همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 

کارگاه مجازی لژیون همسفران عشق به استادی کمک راهنمای محترم همسفر خانم الهه و دبیری همسفر خانم نسیم با دستور جلسه سی دی طلب ظلم روز پنج شنبه ۲۳ / ۷ / ۹۹ راس ساعت آغاز به کار کرد.







زدی ضربتی، ضربتی نوش کن یعنی اگر ظلم و ستمی به کسی روا داری آن ظلم و ستم را برای خود طلب کرده ای...






بسم الله الرحمن الرحیم 
با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می نماییم. 

خلاصه مشارکت های همسفران (خانم ها فاطمه، لیلا، نسترن، لیلی، مرضیه، منیژه)

سی دی طلب ظلم ۱ از جناب مهندس حاوی نکات زیبایی بود. اولین نکته این است که ظلم بسیار، ظلم و سختی را می طلبد که همان قانون عمل و عکس العمل است. کسی که ظلمی را انجام دهد در نهایت آن ظلم و آن کار بدی یا کار خوبی که انجام داده است به او بر می گردد. قوانین کائنات که روی یک نظم و انظباط خاصی پایه‌گذاری شده بیانگر این است که هر کس هر عملی را هر جایی انجام دهد در نهایت به هر طریقی قطعاً باید پاسخگوی آن عمل باشد. برای مثال اگر یک فردی در خلوت خودش یک جرم یا جنایتی را انجام دهد، ممکن است یک روزی آن را بگیرند و در محکمه جلوی قاضی حالت ترس و پشیمانی به او دست دهد و این جواب آن کاری است که یک روز انجام داده است. آقای مهندس فرمودند که با ظلم کردن ظلم را به زندگی خودتان طلب نکنید. بستش بدهیم به ظلم های ریزی که همه ما ممکن است انجام دهیم مثلاً رعایت نکردن نوبت، داد کشیدن بی‌موقع، محبت نکردن به اعضای خانواده و خیلی چیزهای دیگر. من گاهی اوقات پیش خودم می گفتم، فلانی که ظلم کرد یا فلان کار را کرد چرا پس چیزی نبود شاید همان لحظه نباشد ولی حتماً تکرار می شود. این یک نکته‌ای بود اول برای خودم و بدانم که بدی بد است و در هر ابعادی ممکن است که به سمت من برگردد و من با بدی کردن و نادیده گرفتن حقیقت به جایی نخواهم رسید. ما وقتی که داریم با پدر و مادرمان برخورد می کنیم در واقع داریم بچه های خودمان را تربیت می کنیم، یک الگو برای فرزندان خودمان هستیم که اگر ما درست با پدر و مادرمان برخورد کنیم، اگر به آن ها احترام می‌گذاریم در واقع این را به بچه مان یاد می دهیم و یک روزی می رسد که بچه ما همان رفتاری را با ما انجام می‌دهد که ما با پدر و مادرمان انجام دادیم. در مورد هستی و نیستی گفتند که سه مولفه حس و صوت و نور است. حس که بین تمام موجودات اعم از انسان ها حیوانات و گیاهان بینشان برقرار است. مثل آن درخت که می‌خواهد نور آفتاب را جذب کند و به خاطر درختان دیگر که جلوی آن را گرفتند نمی‌تواند و خودش را کج می کند، آن دارای حس است که می‌تواند این کار را انجام دهد. گفتند، حتی یک لیوان خالی را هم که در نظر بگیریم آن حس دارد به خاطر آن مولکول ها و اتم هایی است که در وجود آن جامدات است و دائم در حال حرکت هستند. این ها دارای حس هستند در مورد صوت هم فرمودند: روی انسان ها کلاً صوت خیلی اثر می گذارد. چه صوت خوب و چه صوت بد. صوتِ آهنگِ خوب که آدم گوش می دهد، یک حس خیلی خوبی به او دست می دهد و افکار مثبت سراغش می آیند و انرژی می گیرد، شاد می شود ولی یک آهنگی که غمگین باشد اصلاً انرژی را از آدم می گیرد، اصلاً آدم از زندگی سیر می شود. پس اصوات، هم می توانند مخرب باشند هم می توانند سازنده باشند پس ما باید یکسری از اصواتی را طرفشان برویم که به ما نیرو و انرژی دهند. سما در اینجا یک رقص و یک حرکتی است که بیشتر در مناطق بندرعباس انجام می گیرد. بعد در مورد باده صحبت کردن باده یعنی شراب یا مشروب. اصلاً مشروب چه است؟ انسان وقتی که مست می کند و هر چیزی که باعث مستی انسان می شود می تواند نوعی مشروب باشد. مشروب یا الکل از سد خونی مغز رد می شود و بین نورون های مغزی مداخله می کند یک حالت سرخوشی و مستی به انسان دست می دهد. باده بیرون یا باده الهی یک حرکتی را انجام می دهد و بر اثر همان سما یا از نظر تفکر یا مثالی که زدن ورزشکاران است که این دوپامین بدنشان ترشح می شود و شاد می‌شوند، سما پس می‌تواند از نظر اندیشه و تفکر الهی در بدن این میزان دوپامین و سروتونین را ترشح کند و شخص احساس سرخوشی کند. این دوپامین هم در اثر تفکر ممکن است بالا برود و آن دوپامین وقتی که بالا می‌رود باده الهی اتوماتیک وار باعث افزایش بالارفتن ناقل های عصبی و سرخوش کننده و شادی آور بدن می شود. بعد منظورشان همان سیستم شبه افیونی هست که با سوت تغییر می کند و با حرکت موزون هم تغییر می کند و با خوردن یک سری مواد فیزیکی می تواند تغییر کند. نکته دیگر این که در خصوص ماه رمضان و روزه گرفتن هم بحث کردند گفتند کسی که روزه می گیرد شاید در ابتدا در اثر آن طغیانی که در بدنش ایجاد شده است، به خاطر اینکه اول می‌توانسته است چیزی بخورد، ولی حالا نمی تواند چیزی بخورد و نمی تواند سیگار بکشد ممکن است اعصابش به هم بریزد و عصبانی شود، بعد از یک مدت ممکن است خیلی از بیماری هایی که حتی خود فرد از آن خبر نداشته است درمان شود، باعث می‌شود که روح انسان تزکیه شود و بعد از ماه رمضان  متوجه می شود که چقدر جسم سالم‌تری را دارد. 

