زیارت عاشورا با مجموع درسهای عقیدتی، سیاسی، فكری و انزجار از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت كه در حكم محك و معیاری است كه سَره را از ناسره جدا می كند و تقدم تبرّی است بر تولّی دعا و نیایش به درگاه خداوند و درخواست توفیق انتقام از دشمنان و باز تمنّای اوست كه هر كدام از آن ارزشهایی را ارائه می دهد و سر فصلهای غیر قابل تردیدی را فرا راه انسان می گشاید و می تواند آدمی را در پیمودن راه راست و رسیدن به حقیقت راسخ و استوار نماید.
این زیارتنامه توسط امام باقر ـ علیه السّلام ـ به شیعیان تعلیم داده شده است و تنها یك زیارتنامه جهت عرض ادب ظاهری به محضر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یاران ایشان نبوده بلكه خود منشوری است كه از هر جهت نوری از آن جلوه گر است چرا كه این صحیفه بهانه ای است برای بیان مختصر امّا كامل از اسلام شناسی، معرفتشناسی، امام شناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی.
زیارت حسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ در كتابهای ادعیه و مزار وارد شده است و در طول سیزده قرن علما و دانشمندان بر خواندن آن در روز عاشورا بلكه در طول سال عنایت خاصّی داشته و همگان را به آن سفارش كرده اند.
اكنون اسناد این زیارت را كه عمدتاً از نوشتار استاد آیت الله سبحانی است می آوریم.[1]
1. شیخ طوسی (385 ـ 460 ه.ق) در كتاب «مصباح المتهجد و سلاح المتعبد»[2] آن را به سه طریق نقل كرده جز این كه طریق نخست مربوط به بیان ثواب زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ می باشد و ارتباطی به نصّ زیارت معروف ندارد ولی دو سند دیگر مربوط به زیارت رایج است و ما به بررسی این دو سند بسنده می كنیم. شیخ در كتاب مصباح المتهجد زیارت عاشورا را با سند یاد شده در زیر نقل می كند كه همه این مشایخ از ثقات می باشند. وثاقت آنها مورد پذیرش تمام علماء رجال می باشد. افرادی كه در سلسله سند شیخ واقع شده اند عبارتند از: محمد بن اسماعیل بن بزیع و او از صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة و او از علقمه بن محمد حضرمی و او از امام باقر ـ علیه السّلام ـ.
علقمه به امام باقر ـ علیه السّلام ـ می گوید: امروز دعایی (مقصود كیفیت زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ است) یاد من بده كه هر موقع خواستم آن حضرت را از نزدیك زیارت كنم آنرا بخوانم و دعایی یاد من بده كه هر موقع خواستم آن حضرت را از دور و از خانه ام زیارت كنم، بخوانم. علقمه می گوید: امام ـ علیه السّلام ـ به من گفت هر موقع دو ركعت نماز گزاردی ... .
در مورد معتبر و ثقه بودن افرادی كه شیخ طوسی در سند خود از آنها نام برده می توان به كتب رجالی مراجعه كرد.[3]
سند دوم شیخ طوسی بدین صورت است:
وی روایت را از كتاب محمد بن خالد طیالسی گرفته است. آیة الله سبحانی در این باره می فرماید: سند شیخ طوسی به كتاب طیالسی در غایت اتقان و صحت است.[4] چرا كه بزرگان حدیث از او نقل روایت نموده و بر او اعتماد كرده اند.[5] و محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیرة و او از صفوان بن مهران جمّال كه هر دوی اینها نیز به تصریح نجاشی ثقه میباشند[6] این زیارت را نقل كرده اند. با بررسی مختصری كه از اسناد شیخ طوسی به عمل آمد این نتیجه حاصل شد كه سند زیارت عاشورا كه از طریق شیخ نقل شده كاملاً صحیح و معتبر است.
2. سند دوم زیارت عاشورا سندی است كه در كامل الزیارات[7] جعفر بن محمد بن قولویه (م 367 ه.ق) نقل شدهاست.
ابن قولویه به دو سند آنرا نقل كرده كه عبارتند از:
الف ـ حكیم بن داود، كه از مشایخ بلاواسطه ابن قولویه بود و به تصریح وی ثقه است. وی از محمد بن موسی همدانی كه جرحی درباره او وارد نشده و سپس او از محمد بن خالد طیالسی و او از سیف بن عمیره و او از علقمه بن محمد حضرمی كه قبلاً ثابت شده كه همگی از ثقات اند.
پس نخستین سند كامل الزیارات سند معتبری می باشد.
ب ـ سند دوم از طریق محمد بن اسماعیل و او از صالح بن عقبه و او از مالك جهنی است، دربارة دو شخصیت نخست بیان شد كه اولی از اكابره مشایخ شیعه و دومی از راویان مقبول الروایة است اما درباره مالك جهنی هر چند در كتب رجالی توثیق خصوصی وارد نشده است ولی شخصیت هایی مانند: علی بن ابراهیم و یونس بن عبدالرحمان و عبدالله بن مسكان با واسطه یا بی واسطه به نقل روایت از او پرداخته اند و شیخ مفید در ارشاد ابیاتی از او در مدح امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل كرده كه حاكی از ولاء خاص او به خاندان رسالت می باشد.[8]
با توجه به این قرائن می توان او را فرد مقبول الروایة خواند.
از این بحث نتیجه می گیریم:
1. سندهای چهار یا پنچگانه هر یك دیگری را تأیید كرده و مایة اطمینان می گردند زیرا چه بسا سندی به تنهایی اطمینان آفرین نباشد امّا آنگاه كه در كنار سندهای دیگر قرار گرفت از قوت بیشتری برخوردار می شود.
2. مواظبت علماء شیعه بر خواندن زیارت عاشورا در طول این قرون خود می تواند مایة قوت حدیث گردد زیرا چنین اتفاقی از علما و دانشمندان بدون یك مدرك قطعی امكان پذیر نیست و شاید در این میان اسانید دیگری نیز بوده كه به دست ما نرسیده است.
3. مضمون زیارت عاشورا به طور اجمال در دیگر زیارات نیز وارد شده همگی از یك اسلوب و یك نگرش به دشمنان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ حكایت می كند.
در پایان یاد آوری این نكته لازم است كه برخی عظمت زیارت عاشورا را در حدّی دانسته اند كه آن را از احادیث قدسیه بر شمرده اند. یكی از علمای معاصر در این باره نوشته است: در اینكه زیارت عاشورا از احادیث قدسیه بوده و سلسلة اسناد آن به گفتار خدا و (قال الله) منتهی می گردد شكی در آن نیست و امعان نظر در این مطلب اهمیت زیارت عاشورا را بیش از پیش روشن می سازد كه كلام خداست و سخن عادی نیست.[9]
منابع بیشتر برای مطالعه:
1. شرح زیارت عاشورا، علی اصغر عزیزی تهرانی.
2. حماسة عاشورا به بیان حضرت مهدی (عج)، جلال برنجیان.
3. شرح زیارت عاشورا، میرزا محمد علی چهاردهی.
-----------------
[1] . ر.ك: سیمای فرزانگان، مؤسسة امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ اول، قم، 1380، ج 3، ص 459 به بعد.
[2] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، چ اول، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، 1411 ه، ص 772.
[3] . شیخ طوسی، الفهرست، مكتبه المرتضویه، نجف، ص 78 و 85 و 139، نجاشی، رجال نجاشی، دار الاضواء، چ اول، بیروت 1408 ه، ج 1، ص 425 و 444 و ج 2 ص 214.
[4] . سیمای فرزانگان، مؤسسة امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ اول، قم، 1380، ج 2، ص 501.
[5] . ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، چ سوم، بیروت، 1403 ه، ج 16، ص 69.
[6] . نجاشی، همان، ص 425 و 440.
[7] . كامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی، مؤسسة نشر الفقاهه، چ اول، قم، 1417 ه، ص 325، باب 71.
[8] . الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، چ اول، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، قم، 1413 ه، ج 2، ص 157.
[9] . تهرانی، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا، تحقیق علی موحد ابطحی، چ سوم، قم، 1407 ه، ص 8 و 124 ـ 125.
دستش تو دست عمه بود،نگی یه وقت بی اجازه رفت،من قبول ندارم،وقتی رسیدن دیدن دور ابی عبدالله رو گرفتن،زینب تا اینجا محكم دست این بچه رو گرفته بود،همچین كه چشمش به حسین افتاد،هر دو دستش رو بلند كرد، چنان زد به سر خودش،چنان زد تو صورت خودش، وا محمدا،وا علیا، وا فاطمتا،وا حمزتا،وا جعفرا،واحسنا،یه دفعه داد: زد واحسینا. بچه گمان كرد آزاد شده، حالا این اتفاق ها كی داره می افته دقت كن،ابی عبدالله یه نیزه به پهلوش زدند،از سر اسب افتاد،دیگه كشتن حسین تفریحی شد برا لشكر،اگه می خواستن زود كار رو تموم كنند،همون تیر ِ سه شعبه كه به گلوی علی اصغر زدند با همون به گلوی حسین می زدند كار تموم بود،اما عرب ِ جاهلیت یه اخلاق بدی داشت،پیغمبر اومد حكم آورد دیگه این كارو نكنید،چه كاری؟قتلاً صَبرا كه اومده معنیش اینه:عرب دور یه آهو رو می گرفت،ده تا بیست تا با نیزه ها،یه دونه این می زد صبر می كرد،یه دونه اون می زد صبر می كرد،گاهی صد ضربه بیشتر می زدند،از این ذره ذره جون دادن اینقدر وجود شیطانی شده لذت می بردند، دیگه كشتن حسین تفریح شد،لذا من فقط یه نفر رو میگم:سواری است به نام بحر بن كعب این خبیث وقتی ابی عبدالله افتاد زمین،یكی نبود زیر بغلش رو بگیره،هنوز خود به سر داره،زینب داره می بینه،عبدالله داره می بینه،این ملعون چنان به فرق ابی عبدالله زد خود شكافت،فرق شكافت،خود افتاد،هنوز ذوالجناح كنار ِ حسین ِ،دست برد به خرجین اسب یه دستار زردی برداشت سریع زخم سر رو بست،بحربن كعب رفته،تو تاخته بعدی. یه وقت مچ دست میشكنه از آرنج دست تكون میخوره،یه وقت بازو میشكنه دیگه آرنج تكون نمی خوره،اما ترقوه اگه بشكنه،شانه ای كه راسخه به یه طرف می افته، ،یه شمشیر به ترقوه ابی عبدالله حواله كرد،اینجا دیگه عبدالله صدا زد: والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی دوید دید بحر بن كعب برای گلوی حسین داره میآد،اگر این ضربه به گلوی حسین می رسید ابی عبدالله به مناجات توی گودال نمی رسید،حسین مناجات گودال رو مدیون عبدالله ِ،عبدالله با خون خودش برا ابی عبدالله سجاده پهن كرد، شمشیر زن قهاریه ،اگه حرمله به تیراندازی مشهوره،بحر بن كعب شمشیر زن قهاریه،ابی عبدالله یه لحظه دید شمشیر یه لحظه ازجلوی چشمش رد شد، اما خون داره می پاشه،نگاه كرد دید عبدالله رسیده،با دستش،با دست خالی اینقدر عجله داشت ترسید نشد یه چیزی از روی زمین برداره،میشه با دست خالی از امام زمان دفاع كرد؟آره این نوه ی فاطمه است،با دست خالی مقابل شمشیر ایستاد،صدای شكستن استخوان اومد،ارباب ما یاده مدینه افتاد كم سن و سال بود می شنید غلاف تیغ می رفت بالا می خورد به دست مادر،یه بار،دو بار،چند بار،هی صدای شكستن استخوان می اومد.بعضی نوشتند عبدالله صدا زد: یَا عَمَّاهُ "عمو جان" ولی بعضی ها نوشتند گفت : وا اُمّا.... آی دست شكسته ی مدینه،بیا ببین دست نوه ات رو بریدند،تا اینجایه مقتل رو همه یه جور نوشتند،از اینجا دو جور می نویسند اما من میگم به طبق قاعده ی فقهی و حدیث شناسی جایی كه جمع امكان پذیر باشه میگن: دوتا رو میشه جمع كرد اگه قابل جمع ِ هیچ كدوم رو نذار كنار،دو جور نوشتند،بعضی نوشتند حرمله یا دیگری گلوی بچه رو نشونه رفت، یه دست حسین كامل از كار افتاده،با یه دستم عبدالله رو بغل كرده،دیدن حسین دیگه دست و بالش بسته است،چطور دیدند علی دستش بسته است هر چی دلشون خواست زدند،چطور دیدند علی دستش بسته است،با غلاف زدند با تازیانه زدند،آقا با لگد زدند،سیلی زدند.دیدن حسین دست و بالش بسته است یه تیر به گلوی عبدالله زدند،سر بالا اومد خون گلو داره به محاسن حسین می ریزه،یاالله،یا الله، یا الله، یه نفر اومد كاكُل عبدالله رو گرفت، دید یتیم رو با یه مكافاتی بزرگ كرده حسین،نشد یه چیزی بخواد حسین نه بگه،كاكُل بچه رو گرفت، قهقهه می زد،خنجر رو كشید جلو چشم حسین،گوش تا گوش بچه. این دست ها بیآد بالا.حسین......ای خدا این جمعیت رو بزودی ِزود، همه رو با هم به كربلای حسین برسان، خدایا به زودی ِ زود همه ی ما رو با هم زائر بقیع بگردان،ضریح بقیع رو به دست پر محبت این مردم،هر چه سریع تر آماده كن، ای خدا فرج منتقم خون حسن و حسین را برسان.
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
یه کم دیگه دندون روی جگر بذار
مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود
وقتی می رفت همش به فکر خیمه بود
مده با اشک، زندگی مو به باد
آب می رسه، اگه خدا بخواد
عمو رسید، کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
(لالائی، عموش رفته آب بیاره)
لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاری آب آورش
داره میاد! چرا خمیده کمرش؟
علی م داره، میزنه دست و پا
بچم داره، میمیره ای خدا
ببین هنوز به سمت علقمه ست
نگاه مضطر بابا
(لالائی، الهی بارون بباره)
لالا لالا، مادر تو بشه فدات
خون می بارن فرشته ها با گریه هات
سوخته دلم رو نفسای داغ تو
آهی بکش شاید که بارون بگیره
خدا تو رو، نمی بره ز یاد
خونده برات، بابا "و إن یکاد"
الهی که، سپیدی گلوت
به چشم حرمله نیاد
(لالایی الهی بارون بباره)
بار دیگر گردش روزگار ماه محرم را به ما رساند، ماه غربت حسین و تنهایی زینب را، ماه دلاورمردی عباس و شجاعت علی اکبر را؛ ماهی که اگر به هوش باشی و به گوش، بعد از گذشت قرن ها از آن، صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را از زبان امام غائبت خواهی شنید.محرم ماه پیوستن خون خدا به خداست، ماه تجدید پیمان بندگی انسان کامل و تثبیت «قالوا بلی»! ماهی که به هر کجا سر می زنی دلها لرزان است و چشم ها پر امید؛ سفینه النجاه حسین(ع) پذیرنده هر نوع مسافری می باشد، کشتی حسین(ع) حتی مسافرانی را که دیگر هیچ سرمایه ای برای پرداخت و سوار شدن بر آن برایشان باقی نمانده را هم می پذیرد، مسافرانی که سالهاست در جزیره غفلت به سر برده اند و اکنون آرزویشان انسان شدن است و انسان ماندن.ماه محرم از راه می رسد، ماهی که در آن به واسطه شفای تربت حسین(ع) دلها و تن های زیادی روبه راه شدند و از دل مردگی و رخوت نجات یافتند.ماه محرم از راه می رسد، ماهی که در آن به واسطه مستجاب الدعوه بودن قبه حسین(ع) آرزوهای محال و غیر محال زیادی به تحقق پیوستند و راه های کمال و هدایت برایشان باز گردید.ماه محرم از راه می رسد، ماهی که فرصتی دوباره است برای دل های یخ زده و هجران زده، دلهایی که هر روز به دنبال گمشده ای می گردند و باز هم گمشده شان را در لابلای دوست داشتنی های سخیف دنیایی نمی یابند، ماه محرم، ماه هدایت به سمت نور است و آن کس که دلش بی قرار است و قراری دوباره می خواهد باید به پا خیزد و عَلَم عشق را بر پا کند، عَلَمی که اگر در برپا کردنش کوتاهی کرد، دیگران گوی سبقت را از وی می رُبایند و در میدان انسانیت و مردانگی و مروت پیشی می گیرند.ماه محرم از راه می رسد و دلهای سرگردان و جواب شده از همه جا و همه کس، به چشم خود می بینند که جایی برای پناه آوردن برایشان باقی مانده، جایی که سنگفرشش بال ملائکه الله است و خیرمقدم گویش حجت الله؛ هر چند که اولیاء الله گویند امن ترین مکان برای عشق و محبتمان قلب های شیعیان و دوستداران ماست؛ اما چه کنیم که دنیا و مافیهایش، چشمان خودِ عالیمان را کور کرده است و چشمان خودِ دانیمان را تیزتر و هیزتر؛خداوندا! به عاشقان دیدارت و به بندگان صالحت و به مقربان درگاهت و به آنکه شفای دردهایمان را در تربتش نهادی قَسَمَت می دهیم دلهایمان را در راه عشق و عاشقیش ثابت قدم گردان و عشق های مجازی دنیا را تنها پله ای قرار ده برای رسیدن به عشق بی انتهای خودت و حسینت(ع)!خداوندا! به غنچه پر پر شده حسین(ع) و به صبر زینب علیها السلام ما را از آنانی قرار ده که گوشی شنوا برای اجابت «هل من ناصر ینصرنی» و چشمی بینا برای دیدن افراشته شدن پرچم پیروزی مولایمان صاحب الزمان(عج) خواهند داشت.منبع :حسینیه رجا نیوز
صادق خرازی دیپلمات سابق کشورمان و از اعضای شورای سیاستگذاری حزب ندای ایرانیان با حضور در برنامه «دید در شب» به سوالات رضا رشیدپور مجری این برنامه پاسخ داد.
در بخشی از این برنامه خرازی گفت: دست دادن با خانم ها در عرف و حکم جمهوری اسلامی امر غیر قابل قبولی است، علما قبول ندارند و شخص رهبری هم نسبت به این کار موضع دارند در حالی که در تاریخ، بسیاری از بزرگان و علما با خانم ها دست میدادند مثل مرحوم ایت الله بهشتی و..
وی همچنین افزود: مرحوم بهشتی و امام موسی صدر، کسانی بودند که اگر خانم اهل کتابی دست دراز میکرد انجا تسامح در ادله سنن میکردند و دست می دادند.
این بخش از اظهارات صادق خرازی با واکنش شدید ملوکالسادات حسینی بهشتی، فرزند ارشد شهید دکتر بهشتی مواجه شد.
بهشتی در گفت و گو با سایت انتخاب با تکذیب صحبتهای خرازی تصریح کرد: در طول اقامت پدرم در اروپا در کلیه جلسات ایشان همراه مادرم شرکت می کردم و حتی یک مورد هم دست دادن با زن نامحرم را از ایشان مشاهده نکردم.
بهشتی در ادامه خاطرنشان کرد: دوستان برای توجیه کارهای خودشان شهید بهشتی را سپر قرار ندهند.