با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله، جلسه را آغاز می نماییم. سلام دوستان الهه هستم همسفر. انشاالله که حال همه عزیزان خوب باشد و در کمال صحت و سلامتی باشید.

مشارکت همسفران خانم ها لیلی، منیژه، مرضیه، مریم، الهه، لیلا از سی دی برداشت محصول:

دستور جلسه امروز سی دی برداشت محصول بود، آقای مهندس راه رسیدن به خدا و یاد خدا را برای ما خیلی آسان توضیح دادند، فرمودند: همین که یک کار خوب انجام دهیم و اگر وظیفه ای را بر دوش داریم به نحو احسن انجام دهیم و برای انجام هر کاری وجود خدا را در نظر بگیریم به طوری که دعای خیر پشت سر ما باشد همین یعنی نزدیک شدن به خداوند و این دعای خیر در زندگی ما برکت می آورد. آقای مهندس می فرمایند: هر فردی برای این که بخواهد هر مشکلی را حل کند باید اول آن مشکل را بفهمد ، صورت مسئله را متوجه شود و آن را قبول نماید تا بتواند آن را حل کند، در مورد هر مشکلی باید اول خوب فکر کنیم و برای شروع هر کاری باید تفکر، تعقل و بعد از آن باید حرکت باشد دانستن و فهمیدن بدون آن که عمل کنیم هیچ فایده ای ندارد اگر ما تصمیمی را بگیریم ولی آن را اجرا نکنیم آن تصمیم برای ما هیچ نتیجه ای ندارد و مثالی را درباره میوه درختان زدند و فرمودند: زمانی که میوه ها می رسند، اگر چیده نشوند خراب می گردند. برای این که انسان بتواند حرکت کند تاثیر انرژی ها روی انسان خیلی مهم است. انرژی ها روی تمام کائنات، هستی و حتی جامدات اثر می گذارند. همان طوری که انرژی خوب و بد باعث تغییر شکل سلول های بلور آب می شوند روی ما هم تاثیر می گذارند، بدن انسان از هفتاد درصد آب تشکیل شده است محبت انسان ها را زنده و متحول می کند و عدم محبت انسان ها را می سوزاند و نابود می کند. انسان همیشه باید پویا باشد عبادت کردن فقط ذکر گفتن و نماز خواندن نیست، البته این هم نیاز است و یکی از الگوهای دین است، تسبیح کردن یعنی انسان در جهت تکامل خودش قدم بردارد و هستی جهت تکامل خودش قدم بر می دارد و مثل دانه های تسبیح مراحل تکامل خودش را پشت سرمی گذارد. در خصوص تفکر و وادی اول صحبت نمودند، با تفکر ساختارها آغاز می گردد بدون تفکر آن چه هست رو به زوال می رود. تفکر یک مثلث دارد که از مبدا، مقصد و هدف تشکیل شده موقعی که من مبدا و مقصد مشخصی داشته باشم هدف من هم مشخص است و معلوم است چه نتیجه ای از کار خود می گیریم ما باید قوه عقل و قوه حس خود را هم زمان با هم به کار بگیریم تا بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم و تا زمانی که انسان خودش وارد عمل نشود به نتیجه ای نمی رسد و چیزی که مهم است تکرار است که انسان را به کاوش وا می دارد در این صورت می توانیم به جایی برسیم که قبلا اصلا فکرش را هم نمی کردیم.

 مشارکت همسفر خانم لیلی :

آقای مهندس در خصوص مثالی که خانم الهه همیشه می گویند صحبت کردند. یک دانشمند ژاپنی به نام ماسورو ایموتو بودند که من در اینترنت جستجو کردم و معروف به بلور یخ شدند. ایشان یک آزمایش بزرگ انجام دادند و می خواستند به ما نشان دهند که آب، حس را می گیرد و روی آن تاثیر می گذارد. چند آب از جاهای مختلف گرفتند، از چشمه، فاضلاب و گذاشتند یخ زد و با میکروسکوپ الکترونیک، کریستال های آن ها را بررسی کردند و آن آبی که از چشمه گرفته شده بود، کریستال های خیلی قشنگی داشت و آن که از فاضلاب  گرفته شده بود، شکل زشت و بدی داشت. همچنین لیوان های آب را با لحن و کلام آزمایش کردند. به یکی از آن ها حرف های محبت آمیز و به دیگری حرف های زشت زدند و دوباره کریستال های آن ها را بررسی نمودند آن لیوان که حرف های محبت آمیز شنیده بود، کریستال های خیلی قشنگی داشت و مثل جواهری می درخشید و آن لیوانی که حرف های زشت شنیده بود، خیلی بد بود به این نتیجه رسیدند که حتی جامدات و آب و ... کاملا حس محبت کردن را دریافت می کنند و متوجه شدند وقتی آب به صورت راکد در می آید، کریستال هایش تغییر می کند.

 مشارکت همسفر خانم منیژه :

یک همکاری داشتم و آن شخص هم همکار و هم استاد من بود. همیشه به من سفارش می کردند کاری را که انجام می دهی به خوبی انجام بده و کاری کن که پشت سرت دعای خیر باشد. مثلا درزها را محکم بدوز و اگر چیزی برایت می آورند که تعمیر کنی و جای دیگر آن لباس هم خراب است خودت درست کن. از آن جایی که تو خودت خیاط هستی همه لباس را نگاه کن و هر کجای آن خراب بود درست کن که خیر لباسش را ببیند. همچنین در مورد حس که آقای مهندس صحبت کردند من واقعا با وسایل کارم و خانه ام ارتباط برقرار می کنم برای همین هیچ وقت خراب نمی شوند که من بخواهم برای تعمیر بدهم. یک شاگردی داشتم هر موقع که برای کار به خانه ما می آمد، چرخ من خراب می شد و به او می گفتم تو حس خوب با کار خود برقرار نمی کنی برای همین می گویی چرخ خودت هم همیشه خراب است و مرتب باید بدهی تعمیرش کنند، وقتی حس تو خوب نباشد خیلی اثر هم روی اطرافیانت و هم روی وسایلی که با آن ها کار می کنی، می گذارد. آن شخص خیلی ناراحت بود و به او می گفتم یا اصلا کار نکن یا حس خود را خوب کن هر موقع این جا می آیی چرخ های من خراب می شوند، او می گفت: من علاقه به خیاطی ندارم ولی چاره ای ندارم. من واقعا درک می کنم وقتی ارتباطی که با آدم ها یا اشیاء برقرار می کنی خوب باشد، حس خوب شخص مقابل هم جذب شما می شود و این یک محبت واقعی به وجود می آورد.

 مشارکت همسفر خانم مرضیه:

قبلا که با کنگره آشنا نشده بودم شاید اصلا به مسافرم محبت نمی کردم و با او خوش رفتاری نمی کردم چون می دانستم مسیر او چیست، نمی توانستم به او محبت کنم ولی خدا را شکر این چند ماه که با کنگره آشنا شدم محبتم به او بیشتر شده و رفتارم نسبت به ایشان خیلی بهتر شده و ایشان هم در عوض این محبت را به من بر می گرداند و خدا را بسیار شاکرم که من را با این راه آشنا کرد.

 مشارکت همسفر خانم مریم:

ما می توانیم در این وضعیت کرونا به افراد مسن مثل پدر و مادرهایمان و افرادی که سن بالایی دارند محبت کنیم تا افسرده نشوند مثلا به آن ها تلفن بزنیم و ا گر خرید یا دکتر نیاز دارند، با رعایت پروتکل ها برایشان انجام دهیم تا احساس تنهایی نکنند زیرا پدر و مادرهایمان برای ما خیلی زحمت کشیده اند و ما را به این جا رسانده اند. انشاالله تا هستیم بتوانیم هم زبان آن ها باشیم و قدم خیر برای آن ها برداریم و روز به روز به حس های خوب برسیم و همه افراد با کلام ما احساس آرامش کنند.

 مشارکت همسفر خانم الهه :

من تا قبل از این که به کنگره بیایم و مشکلم را بفهمم تمام تلاش هایی که برای حل مشکل اعتیاد مسافرم می کردم به بن بست می خورد این همان وادی اول، تفکر است که باید در مورد هر مشکلی در ابتدا خوب فکر کنیم. من قبل از ورود به کنگره می دانستم چه چیزی درست است و چه چیزی غلط است، آدم احمقی نبودم ولی حرکت نمی کردم اما بعد از این که به کنگره آمدم توانستم از آموزش ها استفاده نمایم و کمی تغییر در خودم ایجاد کنم، حس حرکت پیدا کردم و خیلی پویا شدم و فعالیت من خیلی بیشتر شد و خیلی بهتر فکر و عمل می کنم و این را مدیون کنگره هستم .

 مشارکت همسفر خانم لیلا:

در همان قسمت اول سی دی، من جواب خیلی از سؤال های خود را در مورد خودم و پسرم گرفتم.  روی خودم کار کردن و حرکت خود را بیشتر از قبل کردم مثلا سال ها است ما می شنویم که غیبت کردن چه عواقبی دارد اما هنوز یک مواقعی تحت تاثیر احساسات خود قرار می گیریم و غیبت می کنیم، در این جا باید توان عقلی و حسی خود را به کار بگیریم تا هر دو با هم به حرکت درآیند و ایمان ما بالاتر برود و بتوانیم به دیگران به درستی و به وقت محبت کنیم.

 صحبت های کمک راهنمای محترم همسفر خانم الهه:

سلام دوستان الهه هستم همسفر. انشاالله که حال همه شما خوب باشد. خداوند بزرگ و متعال را سپاسگزارم که باز هم اجازه داد من با شما باشم و امروز از مشارکت های خیلی خیلی خوب شما لذت ببرم. بسیار آموختم، هفته بنیان را تبریک می گویم. آقای مهندس بنیان کنگره 60 هستند، بنیان گذار نیستند، پایه چیزی را نگذاشتند، ایشان خودشان بذر کنگره 60 هستند که رشد کردند و در واقع کنگره 60 را به تکامل رساندند. من برای آقای مهندس، خانواده بسیار عزیز و محترمشان سرکارخانم آنی عشق و آقای امین، خانم کماندار و خانم شانی آرزوی سلامتی و توفیق می کنم. همین طور این هفته را به همه شما عزیزان و به اعضای کنگره 60 مخصوصا دیده بان های محترم تبریک می گویم.

در مورد سی دی برداشت محصول، به کلمه عبد بودن می رسیم و عبد بودن یعنی بنده بودن. آیا فقط انسان بنده است؟ خیر، کل موجودات هستی در مسیر تکاملی خودشان عبادت می کنند. گنجشک ها، کبوتر ها، کرم باغچه، لاشخور همه به نحوی در مسیر تکامل هستند. همه موجودات هستی در حال طی کردن مسیر تکاملی خودشان هستند. یک مگس، پشه، کرم، زنبور در هر حلقه ای که قرار می گیرند خودشان را کامل تر و کامل تر می کنند. عبد بودن یعنی مفید بودن، یعنی من چقدر می توانم خدمت گزار هستی باشم. از نظر من و شما ممکن است لاشخور را ببینیم و بگوییم چقدر شکل این بد است یا تمساح ها چقدر شکل بدی دارند و زشت هستند ولی اگر از یک دیدگاه کلی تر و از یک سطح بالاتری نگاه کنیم، متوجه می شویم که این ها بی جهت خلق نشده اند. هر کدام حتی آن لاشخور اگر نباشد، حیات طبیعت را آشغال فرا می گیرد،  بوی بد طبیعت بلند می شود، این ها لاشه مرده حیوانات را  می خورند و در واقع حیات و طبیعت را پاک سازی می کنند. برای چه کسانی این کار را انجام می دهند؟ برای همه موجودات هستی برای انسان که بتواند رشد پیدا کند. منتها انسان چه کار می کند؟ انسان در خلاف جهت حرکت می کند یعنی در حالتی که تمام موجودات هستی، کاری می کنند که عبد بودن را در درجه نهایت خودش انجام دهند، انسان تنها موجودی است که قاعدتا باید عبد بودن را به بالاترین تکامل خودش برساند ولی نمی رساند و برعکس عمل می کند یعنی در حال ضربه زدن به هستی است و رودخانه ها را آلوده می کند، جنگل ها را از بین می برد،  آشغال می ریزد، طبیعت را از بین می برد. در سال میلیون ها تن گازهای گلخانه ای تولید می کند و این گازها در جو زمین جمع می شوند و باعث از بین رفتن لایه ازون شده و با از بین رفتن لایه اوزون اشعه های مضر نور خورشید به راحتی می تواند وارد زمین شود، کره زمین گرم تر شود و در اثر گرم تر شدن کره زمین، سطح آب دریاها بالاتر می آید بسیاری از موجودات می میرند و هر لحظه در اخبار می گویند: نهنگ ها دست به خودکشی گروهی زدند، دلفین ها دست به خودکشی گروهی زدند و خودشان را در ساحل رها می کنند. چرا این کار را می کنند؟ بدین دلیل که حیات برای آن ها دیگر قابل تحمل نیست آنقدر سطح آب بالا آمده و آنقدر دریاها کثیف شده و مشاهده می کنید به خاطر این کرونایی که به وجود آمده خدا را شکر از پارسال تا الان یک مقدار وضع کره زمین بهتر شده، حیوانات جولان پیدا کردند. چند روز پیش یک فیلم مستند می دیدم می گفت: گاوهای وحشی استرالیا که چندین سال بود دیده نمی شدند با وجود کرونا و پاک شدن هوا و نبودن آدمی که این گاوها را اذیت کند گاوها دوباره آمده اند. جوجه تیغی های لندن را نشان می داد که برای طبیعت بسیار مهم و با ارزش هستند. سال های سال بوده که کسی دیگر جوجه تیغی نمی دید ولی از وقتی که کرونا آمده و مردم در خانه نشسته اند و کمی کیفیت هوا بهتر شده و طبیعت تمیزتر شده جوجه تیغی ها روی سطح زمین آمده اند. این مسائل به ما نشان می دهد که همه خلقت ساز خودشان را به درستی می زنند یعنی آن ها درست حرکت می کنند. شما ندیده اید در مدت این یک سال بگویند یک حیوان در اثر کرونا مرده است، پس چرا انسان ها مرتب می میرند؟ چون انسان ها نتیجه عملی که انجام دادند را می بینند. من همان وقتی که کرونا آمده بود از آقای امین سؤالی پرسیدم چون خودشان هم در صحبت های اول عید گفتند، مثل قانون عمل و عکس العمل می ماند،  شما کره زمین را خراب کردید، کره زمین موجود زنده است و کره زمین برای حفظ تعادل خودش دست به یک سری حرکات می زند و برای جلوگیری از نابودی خودش، خودش را به تعادل می رساند و لازمه آن این بود که یک بیماری بیاید و مردم در خانه هایشان بمانند، کارخانجات دنیا از کار بیفتند، کارخانه هایی که مواد شیمیایی، صنعتی، آلاینده ها، گازهای گلخانه ای تولید می کنند تا موجودات دیگر بتوانند زندگی کنند و رودخانه ها و جنگل ها تمیزتر شوند. پس زمین در حال بازسازی خودش است و سؤال من از آقای امین این بود که آیا مطابق قانون عمل و عکس العمل که گفتیم هر عملی که شما انجام دهید عکس العملش را می بینید مثل الان که مرضیه گفت: از وقتی نسبت به همسرم مهربان تر شدم، همسرم هم نسبت به من خوب شده، دقیقا قانون عمل و عکس العمل است. شما به هر کسی که محبت می کنید بر مبنای شروط محبت، محبت سه شرط دارد باید با تفکر باشد، ذره ذره باشد و مهم تر از همه بلاعوض باشد. وقتی محبتی را انجام می دهید این محبت به شما بارها و بارها برمی گردد. یک تخم کاشته اید و هفتاد تخم به شما برمی گردد اما مطابق قانون عمل و عکس العمل می توان این فکر را کرد که از آن جایی که انسان ها شاهرگ های تنفسی زمین را بستند، چگونه بستند؟ هر موجودی یک هاله اطراف خودش دارد، زمین هم یک هاله اطراف خودش دارد یعنی یک هاله ای از هوا که به آن اتمسفر می گوییم، زمین را از بسیاری خطرات حفظ می کند. مثلا وقتی شهاب سنگ ها می خواهند با زمین برخورد کنند با وجود اتمسفر زمین نمی توانند وارد جو زمین شوند و به ما آسیب برسانند همان جا در اتمسفر می مانند یا به بیرون پرت می شوند و یا اگر وارد جو زمین شوند، از شدت عمل آن ها کاسته می شود یا خیلی از اشعه های خورشیدی وقتی به اتمسفر زمین می خورند، نمی توانند وارد کره زمین شوند پس نمی توانند به کره زمین آسیب برسانند اما وقتی بشر این همه گازهای آلاینده و آلودگی تولید کرده، رودخانه ها و جنگل ها را از بین برده، پلاستیک در طبیعت انداخته و طبیعت را به یک زباله دانی تبدیل کرده و بعد در اثر آن درختان از بین رفته اند و آنقدر آلودگی زیاد شده که درختان موجود قادر به رفع این آلودگی نیستند و کم کم این اتمسفر از بین می رود و وقتی شما لایه ازون که برای زمین لایه حیاتی محسوب می شود را از بین می برید و شاهرگ تنقسی زمین را با آلاینده ها نابود می کنید و نمی گذارید زمین تنفس کند پس بر مبنای قانون عمل و عکس العمل باید راه تنفسی انسان بسته شود به خاطر همین این بیماری دقیقا ریه را مورد هدف خود قرار می دهد و به ریه اصابت می کند و از آقای امین سؤال کردم که می توانیم بگوییم نتیجه بستن شاهرگ تنفسی زمین این است که راه تنفس خود انسان بسته شود؟ و آقای امین گفتند: دقیقا همین طور است. پس وقتی در مورد عبد بودن صحبت می کنیم، حال که متوجه شدیم و برای ما که می دانیم 

آن کس که نداند و نداند که نداند    حیف است چنین جانوری زنده بماند 

اصلا این جانور باید بمیرد، چه فایده ای دارد ولی انسانی که آمده یک سری چیزها را یاد گرفته و ساعت ها وقت برایش صرف شده، نه فقط وقت راهنما، من وقتی می گویم در کنگره به ما خدمت می شود فقط خدمت راهنما نیست کلی مرزبان و دیده بان های محترم، دیروز جلسه اینستاگرامی آقای مهندس را دیدید آقای خدامی وقتی مشارکت کردند، می گفتند: آقای مهندس اگر اجازه دهید، من جلسه را ترک کنم چون برای دانشگاه باید به قشم بروم یعنی دیده بان های محترم آنقدر حرص می خورند، شبانه روز ندارند و نگران هستند و در حال رفت و آمد هستند. خود آقای مهندس چقدر از زندگی، همسر و فرزندان خود زده اند و آمده اند و رفته اند تا یک جایی به نام کنگره برای ما باز شود و ما آموزش ببینیم و کاری که ما می کنیم چیست؟ تا وقتی نمی دانستیم باری برگردن ما نبود ولی وقتی می دانیم و آموزش دیده ایم و با چشمان خود می بینیم حتی ممکن است یک سری چیزها را نبینید و من به شما می گویم که چه تلاش هایی صورت می گیرد، آن وقت اگر درست عمل نکنیم بدهکار می شویم، به گردن ما می ماند یعنی در صورت درست عمل نکردن این نعمت را از ما می گیرند و بد لطمه می خوریم و بد جواب پس می دهیم، پس عبد بودن و بنده بودن به این معنی است که انسان در جهت تکامل الهی قدم بردارد. انسان اشرف مخلوقات نیست، این پنبه را از گوش خود بیرون بیاورید، کلی آدم شیشه ای، کلی آدم روانی و آدم هایی که به خودشان و دیگران رحم نمی کنند اشرف مخلوقات نیستند. به قول آقای مهندس می فرمایند: انسان الاغ دم در مخلوقات هم نیست چه برسد به اشرف مخلوقات. خنده دار است. فرشته های الهی می خندند، این چه اشرف مخلوقاتی است که شیشه و کراک مصرف می کند، دروغ می گوید،‌ غیبت می کند، نمی تواند محبت کند. بحث محبت که آقای مهندس فرمودند خیلی مهم است که همه انسان ها به محبت نیاز دارند. خیلی جالب است یکی از رهجوهای من که خودش هم کمک راهنما است چند روز پیش از دست یکی از اقوامش ناراحت بود و می گفت: خانم الهه آن شخص خیلی ما را اذیت می کند به او گفتم برای این که محتاج محبت شما است و من دیده ام آدمی که بسیار خانواده اش را اذیت می کرد و یک بار در حرف هایش گفته بود: من می دانم اگر بمیرم شما هیچ کدام برای من گریه نمی کنید، من وقتی این حرف را شنیدم خیلی زیاد منقلب شدم و فکر می کردم این آدم برای این که می خواهد توجه دیگران را به خودش جلب کند و بلد نیست از راه محبت این کار را انجام دهد، خانواده اش را اذیت می کند که به واسطه اذیت بگوید من واقعا به محبت شما احتاج دارم، به من کمک کنید، لطف کنید، مهربانی کنید و من به آن خانم گفتم: این انسان به محبت نیازمند است، این فکر می کند اگر بمیرد کسی برایش گریه هم نمی کند و فکر می کند هیچ کس دوستش ندارد و برای این که بخواهد جلب توجه کند این حرف را می زند و برای جلب توجه شروع به اذیت کردن می کند چون نمی داند و اگر می دانست این کارها را نمی کرد و بعد از آن اتفاق خانواده بدون هیچ قید و شرطی شروع به محبت کردن بی دلیل به آن شخص کردند و آن شخص تغییر کرد و شخص دیگری شد. من از خداوند بزرگ و متعال و مهربان می خواهم که ما را از نفرت به عشق هدایت کند. این خیلی مهم است و خداوند ما را شامل این لطف کند و شامل این محبت کند که از نفرت فاصله بگیریم چون انسان هایی که قلبشان غرق در نفرت است، انسان های بدبختی هستند. آن چه باور است محبت است و آ ن چه نیست ظروف تهی است. وقتی محبت نیست انسان ها ظرف تهی هستند اگر آن ظرف طلا هم باشد فایده ای ندارد وقتی غذا درآن نباشد فایده ای ندارد. محبت غذای روح است، از محبت خارها گل می شود از محبت باده ها مل می شود از محبت سنگ موم می شود.