مشارکت همسفر خانم مریم:
آقای مهندس فرمودند: هر کدام از ما انسان ها به همدیگر ظلم کنیم و ظلم مکرر انجام دهیم یعنی اینکه ظلم و سختی را برای خودمان طلب می کنیم و صدایش می زنیم. نباید به کسی ظلم و ستم کنیم چون قطعاً هر گونه ظلم و ستم به خودمان بر می گردد و این از قوانین کائنات است و برعکس آن این که اگر خوبی کرده باشیم همان اتفاق در کائنات می افتد و اگر به خویشان و همسایگان و مسافرمان خوبی کرده باشیم خداوند همان خوبی را به ما برمی گرداند. خواستم یک اتفاقی که جدیداً برای من از همین خوبی کردن که در کائنات به ما می‌رسد را تعریف کنم. هفته پیش من با مسافرم به گلستان شهدا رفته بودیم و ده دقیقه بود که به آن جا رسیده بودیم، همسایه مان را دیدیم که یک مادر و دختر بودند و به خاطر اینکه ماشین نداشتند موقع برگشت آن ها را به خانشان رساندیم و ایشان بسیار از ما تقدیر و تشکر کردند. از اتفاق آن شب، مراسم شهدا بود و از ما دعوت شده بود که به آن مراسم برویم. وقتی ما رسیدیم پذیرایی از خانم ها شده بود و در حال پذیرایی از آقایان بودند. همان خانم بسیار سفارش آقای ما را به صاحبخانه کردند و مادر شوهر من بسیار تعجب کرد و دلیل این کار را پرسید و من در جواب گفتم امشب با چشم خودم می بینم که خوبی را با خوبی جواب می‌دهند و از این صحبت های آقای مهندس من نتیجه گرفتم که که هر جا اگر خوبی انجام دهیم خداوند همان خوبی را به ما برمی گرداند مثل امانت و اگر ظلم هم بکنیم آن ظلم را به ما برمی گردد.

سوال همسفر خانم منیژه:
آقای مهندس در مورد نور فرمودند: که نور فرمان می دهد یعنی چه؟

 کمک راهنمای محترم همسفر خانم الهه فرمودند:
  خیلی ممنونم از همه عزیزان که مشارکت کردند من چند تا نکته را باید به شما بگویم. یکی اینکه بچه های سفر اول وقتی من امروز سی دی طلب ظلم را مثلاً معرفی می کنم شما باید آن پنج تا سی دی خود را نوشته باشید و بعد سی دی های هفتگی که من برای بچه ها می گویم را بنویسید. یعنی هر سفر اولی بر او واجب است که سی دی وادی یک تا هفت را بنویسد مثلاً الان که ما داریم هر هفته‌ دو تا سی دی کار می کنیم شما باید دو تا سی دی خودتان را بنویسید. سی دی وادی اول و دوم را بنویسید، سی دی قضاوت و یا آن پنج تا سی دی که به شما گفتم را بنویسید. اگر چیزی لازم باشد که من بگویم این را هم سفر اولی ها و هم سفر دومی ها بنویسند. آن وقت سفر اولی ها هم اشکال ندارد که خارج از آن پنج تا سی دی و وادی یک تا هفت بنویسند ولی این را لطفاً دقت کنید که بچه های سفر اول باید سی دی های پنجگانه به اضافه سی دی های وادی اول تا هفتم را در ابتدای ورودشان بنویسند. نکته بعدی اینکه حداکثر وقت مشارکت چهار دقیقه است یعنی شما بین سه تا چهار دقیقه می توانید مشارکت کنید. باید یک کنگره‌ای بلد باشد و این را یاد بگیرد که بتواند صحبت های خودش را در سه دقیقه یا چهار دقیقه جمع کند. برای جشن تجلیل خانم شهلا حتما یادتان است. حدوداً یک ماه، یک ماه و نیم پیش برگزار شد. در شعبه من استاد جلسه بودم و وقت هم داشتم ولی من در پنج دقیقه در مورد دستور جلسه صحبت کردم. همه می‌گفتند چقدر عالی بود و اما اینکه می توانستم شاید ده دقیقه هم بیشتر صحبت کنم و پنج دقیقه هم در مورد خانم شهلا صحبت کردم یعنی کل صحبت من ده دقیقه شد. باید یاد بگیریم، چرا باید یاد بگیریم؟ برای اینکه ما در کنگره اعتقاد داریم در کنگره ساعت اختراع شد یعنی چه ساعت در کنگره اختراع شد؟ یعنی شما بیرون از کنگره یک جایی هستید می گویند آقا ساعت ده جلسه شروع می شود یک دفعه می بینید تا یازده و نیم ملت آنجا معطل هستند و چون استاد جلسه نیامده است. خوب وقتی یک آدمی که حالا فرقی نمی کند استاد دانشگاه است، رئیس یک مرکزی است، نمی دانم فرمانده یک جایی است، وقتی که این آدم نمی‌تواند خودش را سر یک تایمی برساند که جلسه را شروع کند این آدم چگونه می تواند کارهای مردم را راه بیندازد. آقای مهندس می‌فرمایند: ساعت در کنگره اختراع شده است. برای اینکه وقتی می گوییم ساعت ۴ سر ساعت ۴ شروع می کنیم، وقتی گفتیم ساعت ۵ ساعت ۵ شروع می کنیم یعنی می‌خواهم بگویم وقتی می گوییم سه دقیقه باید یک بچه کنگره‌ای یاد بگیرد روی سه دقیقه مشارکتش را ببندد. اینکه هر چه قدر من دلم می خواهد حرف بزنم نشانه بیشتر دانستن من نیست. نشانه این است که من هنوز تابع قوانین نیستم. باید یاد بگیریم چون دو روز دیگر بالا می رویم استاد جلسه می‌نشینیم حالا نگهبان بدبخت باید به تو تذکر تایم بدهد که خانم ایکس وقت‌تان تمام شد، خانم فلانی، خانم زهرا، خانم الهه وقتتان تمام شد. دیگر باید یاد بگیریم سرتایم بیاییم، حرف بزنیم، مشارکت کنیم و سرتایم مشارکت را تحویل بدهیم. 
نکته بعدی که من فراموش کرده بودم و امروز در مشارکت یکی از بچه‌ها یادم آمد که باید بهتان بگویم اینکه سه تا کار برای یک سفر اولی کاملاً حرام است یک سفر اولی سه تا کار را  نباید انجام دهد چون به سفر خودش آسیب می رساند. یک، مسافرت رفتن و تا حالا نشده است در این چند سالی که من راهنما هستم به رهجویم اجازه دهم که خودش تنهایی بدون مسافرش به مسافرت برود و بگوید که خوب مسافرم دارد سفر می کند. آن نیاید ولی من بروم هیچ همسفری حق ندارد اوّلاً بدون مسافرش مسافرت برود حتی من جای شما باشم بدون مسافرم تا دم در خانه مان هم نمی روم و برگردم. هر جایی می روید خانم وار با مسافرتان بروید. مسافرت برای سفر اولی حرام است. نباید برود چرا نباید برود چون او سفر می کند. بدن یک شخص مسافر کاملاً با آب و هوای اصفهان منطبق است. اصفهان از سطح دریا یک فاصله ای دارد و آن فاصله یک فشار هوایی را بر مردم اصفهان وارد می کند بنابراین همه ما که در اصفهان هستیم تحت یک درجه هوا و تحت یک فشار هوا و تحت یک اتمسفر آب‌ و هوا قرار داریم و وقتی که مسافرت می کنیم، شمال می‌رویم، مثلاً سطح شهر گیلان از آب دریا یک اندازه دیگر است و با اصفهان متفاوت است بنابراین فشار هوا بر من متفاوت است، بر مسافر متفاوت است آن وقت می بینید دائماً مسافر دلش می‌خواهد بیشتر مصرف کند. ما نمی فهمیم چرا اما چرا این اتفاق برای او می‌افتد؟ به خاطر اینکه در مسافرت کردن وضعیت بدن بهم می ریزد چون فشار هوا بر بدن انسان تاثیر می گذارد. اگر بخواهد بدنش را با آن وضعیت مطابقت دهد مجبور می‌شود مواد بیشتری مصرف کند. بنابراین کسی که مسافرت می رود مطمئن باشید سفرش را خراب می کند. پس نباید مسافرت بروید و باید کنار مسافرتان باشید. شما ببینید خیلی اوقات این خانم هایی که می گویند، شوهرم خیانت کرد آقای مهندس هم می فرمایند: هیچ وقت نگویید خیانت کرد چون خیانت از خون می آید، بوی خون می دهد بگویید رفته دوست گرفته و اگر اهل دین باشی تا چهار تا برایشان مجاز است الی ماشاءالله هم می توانند دوست دختر بگیرند. حالا من می خواهم این را بگویم که اصلاً چه اتفاقی می‌افتد که یک مرد با یک زن دیگر طلب دوستی می کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی که من به عنوان یک زن وظایف زنانه گی خودم را انجام  نمی دهم، وقتی که من همراه شوهرم نیستم، همراه که می‌گویم نه اینکه در کارش دخالت کنم وقتی که من واقعاً زن این آقا باشم و وظایف خودم را درست انجام دهم مطمئن باشید که این آقا هم دنبال کار دیگری نمی رود. اگر می روند، یک اشکال در درون ما هست این را یادتان باشد یعنی هیچ کدام از رهجوهای من در کنگره نیامده اند به من بگویند که مسافر من این کار را کرده‌ چون اولین و آخرین جوابی که من به آن ها می دهم این است که اشکال در خود تو است و آن را پیدا کن تا مشکلت حل شود. اشکالشان را برطرف می کنند و مشکلشان هم حل می شود چون اشکال در درون ما است. تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز.
 پس نکته اول این شد که مسافرت رفتن برای یک سفر اولی حرام است، نکته دوم روضه رفتن، هر جلسه مذهبی رفتن، قبرستان رفتن، این طرف و آن طرف رفتن این ها سطح انرژیتان را پائین می آورد این کارها برای سفر اولی ممنوع است. روضه خیلی چیز خوبی است اما نباید در سفر اول بروید دلایلی دارد که من فعلاً در مورد دلایل صحبت نمی کنم ولی نباید بروید انشاءالله سال دیگر بروید. نکته سوم خانه‌ تکانی کردن هم ممنوع است چرا خانه تکانی کردن ممنوع است؟ به خاطر اینکه این مسافر به کنگره می آید و تعادلش یک تعادل پایدار نیست کاملاً شکننده است وقتی مرد به خانه می آید و جو خانه به هم ریخته باشد، چه جو روانی خانه و چه جو ظاهری خانه به هم ریخته باشد در تعادل او تاثیر می گذارد. حالا یک آدمی را نگاه کنید که خودش به صورت عادی تعادل ندارد وارد خانه می شود می بیند هیچ چیز سر جای خودش نیست تعادل طرف به هم می ریزد برای اینکه این تعادل را بدست بیاورد مجبور می شود بیشتر از میزان مصرفی هر روز که راهنمایش برای او تعیین کرده مواد مصرف کند و سفرش را خراب می کند. پس این سه تا کار در سفر اول ممنوع است مسافرت رفتن ممنوع، خانه‌تکانی کردن ممنوع، دسته، هیئت، روضه رفتن ممنوع بعد که انشاالله وارد سفر دوم شدید و سفر اولتان تمام شد آن موقع عقل به کله هایتان بیاید و بدانید که باید چه کاری انجام دهید.

در ادامه کمک راهنمای محترم فرمودند:
 سلام دوستان الهه هستم همسفر. ما سی دی طلب ظلم را داشتیم. آقای مهندس فرمودند که ظلم بسیار ظلم و سختی بسیار را می طلبد یعنی هر کسی به هر اندازه ای که ظلم کند ظلم را فوری می‌بیند. حالا ما نشستیم کسی که به ما بد کرده است همان لحظه آن بدی و ظلم را ببیند و بچشد تا حالش خراب شود تا دلمان خوش شود. یک مثال برایتان بزنم برای اینکه وقتی می‌گوییم طلب ظلم همان موقع ظلم به خود آدم برمی گردد، همان لحظه که اصلاً جنبه‌های دیگرش را رها کنید. هر کسی هر ظلمی انجام دهد همان لحظه آن ظلم به او برمی گردد حالا ممکن است یک سری هم چیزهایی باشد که ما بعدا ببینیم که در زندگی، آن آدم تباه شد اما هر کسی هر ظلمی می کند همان لحظه به او بر می گردد. سوال، چطوری؟ جواب؛ ببینید مثال خیلی ساده می زنم، شما در مورد یک آدم غیبت کن یک بار در مورد یک آدم دروغ بگو حالِ چه کسی اول خراب می شود؟ حال من خراب می شود پس همان لحظه که آن دروغ را گفتم، آن غیبت را کردم، آن کار خراب را کردم وجدانم مرا سرزنش کرد یعنی عقلم گفت، الهه این چه کاری بود که انجام دادی، چه کار بی تربیتی بود، چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟ من را در واقع سرزنش می‌کند و جواب کارم را همان موقع گرفتم چون عذاب وجدانش را می کشم. آیا این کفایت می کند در قانون هستی؟ خیر. حضرت عیسی مسیح می گویند که قضاوت نکن تا قضاوت نشوی، دروغ نگو تا دروغ نشنوی، غیبت نکن تا غیبت تو را نکنند، یعنی وقتی که من یک دروغی را به یک نفر گفتم اولاً عذاب وجدانش را می کشم، نوش جانم در اینکه حرفی نیست شکی هم نداریم پس اولین طلب ظلمی که کردم نتیجه‌اش به خودم برگشت.‌ من همین عذاب وجدان برایم کافی است. دومین اتفاق، خیلی خوب دروغ گفتی دیگر به قول لیلی زدی ضربتی، ضربتی نوش کن. یک ضربه زدی یک دروغ گفتی پس باید منتظر باشی تا یک آدمی به تو دروغ بگوید. یک کلاهی سرت بگذارد، شیره سرت بمالد. یک غیبتی کردی خیلی خوب باشد صبر کن اولاً که عذاب وجدانش دامنت را می گیرد حالت خراب می‌شود سطح انرژی تو پائین می‌آید، در مورد پایین آمدن سطح انرژی گفتیم، سطح انرژی یعنی نور تو کم می‌شود. الان منیژه سوال کرد گفت، این نور جریانش چیست؟ نور در جهان هستی فرمان می دهد. ما در هفته گذشته کاملاً توضیح دادیم، نور است که راه را نشان می دهد، نور اگر نباشد شما راهتان را گم می کنید. پس نور به شما فرمان می دهد دیگر شما در یک خیابان تاریک می روید یک کرم‌ شب تاب هم اگر باشد، یک ذره از مسیر را روشن می کند و راه را به تو نشان می دهد. آن نور به تو فرمان می دهد که از این طرف برو. حالا انسانی که غیبت می کند، خطا می کند، اولین اتفاقی که می‌افتد وقتی آن دروغ را می‌گوید دچار عذاب وجدان می شود. دومین اتفاقی که می‌افتد از آن نوری که داشته کم می شود چون یک کاری در جهت تاریکی کرده است و به جمع تاریکی ها پیوسته است. یک قدم رفته سمت تاریکی بنابراین نورش کم شده است. سومین اتفاقی می‌افتد زدی ضربتی ضربتی نوش کن یک دروغ گفتی پس به تو ده دروغ می‌گویند. غیبت کردی خیلی خوب حالا یک ذره صبر کن در مورد تو غیبت می کنند، به یک نفر حرف بد زدی خیلی خوب یکم صبر کن در مورد تو حرف بد می زنند.
من یک پدر بزرگی دارم انشاالله که خداوند حفظشان کند ۸۰ و خرده‌ای سال دارند. یک بار می گفتند، من در دنیا چیزی زیباتر از عدالت ندیدم چون عدالت فوری اجرا می شود. گفتم پدر بزرگ فوری عدالت اجرا می شود یعنی چه؟ خوب ایشان یکی از کاسب های سرشناس اصفهان هستند کار خیلی خوبی از بچگی انجام می دادند تا الان که خودشان استاد آن کار شدند و حالا البته که الان کار خاصی انجام نمی دهند ولی به مغازه مروند، می گفتند: یک بار شاگردم می خواست یک کاری انجام دهد آن کار را خطا انجام داد و اصلاً خطایش حقش این کار نبود ولی من یک سیلی به او زدم ولی اصلا آن خطا را نباید برایش چنین کاری می‌کردم که در گوش او بزنم باید فقط به او تذکر می دادم. خطای سطحی کرده بود من هم باید یک تذکر کلی به او می دادم. خودم خیلی ناراحت شدم به خودم گفتم این چه کاری بود که تو کردی! این بچه اشتباهی انجام داده بود سزای عمل او این بود که من در گوش او بکوبم؟ باید آرام یک تذکر به او می دادم. گفتند با همین عذاب وجدان از مغازه بیرون رفتم. سر کوچه کنار مغازه، کنار یک خانه که مال یکی از قومیت های مذهبی بود ایستاده بودم و کاری هم نمی کردم یک دفعه صاحبخانه آمد و در گوش من زد. گفتم چیکار می‌کنی؟ گفت آقا برای چه این جا ایستادی و زد در گوش من. گفتند، من آن روز فهمیدم که اگر کاری را انجام دهی، گناهی را انجام دهی، ظلمی را انجام دهی همان به تو برمی گردد، بی گناه به این پسر سیلی زدم بی گناه یک سیلی خوردم. خوب زدی ضربتی، ضربتی نوش کن. خوب یک وقت‌هایی بعضی از بچه ها می گویند عدالتی وجود ندارد! ببینید شما اصلاً در آن آدم نیستید که وقتی یک نفر یک گناهی، کار بدی، اولاً من تکلیف گناه را امروز برایتان مشخص کنم؛ گناه یعنی هر کاری که شما انجام دهید و انرژی تان به هدر برود. هر جایی هر کاری که انجام دهید و باعث شوید که انرژیتان هدر برود، انرژی که ذره ذره با تلاش و بدبختی به دست می آید، گفتیم انرژی در دنیای درون مثل پول در دنیای بیرون است من که زحمت می‌کشم و تلاش می‌کنم تا پول در بیاورم وقتی که حقوقم را می‌دهند دم در خانه نمی ایستم بگویم آی مردم این پول را بردارید و بروید. کدام آدم عاقلی این کار را می‌کند؟ خوب پولی که برای به دست آوردن آن زحمت کشیدم، این کار را نمی کنم. انرژی را به سختی به دست می آوریم یعنی ما انرژی را سخت تر از پول به دست می آوریم حتی یک وقت هایی چون باید بلند شویم کاری انجام دهیم یک ذره انرژی بگیریم بچه های مان را ببوسیم، شوهرمان را ببوسیم، صبحانه آماده کنیم، سی دی بنویسیم تا ذره ذره ذره انرژی یا همان نور را فراهم کنیم، خوب وقتی ذره ذره انرژی برای خودمان فراهم می کنیم کدام آدم عاقلی می آید یک دفعه این انرژی را هدر دهد؟ فکر کنید شما یک کندوی عسل دارید آن زنبورها، آن کندو را آماده کردند. یک کوزه بر می داری می دانی که کار بسیار سختی است باید یکی از آن کلاه‌ها سرت بگذاری، باید مواظب باشی که نیشت نزنند تا بتوانیم مثلاً یک ظرف عسل جمع کنیم بعد یک ظرف عسل جمع کردی کدام آدم عاقلی یک ظرف عسل با آن همه سختی جمع می کند میان تعداد زیادی زنبور بیرون می آورد بعد ظرف عسل را وسط خیابان شوت کند تا عسل هایش بریزد. هیچ کسی این کار را نمی‌کند یا شما صبح تا ظهر دست به کار می شوی سبزی می خری اولاً همه بچه‌های کنگره فریزرهایشان تعطیل شده است یعنی کسی در خانه‌اش چیزی به نام فریزر ندارد که گوشت، مرغ و سبزی را دائماً چند ماه چند ماه فریز کند چون این چیزهایی که فریز می‌کنند هیچ گونه ارزش ندارد و کل بچه های کنگره دیگر از چند سال پیش که آقای مهندس فرمودند غذاهای فریزر شده را بریزید دور، غذا فیریز نمی کنند. گوشت و لوبیا می خواهد بپزد الان سبزی می خرد و تازه و خوشمزه پاک می کند و گوشت و لوبیا درست می کند. گوشتش را هم همان موقع می خرد. قورمه سبزی می خواهد درست کند ربع کیلو، نیم کیلو گوشت تازه با سبزی می خرد، خرد می کند. این ها همه جهان بینی است. جهان بینی یعنی همین، یعنی علم زندگی کردن، یعنی درست زندگی کنیم، آقای مهندس می‌گفتند آن روزها قورمه سبزی درست می‌کردند از این محل تا آن محل بویش می رفت حالا اصلاً قورمه سبزی یک نفر می پزد، درِ خانه را باز می کنیم هیچ بویی نمی آید. چرا؟ چون سبزی تازه نیست، چون گوشتش گوشت تازه نیست، چون آن عشق هم نیست. کدام یک از شما شده که یک ظرف قورمه سبزی بپزید، صبح تا ظهر هم پای آن راه بروید و لیموعمانی بزنید، آبلیمو بزنید، آبغوره بزنید و فلان و آن را خوشمزه کنید وقتی که قورمه سبزی آماده شد بگذارید پشت در خانه بگوئید آی مردم این را بردارید ببرید و بخورید خوب مثل من هیچ آدم عاقلی این کار را انجام نمی‌دهد پس چیزی که شما برای آن زحمت کشیدید، انرژی که شما برای به دست آوردن آن زحمت کشیدید، ذره ذره ذره شما به دست آوردید وقتی که یک کار خطا، کار خطا یعنی چه؟ یعنی اینکه تمام ملت‌های دنیا اعتقاد دارند ما نباید این کار را انجام دهیم این کار بد است مثلاً ۱۱۰ مورد هست در کل مردم دنیا به آن حضرت جهانی می‌گویند. خرد جهانی به شما می گوید: آقا دروغ نگو، تهمت نزن، غیبت نکن، رشوه نگیر و نده چون هم گرفتن و هم دادن آن خطا است، گناه است یعنی هدر دادن انرژی. انرژی اتمی را از بین می برد یعنی یک قدم از نور دور می شوی، یک قدم سمت تاریکی می روی.تمام کاری که انجام می دهیم و باعث می شود که سطح انرژی ما پائین بیاید اسم آن گناه است و هر کار نیکی که انجام دهیم نه اینکه غیبت باشد که بعد از آن دلمان خنک شود و یک انرژی بگیرم ولی دو ساعت بعد عذاب وجدان بگیرم حالم خراب شود. عمل سالم عملی است که نتیجه اش هم خوب و هم راضی کننده باشد و حالتان را خوب کند و به خرد جهانی هم پای بند باشد. خرد جهانی یعنی آن ۱۱۰ موردی که کل مردم دنیا به آن اعتقاد دارند. مسیحی ها می گویند آقا دزدی نکن، زنا نکن، دروغ نگو هر کار دیگری که می‌خواهید انجام دهید. کوروش می گوید خداوندا این مملکت را از قحطی و دروغ حفظ کن یعنی تمام ملت‌های دنیا می گویند که دروغ نگو، دروغ بد است، غیبت نکن، خیانت نکن این خیلی مهم است. یکی یکی این کارهایی که ضد ارزشی هستند را اگر شما انجام دهید، اگر من انجام بدهم طلب ظلم کردم یعنی اینکه خودم یک کاری کردم که آن ظلم برای من اتفاق بیفتد. پس وقتی که یک نفر هر کار خطایی هر ضد ارزشی به شخص دیگری می کند اولین نتیجه‌ آن را همان لحظه می بیند که همان حال خرابی شخص است. دیدید بعضی از انسان ها در آتش درونی خودشان می سوزند، بعضی از انسان ها آرامش ندارند، بعضی از انسان ها مشتاق هستند یک جایی باشند که آرامش پیدا کنند چرا؟ چون اینقدر دنیای درونشان آشفته است، آنقدر در ذهنشان غیبت این و آن را کردند، آنقدر در ذهنشان دروغ گفتند، در ذهن، بچه ها من بارها و بارها برای شما گفتم همانقدر که دروغ به زبان بد است، دروغ گفتن در ذهن هم بد است، من در ذهنم بگویم اگر فلانی از من پرسید کجا بودی من الکی به او بگویم فلان جا بودم حتی به واقعیت نمی پیوندد. من یادم است قبل از اینکه وارد کنگره شوم به خودم می گفتم به به اسم من الهه صادقی است خیلی هم دختر صادق و درستکاری هستم، هیچ وقت دروغ نمی گویم یک باری که آقای حکیمی اصفهان آمده بودند،گفتند، بچه ها دروغ گفتن همانقدر که به زبان بد است همان قدر در ذهن بد است همان قدر که دروغ گفتن حالت را خراب می‌کند همان قدر هم اگر دروغی در ذهنت بگویی حالت خراب می شود، انرژی تو را پائین می آورد. پس این طوری شد که هر کاری که ما انجام بدهیم و آن کار خطا باشد اولین نتیجه به خودم برمی گردد یعنی ظلم کردم و طلب ظلم می کنم، می‌خواهم آن ظلم در حق من شود. اولین اتفاقی که می‌افتد دچار عذاب وجدان می شوم بعد آدم هایی را دیدید که درونشان آشفته بازاریست آن ها آدم هایی هستند که آنقدر حالشان خراب است که دیگر حالشان بد است دیگر اصلا لازم نیست که بلایی سر این آدم ها بیاید.
یک بار یادم می آید که چندین سال پیش از دست یک دوستی بسیار ناراحت شده بودم یعنی یک کاری کرده بود که من را به شدت از خودش رنجانده بود، یادم نمی رود که سه شبانه روز گریه می کردم، آن وقت کنگره می آمدم و هنوز آموزش‌های کنگره را خوب نگرفته بودم خیلی ناراحت بودم ولی کنگره می‌آمدم و می رفتم. اولین کاری که هر روز وقتی سیستم را روشن می کردم این بود، یک بخشی در سایت کنگره ۶۰ تحت عنوان درس های استاد بود این صفحه را باز می کردم و خلاصه سی دی که آقای مهندس در روز چهارشنبه صحبت کرده بودند آنجا نوشته بودند. تا درس های استاد را باز کردم، آن جلسه پرسش و پاسخ از آقای مهندس بود و یک خانمی سوالی نوشته بود، آقای مهندس شما دائماً به ما گفتید آدم ها را ببخشید من با بدبختی تلاش کردم شوهرم را بخشیدم بالاخره مسافرم را بخشیدم ولی هر کاری می کنم مادر شوهرم را نمی توانم ببخشم حالا بفرمایید من چه کاری باید انجام بدهم، من هم همان لحظه داشتم گریه می کردم یعنی از دست آن دوستم بسیار شاکی بودم و از پهنای صورتم اشک می ریختم و جواب آقای مهندس به این خانم را می خواندم آقای مهندس نوشته بودند خانم شما اصلا مسئله بخشش را اشتباه گرفتید وقتی ما می گوییم کسی را ببخشید، آن در شرایطی است که شما خودت مقصر نباشی وقتی خودت مقصر در هر مسئله ایی هستی حالا نمی گوییم ضد درصد ولی تو حداقل پنج درصد، ده درصد، بیست درصدش را مقصر هستی خوب وقتی که خودت مقصر هستی دیگر لازم نیست شخص دیگری را ببخشید؛ باید اول خودت را ببخشی، تو خودت مقصر بودی حتی اگر به اندازه یک درصد باشد پس اینکه می گویی نمی‌توانی مادر شوهرت را ببخشی اصلاً قضیه بخشش را اشتباه گرفتی جا به جا گرفتی اصلا نمی فهمی بخشش در کنگره ۶۰ به چه معنی است! دوم اینکه وقتی ما می گوییم یک آدمی را ببخشید، در شرایطی است که خودت هیچ تقصیری نداشته باشی و طرف مقابل صد درصد مقصر باشد که اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست. حالا فرض کن طرف مقابلت صد در صد مقصر است و تو صفر درصد که اصلاً چنین چیزی در هستی اتفاق نمی افتاد ولی فکر کن اتفاق افتاده است که یک آدمی بالای درخت روی یک شاخه نشسته است و آن را از بیخ می کند چه کسی اول سقوط می‌کند؟ خود همان آدم که اول روی شاخه نشسته و آن را می برد سقوط می کند. چه کسی ضربه مغزی می‌شود؟ خود همان آدم، چه کسی حالش خراب می شود؟ خود همان آدم. ممکن است وقتی سقوط می کند چند تا شاخه و برگ هم از آن بالا بر روی سر ما بیفتد، ممکن است به دست من آسیب برسد ولی آن آدم است که سقوط می کند. پس انسانی که خطا می‌کند خودش زودتر سقوط می‌کند. خانم محترمی که سقوط کرده نیاز به بخشش ندارد، تو باید بالای سر او بنشینی و برای او گریه کنی بگویی چقدر این آدم حالش بد است، خدایا به این آدم کمک کن این آدمی که اینقدر به من ظلم می‌کند، اذیت می کند این همان آدمی است که روی درخت نشسته و شاخه درخت را بریده است و پائین افتاده ضربه مغزی شده است و آدمی که ضربه مغزی شده را بالای سر او نمی نشیند به او بد و بیراه بگویند. بچه ها دقت کنید آقای امین می‌فرمایند که یک شلنگ وقتی آب داخل آن باشد می‌تواند آب را بیرون بپاشد. شما کدام شلنگ آبی را دیدید که در آن آب نباشد ولی باغچه را آب می دهد؟ باید شلنگ در درون خودش پر از آب باشد تا بتواند آن را بیرون دهد. می خواهم بگویم انسان هایی که به دیگران ظلم می کنند، اول باید درون خودشان پر از ظلم، نفرت، منیت و پر از حال خرابی، پر از جهنم باشد تا یک ذره از آن جهنم را به بیرون که ما باشیم بپاشانند پس درون آن آدم پر از آتش است و یک شعله از آن آتش را روی من انداخته، من دو جور می توانم برخورد کنم، آن آتش من را می سوزاند بگویم که خدایا این آدم نمی داند گناه دارد، خودش در آن آتش در حال سوختن است، حالش خراب است خدایا تو به این آدم کمک کن. می توانم بگویم، مردم ببینید چرا این به من آتش می زند؟ زندگی من را داغون می کند، چرا این فلان می کند و یادمان باشد، درد و رنج یعنی هر چقدر ما انسان ها در زندگیمان درد بیشتری کشیده باشیم آن وقت اگر از آن درد به درستی استفاده کرده باشیم می‌توانیم رشد کنیم و انسان های خوب و شایسته ای بشویم از اینکه به صحبت های من گوش دادید از شما متشکرم.
سوال همسفر خانم منیژه:
این که آقای مهندس فرمودند وقتی دزد به خانه ما می زند، ما خودمان برای او کارت دعوت فرستادیم، این یعنی چه؟ 
پاسخ کمک راهنمای محترم همسفر خانم الهه:
سلام دوستان الهه هستم همسفر. درست است که من کار می کنم پولم را خودم در می آورم مثلاً فرض کنید که من خیاط هستم. اگر خیاطم باشم و کار کنم ولی مشتری نباشد که برای من پارچه بیاورد، وقتی یک کارخانه برای من پارچه تولید نکند، یک کارخانه نخ برای من تولید نکند آیا من می توانم یک خیاط باشم؟ فرض کنید خیاط درجه یک دنیا هستم آیا اگر پارچه نداشته باشم، چرخ خیاطی و سوزن نداشته باشم آیا من می توانم اصلاً خیاطی کنم؟ خیر. بنابراین ما هر کاری انجام می دهیم یا هر درآمدی داریم آن درآمد ناشی از زحمت تعداد زیادی از انسان های دیگر است. بنابراین انسان ها در پولی که ما داریم شریک هستند. حالا اگر من پولدار هستم خداوند سهمیه انسان های فقیر را در پول من قرار داده است. خداوند نمی گوید فلانی تو این گونی پول را بگیر. خداوند سهمیه پول آن انسان های فقیر را در مال انسان‌های پولدار قرار داده است بنابراین ثروتمندان باید به کسانی که فقیر هستند ببخشند تا تعادل برقرار شود حالا اگر نبخشیدند فقیر چه کاری انجام می دهد؟ خودش از دیوار خانه تو بالا می رود و آن سهم خودش را بر می دارد. پس وقتی یک نفر دزد به او می زند، نمی‌خواهد دنبال دزد بگردد. دزد کار درست را انجام داده است. سهمیه خودش را برداشته برده است. تو می خواستی زودتر سهمیه او را بدهی. خیلی متشکرم.


در پایان هم کمک راهنمای محترم جلسه را با دعای کنگره به پایان رساندند.
دستور جلسه آینده: سی دی بخشش 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


یکشنبه 4 آبان 1399 11:18 ب.ظ
خانم الهه جانم عاللللییییی بود
چه قدر به این صحبت های شما نیاز داشتم
شنبه 3 آبان 1399 11:34 ب.ظ
خانم الهه عزیزم خدا قوت دستمریزاد به این همه هوش واستعداد.واقعا آموزشهایی که می گیرم ناب هستند،خیلی خوشحالم که درلژیون شما درس می گیرم.خانم سمیرای عزیز شماهم بسیار عالی نوشتید خداقوت.وسپاس از عزیزان خدمت گزار درسایت
شنبه 3 آبان 1399 01:17 ب.ظ
بسیار عالی بود خانم الهه جانم ...بسیار آموزش گرفتم وسپاسگذارم از شما واز وجودتان...درپناه خدا باشید...

متشکرم از وبلاگ نویسان سایت همسفران عشق
شنبه 3 آبان 1399 12:09 ب.ظ
سپاس فراوان ودرود بر خانم الهه عزیزم بابت این سخنان خوب گیرا،خداوند به شما سلامتی ومهر خودش را عطا کند
خداقوت به خانم سمیرا عزیز،خیای خوب وعالی.
خدا قوت وسپاس از خانم فاطمه عزیزم
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات