین در عصر غیبت امام معصوم ـ علیه السّلام ـ است و شرعیّت نظام اسلامی و اعتبار همه مقررات آن، به او بر‌ می‌گردد و با تأیید و تنفیذ او مشروعیّت می‌یابد.
2ـ اجرای همه احكام اجتماعی اسلام كه در نظم جامعه اسلامی دخالت دارند، بر عهده فقیه جامع الشرایط است كه یا خود او با مباشرت آن‌ها را انجام می‌دهد و یا با تسبیب، به افراد صلاحیّت دار تفویض می‌كند.
3ـ در هنگام اجرای دستورهای خداوند، در موارد تزاحم احكام اسلامی با یكدیگر، ولیّ فقیه برای رعایت مصلحت مردم و نظام اسلامی، اجرای برخی از احكام دینی را برای اجرای احكام دینی مهم‌تر، موقتاً تعطیل می‌كند و اختیار او در اجرای احكام و تعطیل موقّت اجرای برخی از احكام، مطلق است و شامل همه احكام گوناگون اسلام می‌باشد.
[13] پس می‌توان گفت كه ولایت مطلقه بدان معناست كه دامنه اختیارات ولایت فقیه محدود به حدّ ضرورت و ناچاری نیست بلكه مطلق است و حتّی جایی را هم كه مسأله به حد ناچاری نرسیده ولی دارای توجیه عقلی و عقلایی است شامل می‌شود و برای ساختن بزرگراه و خیابان و پارك و دخالت در امور اجتماعی، لازم نیست مورد از قبیل فرض اول باشد بلكه حتّی اگر از قبیل دوّم هم باشد ولی فقیه مجاز به تصرف است و دامنه ولایت او این گونه موارد را هم شامل می‌شود. و البته پر واضح است كه قائل شدن به چنین رأیی هیچ سنخیت و مناسبتی با استبداد و دیكتاتوری و فاشیسم ندارد.[14] چرا كه آن در چارچوب اصول و مصالح اسلام می‌باشد.


[1] . امام خمینی، كتاب البیع، ج 2، ص 461.
[2] . مقدمة كتاب «ولایت فقیه».
[3] . ر.ك: آیة الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقهاهت و عدالت، قم، مركز نشر اسراء، ص 151 ـ‌154.
[4] . وسایل الشیعه، ج 18، باب 8، ح 50.
[5] . كافی، ج 1، ص 46، حدیث 5.
[6] . ولایت فقیه، ص 92.
[7] . وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
[8] . كربلایی پازوكی، علی، اندیشه‌های سیاسی شیعه در عصر غیبت، صص 179 ـ 178.
[9] . همان، ص 195.
[10] . ولایت فقیه، ص 103 و 106.
[11] . برای آگاهی بیشتر ر.ك: ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، همان، ص 136 ـ 137.
[12] . همان، صص 242 ـ 244.
[13] . پیشین، ص 251.
[14] . نگاهی گذرا به نظریة ولایت فقیه ـ آیة الله مصباح یزدی،

منبع: اندیشه قم

+نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393ساعت06:34 ب.ظتوسط محمد احمدزاده | نظرات ()
امام زمان (عج)درروایات


امام زمان (عج) در روایات
اخبار و روایات فراوانی در موضوعات مختلف معارف اسلامی و اصول عقاید، احكام، اخلاقیات و اجتماعیات وارد شده است، لیكن در كمتر موردی به اندازه موضوع حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ روایت نقل نقل شده است. احادیث مربوط به این باب، قسمت عمده‌ای از روایات را تشكیل می‌دهد و مهمتر این‌كه نه تنها این روایات، در جوامع شیعه نقل شده بلكه در كتب حدیث اهل سنت نیز به طور مبسوط نقل شده است و نیز بعضی از آنان، مستقلاً كتابهایی به نام آن حضرت، تألیف نموده‌اند. از این رو روایات راجع به ایشان، متواتر و یا نزدیك به حد تواتر است. چه آنكه قطب‌های متخالف و جناحهای متضاد در عقائد در این موضوع هم‌نوا و هم‌آهنگ شده و روایات بسیاری را نقل كرده‌اند كه در این‌جا به چند نمونه اشاره خواهیم كرد باشد كه مورد خطاب «من مات و لم یعرف امام زمانه» نیاشیم.
1. علامه سید محسن امین از ابوسعید خدری نقل كرد كه رسول الله به فاطمه ـ علیهما السّلام ـ فرمود:
«یا بنیه انا اعطینا اهل البیت سبعا، لم یطعها احدٌ قبلنا، نبینا خیر الانبیاء و هو ابوك و وصینا خیر الاوصیا و هو بعلك و شهید ناخیر الشهدا و هم عم ابیك حمزه و منا من له جناحان خضیبان یطیربهما فی الجنه و هو ابن عمك جعفر و منا سبطا هذه الامه الذی یصلی خلفه عیسی بن مریم ثم ضرب بیده علی منكب الحسین فقال: من هذا ثلاثا.»
[1]
یعنی: دخترم! هفت چیز به ما خاندان عطا شده است كه به احدی پیش از ما داده نشده، نبی ما بهترین انبیاست كه پدر توست و وصی ما بهترین اوصیاست كه همسر توست و شهید ما بهترین شهید است كه عموی پدر تو حمزه است و آن كس كه با دو بال رنگین در بهشت پرواز می‌كند از ماست و او عموزاده تو جعفر است و دو سبط این امت فرزندان تو حسن و حسین از مایند و سوگند به خدایی‌كه جز او خدایی نیست مهدی این است كه عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌خواند از ماست آنگاه دست بر شانه امام حسین زد و سه بار فرمود: مهدی این است.
2. شیخ صدوق نقل كرده كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمودند:
«منا اثنا عشر مهدیا او لهم امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب و آخر هم التاسع من ولدی و هو الامام القائم بالحق یحیی الله به الارض بعد موتها و تظهر به دین الحق علی الدین كله و لو كره المشركون له غیبه یرتد فیها اقوام و یثبت علی الدین آخرون فیؤذون و یقال لهم متی هذا الوعدان كنتم صادقین اما ان الصابر فی غیبته علی الاذی و التكذیب كالمجاهد بالسیف بین یدی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ .»
[2]
دوازده نفر مظاهر هدایت از مایند كه اول آنان امیرالمؤمنین و آخر آنان، همین فرزند من، امامی است كه حق را برپا خواهد داشت. خداوند زمین مرده را به وجود او زنده خواهد فرمود و در پرتو او دین حق را بر همه ادیان، غالب خواهد گردانید هر چند كه كفار را خوش نیاید. برای او غیبتی است كه اقوامی در آن دوران غیبت از دین برمی‌گردند و گروه‌هایی نیز در ایمان خود ثابت می‌مانند لیكن اینان مورد اذیت و آزار منكرین قرار می‌گیرند و به آنها گفته می‌شود اگر راست می‌گویید پس چه زمانی وعده ظهور، فرا می‌رسد. آگاه باشید كسی كه در غیبت ولی عصر بر این آزارها و تكذیب‌ها صبر كند به منزله كسی است كه با شمشیر در خدمت رسول الله جهاد كرده باشد.
3. تشیّع، تحقق حكومت واحد جهانی را تحت رهبری امام غائب در آینده، امری ضروری می‌داند چنانكه روایات معتبر زیادی بر این امر دلالت دارند.
«و الذی بعثنی بالحق بشیراً لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد یطول الله ذلك الیوم حتی یخرج منه ولدی المهدی ـ علیه السّلام ـ فینزل الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه و تشرق الارض بنور ربها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب.»
[3]
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: سوگند به آن كسی كه مرا برانگیخت تا مژده دهنده اسلام راستین بوده باشم اگر از عمر جهان جز یك روز باقی نمانده باشد خداوند همان یك روز را به اندازه‌ای طولانی گرداند تا فرزندم مهدی خروج كند، پس از خروج عیسی بن مریم به زمین فرود آید و در پشت سر وی نماز گذارد، آنگاه زمین با فروغ پروردگار خویش روشن شود و حكومت جهانی مهدی به شرق و غرب عالم برسد.
نتایج روایت
1ـ ضرورت و قطعیت خروج و ظهور امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ ، لذا پیغمبر یك افق روشن را نشان می‌دهد.
2 ـ گسترش معنویت و رحمت و اشراف نور خدا بر سر جهان حضور پیامبران الهی و بیعت با مهدی ـ علیه السّلام ـ و برچیدن بساط ظلم.
4. امام مهدی (عج) و رشد عقل و اندیشه
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «اذا قام قائمنا وضع یده علی روءُس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به اخلاقهم
[4]؛ امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ به هنگام ظهور خویش، نیروهای عقلانی توده را تمركز می‌دهد و خویهای نیكو و آرزوهای آنان را به كمال می‌رساند.»
یعنی ظهور امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ در نهایت تكامل اندیشه و فكر و اخلاق و صفات روحی انسانها، قرار دارد و نیز در مرحله تكامل تاریخ، در دنباله ناكامی‌ها و شكست‌ها و ستم‌ها و بی‌عدالتی‌ها و فقر و بدبختی و دیكتاتوری و ... بشر قرار گرفته، به تمام آنها پایان می‌دهد و یك زمینه روحی مناسب با قسط و عدل مطلق و صد در صد ایجاد می‌نماید.
5. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «... لا یبقی فی الارض بقعه عبد فیها غیر الله.»
[5]
یعنی: در سراسر گیتی سرزمینی نخواهد ماند كه در آن غیر خدا پرستش شود.
6. گرفتاری‌ها و قحطی‌ها و بدبختی‌ها و فقر و ناداری‌هایی كه در دوران غیبت در گوشه‌ و كنار جهان دیده می‌شود و زیاد در مطبوعات می‌خوانیم كه در آفریقا و آمریكای لاتین و ... انسانهایی از گرسنگی جان می‌دهند و اكثر ممالك دنیا با كمبود غذایی مواجهند در دولت مهدی ـ علیه السّلام ـ وجود نخواهد داشت.
قال رسول الله: «یكون فی امتی، المهدی تتنعم امتی فی زمانه نعیماً لم تتنعم مثله قط ... ترسل السماء مدرارا و لم تدخر الارض شیئاً من نبات
[6] ؛ مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ در امت من خواهد بود، به هنگام ظهور آن حضرت آسمان، باران فراوان دهد و زمین، هیچ روئیدنی را در دل نگاه نمی‌دارد.»
این حدیث، نشان می‌دهد كه در جامعه اسلامی به هنگام ظهور مهدی، وفور نعمت داریم و بركات آسمانها بر اهل زمین فرود آید.
7. حدیثی كه نام مهدی در آن است در مورد پیشرفت كشاورزی
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «یخرج فی آخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث و تخرج الارض نباتها و یعطی المال و تكثر الماشیه
[7]؛ در آخر زمان مهدی ظهور می‌كند. خداوند زمین را با باران‌ها سودمند، سیراب می‌سازد و زمین، هم نباتات خود را بیرون می‌آورد و دامها زیاد می‌شود.»
8. مهدی و سنت از دیدگاه رسول الله صلی الله علیه و آله
عن جابر قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «من كذب بالمهدی فقد كفر و من كفر ومن كذب بالدّجال فقد كذب
[8]؛ هر كس مهدی را تكذیب كند كفر ورزیده و هر كس دجّال را تكذیب كند دروغ گفته است.»
9. مشخصات مهدی (عج)
عن علی ـ علیه السّلام ـ اَنَّه ذكر المهدی و قال: انه من ولد الحسین ـ علیه السّلام ـ و ذكر حیله قال رجل اجلی الجبین اقنی الانف ضحم البطن، اذیل الفخذین ابلج الثنا یا بفخذه الیُمنی شامه.
[9]
عن ابی سعید الخدری: قال: قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : المهدی منی، اجلی الجبهه، اقنی الانف یملأ الارض قسط او عدلاً كما ملئت جورا و ظلماً و یملك سبع سنین.[10]
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: مهدی از من است و دارای پیشانی بلندی است و وسط بینی او كمی برآمده است، زمین را از عدل و داد پر می‌كند، هم‌ چنان‌كه از ظلم و جور پر شده باشد و دوران حكومت او هفت سال خواهد بود.
عن جابر بن عبدالله انصاری؛ قال:
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «المهدی من ولدی اسمه اسمی و كنیته كنیتی اشبه الناس بی خلقاً و خُلقاً یكون له غیبه و حیره یضّل فیها الامم یقبل كالشهاب الثاقب یملاها عدلاً و قسط كما ملئت جوراً و ظلما.»
[11]
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «مهدی از فرزندان من است، نامش نام من و كنیه‌اش، كنیه من است، به سیرت و صورت از همه مردم به من شبیه ‌تر است، برای او غیبت و نگرانی است كه ملتها در آن گمراه شوند، ناگهان مانند تیر شهاب بیاید و زمین را از عدل و داد پر كند، هم چنان‌كه از ظلم و ستم پر شده باشد.
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «المهدی منا اهل البیت رجل من امتی اشم الانف، یملا الارض عدلاً كما ملئت جورا.»
[12]
مهدی از اهل بیت من است. او مردی از امت من است. بین او قلمی و كشیده است، زمین را پر از عدل می‌كند همان طوری كه از ستم پر شده است.
10. مهدی مردی با این صفات است.
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «المهدی رجل ازج ابلج، یحبیء من الحجاز.»
[13]
1ـ ابروانی كشیده و بلند؛ 2ـ گشاده‌روی نیكو؛ 3ـ سیاه چشمی درشت و زیبا كه از جانب حجاز ظهور می‌كند.
البته احادیث در این مورد بسیار است كه به علت ضیق وقت به تمامی آنها نمی‌توان اشاره كرد.
11. روایتی در مورد یاران حضرت مهدی (عج)
معتّب، آزاد شده امام صادق علیه السّلام گفته است: شنیدم مولایم می‌فرماید: رسول الله فرموده است: پیامبری از پیامبران خدا، توسط قومش طرد گردید، او پناهنده به دیلم شد، مردم دیلم او را پناه دادند و یاری نموده و از او درخواست كردند كه برای آنان دعا كند كه خداوند عددشان را زیاد كند و قدرتشان را افزون فرموده بر دشمن غالب گرداند و زمین شهر آنها را از دستبرد دیگران نگاه دارد، و یجعل فیهم و منهم انصاراً للقائم المهدی من آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و از خدا خواست كه در برابر این احسان و عواطف، خداوند در میان آنها و از آنها، یارانی برای قائم آل محمد قرار دهد.
[14]
استعانت
در پایان نوشته ناچیز خود در مورد حضرت مهدی آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ را با یك سلام به آستان رفیع آن باقیمانده سلسله امامت و ولایت و اداء یك شهادت، نسبت به ساحت قدس آن ولی اعظم الهی و اجداد طاهرین آن حضرت، و در آخر عرض ابتهال و تضرع و درخواست دستگیری و كمك از آن مظهر الطاف و فیض خدایی خاتمه می‌دهم و از تمام عزیزان می‌خواهم كه با این عبد ضعیف، هم‌نوا شده و به محضر مبارك امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ خود صمیمانه عرض سلام نمایند و نیز مخلصانه آن شهادت پرافتخار و عقیدتی خود را اداء نموده و در آخر با همه وجود و از اعماق جان خود از آن ولی دوران بخواهند كه از آنان دستگیری نموده و مشكلات معنوی و مادی آنان و همه جوامع اسلامی را رفع بفرماید.


[1] . مجالس السنیه، ج5، ص523 نقل از غیبت شیخ طوسی.
[2] . اكمال الدین؛ ص317.
[3] . اكمال الدین، ص163.
[4] . بحارالانوار، ج52، ص336.
[5] . اكمال الدین، باب33، حدیث31.
[6] . الزام الناصب، 163.
[7] . بحارالانوار، ج52، ص316 و 315.
[8] . مقدمه ابن خلدون، ص321.
[9] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص93.
[10] . سنن، ابی داود، ج4، ص152؛ طبع مصر، به نقل از احقاق الحق، ج13، ص132.
[11] . فرائد السمطین؛ به نقل از احقاق الحق، ج13، ص154.
[12] . بحار الانوار، ج51، ص80.
[13] . معجم الاحادیث، امام مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ ، ج1، ص164.
[14] . دلائل الامامه طبری، ص238.

منبع :اندیشه قم

+نوشته شده در دوشنبه 29 دی 1393ساعت07:03 ب.ظتوسط محمد احمدزاده | نظرات ()
بیانیه 44دفتر بسیج در محکومیت توهین به پیامبر اسلام (ص)

44 دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه‌های خوزستان در محکومیت توهین به پیامبر در نشریه فرانسوی شارلی ابدو، بیانیه‌ای منتشر کردند.

به گزارش «خبرگزاری دانشجو»، 44 دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه‌های خوزستان در محکومیت توهین به پیامبر در نشریه فرانسوی شارلی ابدو، بیانیه‌ای منتشر کردند.

 متن بیانیه بدین شرح است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

 وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ (سوره انبیا آیه 107)

 بعثت رسول خدا براى این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرتهاى بزرگ مقابله کنندبه مردم بفهماند. بعثت براى این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمتها نجات بدهد، ظلمات را بکلى کنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را کنار بزند و به جاى او نور علم بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفرق نداشته باشند. (صحیفه امام، ج 17، ص: 434 و 435)

 حضرت محمد(ص) پیام آور دوستی و مهربانی است و رحمتی است که خداوند برای بشریت گمراه فرستاد تا جهان هستی را بار دیگر از ظلمت به سمت نور هدایت کند. پیامبر اعظم(ص) تنها پیامبری برای دین اسلام نبود بلکه پیامبری برای تمام ادیان الهی و بشارت دهنده ای برای تمام بشریت بود. ایمان بیش از یک و نیم میلیارد انسان به پیامبر رحمت پس از 14قرن نشان از آن دارد که محمد مصطفی(ص) بر قلبها حکومت می کند و روز به روز به پیروانش اضافه می گردد.

 دشمنان اسلام با علم به اینکه موج گرایش به اسلام برایشان خطر ساز است چندی است بازیهای مختلفی را علیه اسلام و مسلمانان به کار میگیرند و در پی آنند که با اسلام هراسی جلوی حرکت انسانهای آزاد به اسلام را مانع شوند اما وقتی موج اسلام خواهی در حال فراگیری جهان است توطئه دیگری به راه انداخته و به دروغ دست پرورده های خود در القاعده و داعش را به عنوان نماد اسلام معرفی میکنند.القاعده و داعش که امکانات خود را از غرب میگیرند و تحت حمایت سرویس‌های جاسوسی غرب آموزش می بینند تا اسلامی خشونت طلب را به دنیا عرضه کنند.

 قطعا اسلامی که از لندن و آمریکا هدایت شود اسلام نیست. کسانی که خود را داعیه دار آزادی بیان می دانند و به بهانه آزادی بیان به مقدسات بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان توهین می کنند ماهیت متناقض خود را نمایان تر می کنند. این چه آزادی بیانی است که اجازه توهین به پیامبران را می دهد ولی اجازه تحقیق در ماهیت هلوکاست را نمی دهد؟ چطور روزانه صدها جنایت در عراق و سوریه و افغانستان سانسور میشود ولی اتفاقی در فرانسه تمام دنیا را خبردار می کند؟ چطور میتوان به مقدسات ادیان الهی توهین کرد ولی با دولت مردان غربی حتی نمی توان شوخی کرد؟

 اینها همه نشان دهنده ماهیت دوگانه غرب است. روزی که تروریستها را راهی عراق و سوریه می کردند آنها را منادیان آزادی می خواندند حال که دست خودشان در این آتش گرفتار آمد آن را ناپسند می دانند. بی شک تروریست در هر شکل از آن مذموم و نکوهیده است. چه ترور در عراق و افغانستان و سوریه و فلسطین و چه در فرانسه و هرکجای دنیا. اما این آتشی است که خود غرب آن را روشن کرده است و حمایتهای آن از تروریست با دلارهای عربی و سلاحهای غربی همچنان ادامه دارد.

