همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
یکشنبه 2 آذر 1399 :: نویسنده : همسفر نسترن
کارگاه مجازی لژیون همسفران عشق با استادی کمک
راهنمای محترم همسفر خانم الهه و با دبیری همسفر خانم لیلا با دستورجلسه
وادی سوم روز پنج شنبه مورخ ۲۹ / ۸ / ۹۸ آغاز بکارنمود. ای کاش یاد بگیریم که همچون اصوات موسیقی بدرخشیم و کسی می تواند که تمام و کمال عین الگوی کنگره عمل نماید...
بسم الله الرحمن الرحیم با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می کنیم. سلام دوستان من الهه هستم همسفر. انشالله که حال همه عزیزان خوب باشد و در کمال صحت و سلامتی باشید. خیلی خوشحالم که باز هم لژیون داریم و درکنار هم هستیم. مشارکت همسفران خانم ها سمیرا، مرضیه، منیژه، لیلا، نسترن و فاطمه: در وادی سوم گفته شده است که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند اصولا انسان ها 99 درصد افکارشان دچار مشکل است. در این وادی یاد می گیریم که هرکس باید مسولیت کارها و افکار خودش را به عهده بگیرد و دیگران را مقصر مشکلات خودش نداند بلکه با تفکر صحیح و مشورت با افراد آگاه و کسب آگاهی در صدد حل مشکل برآید. زیرا اگر ما امروزه دچار مشکل هستیم نشان دهنده این است که ما در گذشته درست عمل نکردیم و اوضاع و احوال ما در اثر کاشت بذر هایی است که قبلا کاشتیم و بدانیم و آگاه باشیم که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند و ما باید با تفکر، صبر استقامت اقدام به حل مشکل خود به صورت تدریجی و پله به پله بنماییم وهرگز امید خود را از دست ندهیم و انگشت اتهام خود را به سمت کسی یا شانس یا تقدیر و سرنوشت نگیریم. بدانیم خود انسان باید تلاش کند و به توانایی های خودش تکیه کند و مشکلات و سختی های راه را به جان بخرد همچون درختان که ایستاده می میرند. مشارکت همسفر خانم لیلا: سلام دوستان لیلا هستم همسفر محمد. خدا را شکر که من امروز در لژیون مجازی شرکت می کنم امیدوارم حال همگی خوب باشد. خانم الهه جان من همیشه فکر می کردم چگونه باید ساکت بنشینم و هیچ چیزی نگویم، چطوری می توانم به خودم کمک کنم، چطور می توان به نقل از وادی سوم هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند وقتی سی دی گوش دادم متوجه شدم چرا این همه اوقات تلخی برای من بود چون هرجا می نشستم پشت سر مسافرم حرف می زدم و وقتی ایشان متوجه می شدند، ناراحت می شدند و با من دعوا می کردند. نه تنها کمک نمی کردم بلکه آسیب هم می دیدم. خانه پدرم می رفتم آن ها را مقصر می دانستم، از خدا گلایه می کردم که چرا من باید همه چیز را تجربه کنم. خیلی دلم می خواهد به آگاهی هایم اضافه بشود و به خودم و مسافرم کمک کنم که ایشان راه کنگره را پیدا کند و زندگیمان به آرامش برسد. مشارکت همسفر خانم مریم: سلام دوستان مریم هستم همسفر. تشکر می کنم از خانم الهه عزیز وامیدوارم حالشون خوب باشد. به شکر خدا هفته ایی که گذشت برای من و مسافرم هفته بسیار خوبی بود و خداوند را هزاران بار شکر می کنم که وارد سفر دوم شدم و جناب آقای مهندس عزیز که این بستر را برای ما فراهم کردند تشکرمی کنم و از کمک راهنمای مسافرم هم تشکر می کنم و از کمک راهنمای خودم خانم الهه عزیز که با صحبت های قشنگشون به ما انرژی می دهند. باز هم خدا را شکر می کنم که من و مسافرم وارد لژیون سردار شدیم و حال خوشی به ما دست داد و حس خوبی گرفتیم و آرامش بیشتری نصیبمان شد. هدف من از این کار خیر این بود که هیچ مادر و پدری و هیچ زن و فرزندی گرفتار دام اعتیاد نشوند و اگر روزی هم شدند جایی باشد که روح و جسم و روانشان درمان بشود و من هم ذره ایی که دراین کار خیر سهیم باشم .من سفر اول خود را دیر آغازکردم و خیلی ناراحتم ولی تصمیم گرفتم سفر دوم خودم را به خوبی آغاز کنم تا بتوانم مشکلاتی که در زندگیم به وجود می آید با آرامش حل کنم چون هیچ کس نمی تواند به غیر از خودمان به خودمان کمک کند و با درست فکر کردن مشکلات خودمان را حل کنیم و مشکلاتمان را گردن کسی نیاندازیم .امیدوارم که در سفر دوم اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم تا خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم . مشارکت کمک راهنمای محترم خانم الهه: سلام دوستان الهه هستم همسفر، ممنون از مشارکت های خوبتان در مورد وادی سوم. همانطور که بچه ها گفتند آقای مهندس می فرمایند که باید دانست و نمی گویند که شایسته است که بدانید نمی گویند بد نیست که بدانیم وقتی می گویند باید بدانیم یعنی همه ما باید بدانیم باید توی زندگی ما جاری باشد نه فقط به کلمات بیاید و ما کلمات را تند تند بگوییم و برویم می گویند باید دانست هیچ موجودی به اندازه انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند یعنی هیچ موجودی در دنیا نه پدر و مادر الهه نه خواهر الهه به اندازه خود الهه فکر نمی کند برای اینکه الهه سالم و خوب باشد. هیچ موجودی تو دنیا به اندازه بچه های کنگره شصت به کنگره شصت فکر نمی کند. هیچ موجودی به اندازه ما در یک خانواده به آن خانواده فکر نمی کند. هیچ موجودی به اندازه یک کرم به آن کرم فکر نمی کند .یک کرم صبح باید ببیند امروز خورشید زده باید دنبال ی طعمه ایی بگردد تا ان را بخوردهیچ کسی در دنیا به اندازه یک عنکبوت به عنکبوت فکر نمی کند. من بارها شکار کردن عنکبوت را از نزدیک دیدم بارها. هیچ موجودی به اندازه مورچه به مورچه فکر نمی کند بارها همه ما دیدیم که این مورچه ها در تابستان و زمستان دنبال این هستند که یک غذایی از روی زمین بردارند حتی اگر سنگین تر از خودش باشد. هفته گذشته مثالی زدم, موری را دیدند که ملخی حمل می کرد از خودش بزرگتر گفتند چگونه این کار را می کنی گفت من این بار را با بازوی غیرتم حمل می کنم نه اینکه فکر کنید قوی هستم نه قوی نیستم از نظر جسمی به اندازه ملخ ولی با بازوی همتم بلندش می کنم یعنی همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند. در ادامه وقتی می گوییم هیچ کس به اندازه بچه های کنگره به کنگره فکر نمی کند همین اتفاق بود که افتاد الان در جشن گلریزان پارسال ما در جشن گلریزان شیخ بهایی دویست میلیون تومان جمع شده بود امسال که گرانی بود و وضعیت اقتصادی خیلی بدتر شده خیلی مردم شغلشان را از دست دادن یا وضعیت اقتصادیشان بدتر شده ولی امسال ما تو گروه همسفران تقریبا ششصد میلیون تومان پول جمع شده است این چه چیزی را نشان می دهد, که هیچ کسی به اندازه بچه های کنگره به کنگره فکر نمی کند. یعنی هرکسی مسئول زندگی خودش است بچه کنگره ایی ها مسئول خودشان هستند که زمینی بخرند بسازند برای بچه هایی که بعد از این وارد کنگره می شوند یا نوه های ما که بعد از ما وارد کنگره می شوند یک جا و مکانی داشته باشند حتی برای کسایی که از جاهای دیگر دنیا قرار بیایند ما یک دانشگاهی ساختیم که همگی بیایند یاد بگیرند اینقدر انسان ها در بدبختی و نا امیدی نمی روند. در فیلم هایی که برنده جایزه اسکار شدند همین پارسال روایت زندگی یک موسیقی دان بزرگ را می گفت که او در اثر اعتیاد به مشروب و یا مواد می میرد. انسان ها فرقی نمی کند چه کسی هستند هم کیش ما هستند یا نه هم دین ما هستند یا نه هم رنگ ما هستند یا نه فرقی نمی کند مهم این هست که آن آدم هم در هر جای دنیا که هست باید در زندگیش به امنیت و آرامش برسد چرا؟ تا دنیای امن تری برای همه ما باشد. ما در کنگره یاد گرفتیم که هر چیزی هست این خوشی باید برای همه اتفاق بیفتد و وقتی من شروع می کنم یک گوی را به حرکت در می آورم خود به خود گوی های دیگر به حرکت می آید وقتی من یک حرکت مثبتی انجام می دهم خود به خود حرکت های مثبت دیگر اتفاق می افتد. ما در کنگره دیدیم بچه هایی که فکرش را نمی کردیم همین الان در لژیون خودمان با خودم شش نفر عضو لژیون سردار هستند که ما همه داریم فکر می کنیم برای الهه هیچ کسی مثل الهه فکر نمی کند پس آمد بخشید هیچ کسی برای الهه, نسیم, لیلی, زهرا و مریم هم مثل خودشان فکر نمی کند پس آمدند و بخشیدند. چرا این اتفاق افتاد این ها فکر کردند هیچ کس در دنیا فکر ما نیست پس باید ببخشم اگر قرار است حال من خوب بشود من باید بخشش را یاد بگیرم و از بهترین قسمت مالم ببخشم و تا جایی که توان دارم ببخشم خیلی مهم است یک نفر توانش 20 میلیون است پنجاه هزار می بخشد این نشان می دهد آن شخص هنوز به این درک نرسیده که کجا آمده و نفهمیده کنگره دارد برایش چه کاری می کند یک نفر عضو لژیون سردار می شود خدمت می کند چرا چون من دارم فکر می کنم چرا از وقتی عضو لژیون سردار شدم حالم اینقدر خوب هست قبلش هم خیلی خوب بود ولی چرا بعد از عضو شدنم حالم خوب و بعد فهمیدم دقیقا بخاطر این که وقتی من یک ریال از مالم می بخشم این یک ریال می رود و یک آجر می شود برای کنگره یک نفر دیگر هم یک آجر دیگر می گذارد و یک ساختمان می شود از آن ساختمان من یک آجر سهم دارم آن ساختمان به هزاران نفر خیر و برکت می رساند. طبق قانون عمل و عکس العمل اگر آن آدم ها با ورود به کنگره حالشان خوب بشود اگر یک نفر حالش خوب بشود به اندازه یک نفر برای من انرژی می آید من پول دادم حال آن آدم خوب شد. حال خوب او به من برمی گردد حال اگر هزاران نفر به آن جا آمدند هزار برابر به من برمی گردد و این وعده خداوند دروغ نیست. خداوند در کلام الله می فرمایند اگر یک دانه گندم بکارید هفتاد برابر آن به شما برمی گردد وقتی من یک چیزی می کارم آن هفتاد برابرش به من برمی گردد به شرطی که بر مبنای اصول محبت بخشیده باشم. اولا بدون چشمداشت و دوم ذره ذره که حالا ما در کنگره یاد گرفتیم برا هر چیزی چقدر هزینه کنیم و بخششمان باید همراه با تفکر باشد در کنگره وقتی داریم می بخشیم هر سه تا این اصل را رعایت می کنیم و مخصوصا بلاعوض می بخشیم و چون بلاعوض می بخشیم می رود و حال یک آدم را خوب می کند. حال آن ها که خوب شد طبق قانون عمل و عکس العمل به من هم بر می گردد. هنوز اگر فردی هست در بین ما که فکر می کند به آن اندازه ایی که توانایی داشته نبخشیده هنوزم برایش فرصت هست. می دانید چرا؟ چون فرصت ها به راحتی از دست آدم می رود و این پول صرف کار دیگری می شود بعد سال دیگر می بینیم ای دل غافل تو می توانستی پارسال از این پولت بهره بیشتری ببری ولی رفتی یک اسباب بازی خیلی گران برای بچه خودت خریدی این را نبخشیدی به کنگره هنوزم وقت هست اگر ما دنبال این هستیم به حال خوش برسیم و آن چیزی که کنگره به ما داده و با میلیارد ها پول به دست نمی آید حالا دارد به دستمان می آید خوب الان ماهم به اندازه ایی که می توانیم از خودمان بزنیم و بگذریم تا به حال خوش برسیم. مطالب وادی سوم خیلی زیاد هست ولی همه این صحبت ها را کردم که به این جا برسم که یک جمله ایی هست در وادی سوم که آقای مهندس می فرمایند امیدوار هستیم که شماهم با نگاه کردن به طبیعت به ابعاد گسترده ایی برسید یعنی بتوانید جهان های دیگر هم کشف کنید چیزهای دیگر هم در اطراف خودتان ببینید خیلی چیزهایی که با چشم دیده نمی شود بتوانید ببینید وا ین قسمت برامی من جالب بود چون اصوات موسیقی بدرخشید و ای کاش که ما همچون اصوات موسیقی بدرخشیم و قدم هایی برداریم که به واسطه آن ها قشنگترین قدم ها را برداریم و دلم سوخت روز دوشنبه در کنگره وقتی به بچه های لژیون سردار گفتم بیایید چند نفرشان برای لژیون سردار اصلا نیامدند و نمی دانید چه جلسه ایی را از دست دادید چه مشارکت های خوبی از دست دادیداصلا لژیون سردار خودش دنیایی است, هوایی دارد یک حالی دارد و کدام یک از ما می توانیم مثل امواج موسیقی بدرخشیم آن کسی می تواند که تمام و کمال عین الگوی کنگره عمل می کند. تمام و کمال کار کنگره را انجام می دهد. من روز دوشنبه به یکی از بچه ها گفتم چرا به موقع نیامدی می گوید چرا آمدم. اصلا این نحو جواب دادن برای من جای سوال است. می گویم چرا دیر آمدی می گوید نخیر خیلی هم به موقع آمدم خدا مرگم بدهد آخر این جواب آدم به راهنما بدهد اصلاا ین نحو جواب دادن به راهنما است, اگر پیش آقای مهندس یک حرکت این شکلی بکند چیکارش می کنند و از چشم چه کسی می بینند؟در دلم گفتم خدا مرگم بدهد با این رهجو پرورش دادنم. رهجو که نیاید وسط جلسه بگویید خانم الهه ما برویم انگار آمده بودند مهمانی! باید بشینید آخر جلسه دعا می کنیم آن جا است که به نتیجه می رسیم. دیر بیایند زود بروند آخر من تا چه زمانی این ها را یاد بدهم. زود برویم ما عجله داریم بچه من تنهاست برای شما همسفران چه سفر اولی و چه دومی هیچ چیزی وجود ندارد به اندازه کنگره هیچ چیزی برای شما مهم نیست چون هیچ چیز شما را به آرامش نمی رساند جز کارایی که در کنگره از شما می خواهیم سر موقع بیایید سر موقع بروید بچه را جایی بگذارید که بتوانند از او مراقبت کنند اگر یک ساعت دیر رفتید غذایتان را زودتر بپزید برنامه ریزی هایتان را زودتر انجام بدهید که انقدر هول هول آخر مهمانی نیست که باید سر تایم بیایید سر تایم بروید سر تایم در لژیون مجازی باشید این طوری پیش بروید مثل امواج موسیقی نمی توانید بدرخشید فرصت ما کم است تا کی بگویم کافی است فقط به طبیعت نگاه کنید ببینید هر موجودی یک درخت با تمام وجودش به قول لیلا ایستادگی می کند با تمام وجودش در برابر سرما می جنگد وقتی بهار می شود برگ بدهد بار بدهد یک کرم با تمام وجودش میدرخشدکار می کند یک ببر دارد با تمام وجودش کار می کند تمام هستی دارند با تمام وجودشان کار می کنند هر کدام دارند مثل نت های موسیقی می درخشند این وسط فقط انسان دارد پرت و پلا می رود بعد هم فکر می کند اشرف مخلوقات هست به قول آقای مهندس الاغ در مخلوقات هم حساب نمی شوند واقعا هم حساب نمی شوند. کاش به خودمان بیاییم و در جای خودمان بشینیم و چون اصوات موسیقی بدرخشیم. در آخر جلسه با دعای کنگره به پایان رسید . دستور جلسه روز دوشنبه3 / 9 / 99: جهان بینی 1و2 استاد امین
نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق، برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 11 آذر 1399 05:55 ق.ظ
خداقوت ومرحبا به خانم نسترن عزیز خیلی خوب به قلم اوردید.
سپاس از کمک راهنمای عزیزم خداقوت به خانم فاطمه عزیز چهارشنبه 5 آذر 1399 12:03 ق.ظ
باعرض سلام وخداقوت خدمت خواهران هم لژیونی وراهنمای عزیزوبزرگوارم سرکارخانم الهه،بسیارازمشارکت هاوصحبت های خانم الهه لذت بردم وخاطرات کنگره برایم تداعی شد ،هرچه فکر میکنم که چی من را ازکنگره جداکردفقط به یک نتیجه میرسم خودم وخودم وغرزدن هایم ،گرم وسرد کردنم وناسپاسی کردنم وگوش نکردن به حرف راهنمایم و...ای کاش میشد دوباره برمیگشتم وقدر صندلی ام وکنگره میدانستم ای کاش برای یک بار دیگر به کنگره می آمدم وسر لژیون خانم الهه عزیزم مینشستم وازآن همه آموزش ناب و صحبت ای دلنشین ایشان استفاده میکردم.از شما عزیزان میخواهم برایم دعاکنید.
سه شنبه 4 آذر 1399 03:26 ب.ظ
باعرض سلام خدمت دوستان عزیزم وراهنمای بزرگوارم خانم الهه عزیز،بسیاراز مشارکت هاوصحبت های خانم الهه لذت بردم،ای کاش قدرکنگره وبودن درکنگره رامیدانستم وناسپاسی نمیکردم وبه حرف راهنمای عزیزم گوش میکردم واین غرزدن هاوناسپاسی کردن ها وبهانه تراشی ها همه باعث شد که همه از من گرفته شود وجز آه واشک چیزی برایم باقی نمانده ،قدر کنگره وخانم الهه عزیزرا بدانید وبه کلمه کلمه صحبت ایشان توجه کنید وعمل کنید وبرای من هم در کنگره دعاکنید
درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||