گوشواره های طلاییت را به همه نشان بده
یکشنبه بیست و هفتم مهر 1393 09:14 ب.ظگریه ها
کردم درو شاید نبندی
قصه ها
گفتم کمی شاید بخندی
خاطراتم
از همین سی سال و اندی
گریه ها
و قصه ها و خاطراتم لای در له شد
دل لای
در له شد
خیلی زیاد منتظر همچین روزی بودم،من و خیلی دیگر از دوستانی که تمام درگیری های عزیزانی که داشتند با تمام وجود و عشق کار می کردند را دیدند...گریه ها کردند،قصه ها گفتند،خاطرات ساختند و من را دنگ کردند.امروز برایم تولد دوباره عزیزانم بود.
+ تقدیم به دوستان دنگ خوبم
++ امیدوارم از شنیدش لذت ببرید
نوشته شده توسط: طاها | آخرین ویرایش:یکشنبه بیست و هفتم مهر 1393 | نظرات()