 اما همان گونه که ترور محکوم است توهین به مقدسات نیز محکوم است. این حرکت نشریه فرانسوی قطعا با چراغ سبز دولت فرانسه رقم خورده است و نشان دهنده ماهیت زشت این نشریه است. این اقدام نشریه فرانسوی از جهل و ناآگاهی آنها در قرن بیست و یکم خبر می دهد جاهلیت مدرنی که ریشه در استکبارجهانی دارد. این اقدام به بزرگی رسول مهربانی ها آسیبی نمی زند ولی قلب صدها میلیون مسلمان را نسبت به غرب جریه دار می کند و پلیدی آنان را آشکارا می سازد.

 نکته عجیب اینکه عده ای در داخل به جای محکوم کردن اقدام نشریه فرانسوی با آن همراهی میکنند به نظر می آید اینان نیز دنبال وسوسه های شومی به راه افتاده اند که امیدواریم خداوند آنها را نیز هدایت کند.

 ما دانشجویان بسیجی دانشگاه های استان خوزستان ضمن محکوم کردن هر اقدام تروریستی، مسولیت توهین به پیامبر در نشریه فرانسوی را به عهده دولت فرانسه می دانیم و از دولت مردانمان میخواهیم مطالبه ای جدی در این زمینه از دولت فرانسه داشته باشند.

 والسلام علیکم و رحمه و البرکاته

 1-بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اهواز

2-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی دزفول

3-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور دزفول

4-بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی دزفول

5-بسیج دانشجویی دانشگاه جندی شاپور دزفول

6-بسیج دانشجویی دانشگاه اصول دین دزفول

7-بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان دزفول

8-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی اندیمشک

9-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور اندیمشک

10-بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان اندیمشک

11-بسیج دانشجویی دانشگاه علمی کاربردی اندیمشک

12-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز

13-بسیج دانشجویی جهاد دانشگاهی اهواز

14-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی رامهرمز

15-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی امیدیه

16-بسیج دانشجویی دانشگاه مسجد سلیمان

17-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مسجد سلیمان

18-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور لالی

19-بسیج دانشجویی دانشگاه سما مسجد سلیمان

20-بسیج دانشجویی دانشگاه خاتم الانبیا بهبهان

21-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور شادگان

22-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور ایذه

23-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی ایذه

24-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور دهدز

25-بسیج دانشجویی دانشگاه علمی کاربردی ایذه

26-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور شوش

27-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر

28-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور شوشتر

29-بسیج دانشجویی دانشگاه هنر شوشتر

30-بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شوشتر

31-بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی بهبهان

32-بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بهبهان

33-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور بهبهان

34-بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان بهبهان

35- بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور اهواز

36-بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور رامشیر

37- بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی آبادان

38- بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور آبادان

39- بسیج دانشجویی دانشگاه نفت آبادان

40- بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور اروندکنار

41- بسیج دانشجویی دانشگاه خلیج فارس آبادان

42- بسیج دانشجویی دانشگاه پرستاری آبادان

43- بسیج دانشجویی دانشگاه صنعت نفت اهواز

44-بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز

+نوشته شده در شنبه 27 دی 1393ساعت09:20 ب.ظتوسط محمد احمدزاده | نظرات ()
الهم عجل لولیک الفرج

چندگاهیست وقتی می گویم:  «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد ، چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم ،چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت ،کجا منزل گرفته ای ،چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة»  دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست ، چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»  احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنارمن ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است ،چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند ،چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»  یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی ،چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»   یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم  ،چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم ، اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم ،تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی،الهم عجل لولیک الفرج

+نوشته شده در جمعه 26 دی 1393ساعت09:47 ق.ظتوسط محمد احمدزاده | نظرات ()
به مناسبت سالروز بخشیدن فدک به حضرت زهرا (س)

رفتار زمامداران اسلامی با فدك در طول تاریخ
بررسی عملكرد حاكمان و رفتار متناقص آنها با مسأله فدك نمایانگر این است كه بعضی از آنها سرزمین فدك را جزء اموال دولت و حكومت دانسته، نه مال خصوصی دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ، و برخی نیز فدك را جز اموال، فاطمه(س) و فرزندان او می دانستند، بنابراین هر كدام با سلیقه شخصی با آن رفتار كرده اند.
رفتار و عملكرد زمامداران اسلامی در طول تاریخ به سه دوره تقسیم می شود: الف) دوران سه خلیفه اول ب) دوران بنی امیه ج) دوران بنی عباس

فدك در دوران خلفای سه گانه:
1- خلیفه اول (ابوبكر) سرزمین فدك را از دست زهراء ـ سلام الله علیها ـ دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گرفت و او را از ملك خویش محروم ساخت و آنرا جزء درآمد عمومی دولت و بیت المال قرار داد و از ثروت عظیم آن در ایام سلطنت خویش استفاده كرد.[1]
2- خلیفه دوم (عمر بن خطاب) با اینكه در سمت مشاوری ابوبكر، اصرار زیاد بر تصرف فدك و ممانعت از ارجاع آن به دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ داشت و نگذاشت ابوبكر آن را به صاحبش برگرداند،[2] ولی در ایام زمامداریش آن را به وارثان و فرزندان زهرا ـ سلام الله علیها ـ برگرداند.[3]
به نظر می رسد این تصمیم خلیفه دوم در بازگرداندن سرزمین فدك به خاندان پیامبر و وارثان دخترش - با اینكه خودش در ماجرای غصب آن نقش اساسی ایفاء كرد - از روی ناچاری و تعدیل افكار عمومی باشد. چون در زمان خلافت ابوبكر به دلیل ظلم و ستمی كه در حق خاندان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعمل آمد و مال شخصی آنها را غصب كردند، افكار عموم مردم كه از طرفی ناظر بر این اذیت و آزارها و از طرفی هم متوجه حقیقت و واقعیت مطلب بودند، نسبت به خلیفه بدبین گشت.
3- خلیفه سوم (عثمان بن عفان) نیز در ایام خلافتش دوباره این سرزمین را غصب كرده و در تصرف آن حتی از روش خلیفه اول هم تعدی كرده و آن را به مروان بن حكم واگذار كرد، مروان هم تا پایان خلافت عثمان از آن استفاده می كرد.
بعد از پایان یافتن ایام خلافت عثمان، آنچه كه از مجموع كتابهای تاریخ برداشت می شود این است كه، علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ سرزمین فدك را از دست مروان بن حكم گرفت و با اقتدا به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن را از اموال شخصی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ دختر پیامبر بشمار آورد و به عنوان میراث، خود و اولادش آن را در اختیار گرفته و درآمدش را به صلاحدید خود مصرف می نمود.[4]

فدك در دوران خلافت حاكمان بنی امیه:
1- معاویه بن ابوسفیان در دوران زمامداریش سرزمین فدك را از فرزندان زهرا ـ سلام الله علیها ـ گرفته و به تصرف خویش درآورد و آنرا بین سه نفر تقسیم كرد؛ یك سوم آن را به مروان بن حكم و یك سوم آن را به عمر بن عثمان و یك سوم آن را به پسرش یزید بخشید، بعد از آنها به مرور زمان همه آن سرزمین در اختیار عمر بن عبدالعزیز درآمد.[5]
2- عمر بن عبدالعزیز در دوران سلطنتش، تصمیم گرفت این سرزمین را به صاحبانش برگرداند. به استاندارش در مدینه نامه ای نوشت كه فدك را به فرزندان فاطمه ـ سلام الله علیها ـ تحویل نماید، اما متأسفانه اطرافیانش در این تصمیم بر او ایراد گرفته و او را تحت فشار قرار دادند كه این عمل بر خلاف روش خلیفه اول و دیگر خلفاء گذشته است و تهدید كردند كه عدول از طریقه آنها جایز نیست. پس به ناچار سرزمین فدك را نگهداشت ولی درآمد آن را به فرزندان فاطمه ـ سلام الله علیها ـ تحویل می داد.[6]
3- بعد از عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملك در زمان حكومتش، چشم طمع به در آمد فدك انداخته و آن را در اختیار گرفته و از سودهای بدست آمده آن، استفاده می كرد و بر خلاف عمر بن عبدالعزیز راضی نشد درآمد آن را به اولاد فاطمه ـ سلام الله علیها ـ برساند و آنها را از حقشان محروم كرد.
و این ظلم و تعدی به عترت پیامبر و غصب حق آنها تا پایان حكومت بنی امیه ادامه پیدا كرد.[7]

فدك در دوران خلافت حاكمان بنی عباس:
1- ابوالعباس سفاح هنگامیكه به حكومت رسید شاید بخاطر تثبیت موقعیت خود و جلب نظر بعضی از هاشمیین، یا بدلایلی دیگر فدك را به عبدالله بن حسن از نوادگان امام حسن ـ علیه السلام ـ رد كرد.[8]
2- منصور عباسی در ایام زمامداریش فدك را از اولاد امام مجتبی ـ علیه السلام ـ گرفته و به تصرف خویش درآورد.[9]
3- پس از منصور، مهدی عباسی فدك را به صاحبان آن بر گرداند.
4- موسی بن مهدی عباسی بعد از پدرش متأسفانه بناء را بر ظلم و تعدی گذاشته و سرزمین فدك را غصب كرد پس از او هم ماجرای فدك بهمین منوال توسط دیگر خلفاء بنی عباس ادامه پیدا كرد تا اینكه زمان حكومت مأمون فرا رسید.[10]
5- مأمون عباسی یكی از حاكمان بنی عباس است كه در ماجرای فدك به راه صواب رفته، چون حقیقت مطلب را می دانست و از اساس ماجرا اطلاع داشت به استاندارش در مدینه نوشت:[11] فدك از آنِ فاطمه دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بوده كه پدرش به او بخشیده بود و حق او ضایع شد. تا اینكه گفته: این مطلب روشن و مسلم است و تاریخ آن را گواهی می دهد. پس الان لازم است به صاحبانش برگردد و به دستور او بازگردانده شد.[12]
6- متوكل عباسی در ایام حكومت ظالمانه اش، این سرزمین را از وارثان دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گرفته به شخصی به نام عبدالله بن عمر بازیار واگذار كرد عبدالله بن عمر هم به مردی به نام بشر بن بنی امیه دستور داد یازده درختی كه در این سرزمین توسط پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ غرس شده را قطع كند پس بشر هم آنها را قطع كرد و اعضایش فلج شد. بعد از متوكل هم هیچ یك از حاكمان آن را به اولاد فاطمه برنگرداند و این ماجرا بصورت ظلم و تعدی ادامه پیدا كرد.
ازدست به دست شدن فدک می توان نتیجه گرفت که این ملک مالکی داشته که به زور ازدستش غصب گردید ازاینروی درطول دوران مختلف تاریخ تعامل  یکدست با آن نشد ،براساس شواهد معتبر حق وملک مسلم حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود که پس از پیامبر غصب گردید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شرح نهج البلاغه، ابن الحدید، ج 16.
2. فدك فی التاریخ، شهد صدر، ص 20 الی 25.
3. الفدك، موسوی القزوینی.
4. فدک رضا استادی
 5.اسرارفدک محمد باقر انصاری وسید حسین رجائی
 ----------------------------------------
[1]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 16 - صدر، فدك فی التاریخ، ص 21.
[2]. سیره حلبی، ج 3، ص 391 – موسوی قزوین، فدك، ص175.
[3]. صدر، فدك فی التاریخ، ص21.
[4]. همان، ص 22.
[5]. ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 16، ص 216.
[6]. صدر، فدك در تاریخ، ص23.
[7]. همان، ص23.
[8]. همان، ص23.
[9]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص217.
[10]. فدك در تاریخ، ص24.
[11]. فدك در تاریخ ص24.
[12]. شرح نهج البلاغه، ج16، ص217.

منبع :اندیشه قم

+نوشته شده در چهارشنبه 24 دی 1393ساعت02:46 ب.ظتوسط محمد احمدزاده | نظرات ()
آیه قرآن
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات