همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
جمعه 9 آبان 1399 :: نویسنده : همسفر لیلی
کارگاه مجازی لژیون همسفران عشق با استادی کمک راهنمای محترم همسفر خانم و دبیری همسفر خانم نسیم با دستور جلسه وادی دوم و تاثیر آن روی من روز دوشنبه مورخ ۵ / ۸ / ۹۹ راس ساعت آغاز به کار نمود. همه در هستی کار خودشان را انجام می دهند و بار خود را به دوش می گیرند. همه در این هستی زحمت می کشند....
خلاصه مشارکت خانم های همسفران (خانم لیلا ، مریم، زهرا، منیژه ، فاطمه، لیلا، لیلا ه، مرضیه): دستور جلسه امروز در مورد وادی دوم و تاثیر آن روی من: در این وادی در مورد چگونه تفکر کردن صحبت می کند. یاد گرفتم که چگونه تفکر مثبت کنم و به طرف ارزش ها حرکت کنم و افکارهای منفی درون خود را بشناسم. من یاد گرفتم در وادی دوم که به خودم و وجود خودم ارزش بدهم. من مادر دو تا بچه و همسر هستم که مسئولیت های جداگانه ای دارد و باید فرد مفیدی برای جامعه خود باشم. وقتی تفکرات سالم و از روی عشق و محبت باشد جهان درونمان تبدیل به آبادی می شود و ما می توانیم انسان متعادل شویم و در کنار مشکلات خود راحت زندگی کنیم. درون من با تفکر من حال و احوال دیگری می گیرد و حرکت درونی آغاز می شود و باید دید مثبت داشته باشم. در این وادی می گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این می خواهد بگوید که من بیهوده به دنیا نیامده ام و موجود بی ارزشی نیستم و اگر اشتباهاتی و مشکلاتی برای خودم بوجود آوردم فقط در اثر تفکر غلط خودم بوده. حالا باید با راه درست و صحیح این مسیر را برگردم و بهایش را پرداخت کنم. در اینجا صحبت از هیچ مخلوقی آمده منظورش تمام موجودات اعم از حشره، پرنده، حیوانات، جامدات و گیاهان روی زمین همه و همه هیچ کدام بی ارزش و بیهوده به دنیا نیامدند چرا که همه هدفی در این خلقت و سیستم دارند. ما باید بدانیم، برای هر کاری که بخواهیم به نتیجه برسد بار آن بر دوش خودمان می باشد و بپذیریم که هر کاری سختی خودش را دارد. ما باید برای درمان و رهایی خودمان به کنگره بیاییم و در اینجا باید یکی انسان و دیگری سیستم شبه افیونی بدن و مواد مخدر را بشناسیم. من همسفر باید آگاهی و اطلاعات خود را با آموزش گرفتن بالا ببرم و آن ها را در زندگی، کار و اجتماع بکار ببرم تا به انسان متعادل تبدیل شوم تا در آرامش و آسایش به سر ببرم . ما نمی توانیم دنیا را عوض کنیم ولی باید برای رسیدن به درمان، خودمان را عوض کنیم. اولین قدم این است که خودمان برای خودمان قدم برداریم. من همسفر باید قبل از هر کاری فکر کنم و بعد کارم را شروع کنم. من همسفر قبل از اینکه وارد کنگره شوم همیشه می گفتم هر چه پیش آید خواست خداوند بوده و رد می شدم ولی با آمدن در کنگره و آموزش گرفتن فهمیدم که همه چیز را خودم با دست خودم و با تفکر خودم بوجود می آورم و البته خواست خداوند هم هست ولی اول از همه خودم هستم که همه چیز را تشکیل می دهم و بیشتر مشکلات را برای خودم بوجود می آورم. در این وادی به مسئله خیلی خیلی مهمی اشاره کردند، این هست که خداوند به انسان قدرت انتخاب و اختیار داد و او را بر سر دو راهی گذاشت، یکی راه تاریکی و دیگری راه روشنایی و انسان باید برای اینکه به عظمت روشنایی پی ببرد باید تاریکی ها را تجربه کند و اگر توانست از گذرگاههای سخت و دشوار عبور کند آن موقع انسان کار آزموده و رها خواهد شد. هستی مانند کارخانه بسیار بزرگی است که انواع و اقسام گیاهان و موجودات را تولید می کند. کارخانه ای که هدف و تولید دارند و همچنین هیچ موجودی یافت نمی شود که در این کارخانه بی ارزش و بیهوده باشد و هر کسی به نوبه خودش برای چرخش این تولیدات کارخانه کاری را انجام می دهد. برای مثال کوه های روی زمین که مانند میخی در زمین فرو رفتند و این زمین را نگه می دارند که هر روز لایه های زمین جابجا نشوند و ما زلزله نداشته باشیم. حتی خارهایی که در کویرها و زمین های صحرایی وجود دارد برای جلو گیری از طوفان های شن هستند و گیاهان هم برای رد و بدل اکسیژن و هیدروژن هستند. انسان در این کارخانه عظیم نقش بسیار مهمی دارد، باید با اختیاراتی که دارد حرکت کند و بداند انسان مانند برگی روی موج ها که بالا و پایین می رود و باید بداند که زندگی پر از فراز و نشیب هایی است که انسان باید محکم و استوار قدم به جلو بردارد و هیچ گاه ناامید نباشد چرا که خداوند همیشه ما را هدایت و همراهی می کند. من همسفر باید با حرکات درونی و بیرونی خود که به آرامی انجام می گیرد، در من تغییراتی ایجاد شود که خودم آرام آرام حس کنم پس این تصاویر در ذهن من که ایجاد می شود می تواند مثبت باشد و یا منفی و باید خیلی مواظب این تصاویر باشم. باید با دانایی و آگاهی مراقب این تصاویر ذهنی خود باشم و حرکت کنم، تصاویر ارزشی در ذهن خود خلق کنم. برای اینکه فرمانروای لایقی باشم باید بتوانم بر جسم خودم حکم رانی کنم و به آرامی سازندگی را در قسمت جسم و روان و جهان بینی خودم بوجود آورم. من همسفر متوجه شدم که چه قدرت و عظمت عجیبی دارم که باید این ها را بشناسم و قدردان و سپاس گذار خداوند بزرگ باشم. من همسفر باید قوی باشم و هیچ گاه ناامید نباشم و امیدوارم که همیشه و در همه جا خداوند نگهدار و پشتیبان بنیان کنگره ۶۰ و خانواده ایشان باشد. مشارکت کمک راهنمای عزیز خانم الهه: سلام دوستان الهه هستم همسفر. آفرین بچه ها خیلی ممنونم از مشارکت های زیباتون خیلی لذت بردم و بعضی از مشارکت ها را مجددا گوش کردم و امیدوارم که حال همگی خوب باشد و حال من هم بحمدالله خوب هست و خدا را شکر می کنم که در کنار همدیگر حرکت می کنیم و از این حرکتمان رشد خواهیم کرد و بهره می بریم. قبل از شروع دستور جلسه که در مورد وادی دوم و تاثیر آن روی من هست باید بگویم که ما همیشه جناب آقای مهندس را بنیان کنگره شصت می گوییم. چرا؟ چون خود آقای مهندس بذر کنگره هستند و خودشان ریشه کنگره هستند. بنابراین از کلمه بنیان گذار استفاده نمی کنیم. دستور جلسه امروز وادی دوم و تاثیر آن روی من، قبل از اینکه شروع کنیم باید ببینیم صورت مسئله و تیتر وادی دوم چیست؟ وادی دوم می گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. می گوید هیچ مخلوقی وقتی صحبت از مخلوق می شود یعنی جامدات، نباتات، حیوانات. جامدات یعنی چیزهایی که جان ندارند مانند چوب و درخت و حتی آب، نباتات یعنی هر نوع گیاهی که شما فکرش را می کنید، درخت سیب یا درخت خرما یا درخت حنظل یا گیاه خشخاش خلاصه هر نوع گیاهی، حیوانات و بعد انسان ها هیچ کدام از این ها جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشتند. تمام سنگ ها حتی سنگ های بیابان و تمامی حشرات از مگس و پشه و تمامی حیوانات مانند خوک که گوشتش حرام یا لاشخوارها هیچ کدام از این ها و امثال این ها بیهوده در این جهان خلق نشدند و در ادامه می گوید اگر ما خودمان فکر کنیم که بیخودی خلق شدیم این طوری نیست و فکرمان درست نیست. بارها در جلسات قبلی داستان حضرت موسی و کرم که در گل و لای غوطه ور بود را گفتم، حضرت موسی رو به خداوند می کند که چرا این کرم را به وجود آوردی؟ و خداوند هم می گوید: الان کرم رو به من کرد و گفت چرا موسی را به دنیا آوردی؟ بچه ها این را می خواهم بگویم: ما از هدف خلقت خیلی از موجودات بی خبر هستیم و اطلاعی نداریم وقتی نمی دانیم دلیل بر این نیست که آن فایده ای برای طبیعت ندارد. خیلی چیزها را کم کم دانشمندان متوجه شدند و یا در شرف کشف آن ها هستند مثلا زهر عقری یا زهر مار به چه دردی می خورد. ما خیلی چیز ها را نمی دانیم و تنها چیزی که می دانیم، هر بخش هستی هر نوع گیاه چه ما خوشمان بیاد و چه نیاد و هر نوع حیوان و هر نوع مثلا سنگ چه خوشمان بیاد و چه خوشمان نیاد این ها بخشی از این هستی هستند و بخشی از این کائنات هستند و کارهایشان را به نحو احسنت و شایسته انجام می دهند چه درک کنیم و چه درک نکنیم. چند وقت پیش با بچه های همین لژیون در پارک بودیم و بحث وادی دوم پیش آمد و به بچه ها گفتم: چرا از مارمولک بدتان می آید و او را اذیت می کنید، چرا از سوسک بدتان می آید، چون نمی دانید سوسک ها چه خدمتی به شما انجام می دهند. آیا می دانید که سوسک ها تمام حشرات خانه شما را می خورند و همان مارمولک برای اینکه زبان چسبناکی دارد تمام حشرات و موجودات ریز را می خورد و خدمت می کند. من خیلی وقت پیش از گربه ها بدم می آمد و دیدم دم خانه مان یک گربه آه و ناله شدید می کرد جلو رفتم و دیدم که بچه خود را از دست داده و زیر ماشین رفته است، نمی دانید چه جوری التماس می کرد که به فرزند او کمک کنند ولی دیگر فایده ای نداشت چون درک و حس و شعور دارند و بدون منت، مادری یا همسری یا پدری خود را انجام می دهند. با دو تا مثال این را برایتان می گویم. چند وقت پیش همسایه ای داشتیم که مادر و دختری با هم زندگی می کردند و در خانه این ها گربه ای بود و مادر این همسایه فوت می کند و با خواهرم خانم الهام رفتیم سری بزنیم و دیدیم که تق تق به پشت در می زند و دختر خانم گفتند که این گربه چند وقتی است که اینجاست و چند وقت قبل از این که مادرم فوت کند او را از خانه بیرون بردیم ولی باز هم اینجا آمده وحالا هم محافظ من شده است و چند روز که خانه شلوغ هست و مهمان داریم می آید و کنار کفش های من می نشیند. می خواهم این را بگویم که گربه شعور و حس دارد و می فهمد. یکی از رهجویان من خیلی سال پیش خانم زهرا که الان در شعبه سهروردی کمک راهنمای تازه واردین هست تعریف می کرد که مادرش در روستایی تنها زندگی می کرند ولی یک گربه مانند یک سرباز از مادر او محافظت می کرده و تعریف می کرد که شب ها اگر مادرش می خواست به دستشویی حیاط برود این گربه دنبال مادرش تا دم دستشویی می رفته تا مادرش بیرون بیاید. یعنی گربه که ما از آن بدمان می آید، شعور دارد و خدمتی بدون منت می کند. آن ها بدون چشم داشت خدمت می کنند و ما باید بیاموزیم. به نظر من باید محبت کردن را از حیوانات بیاموزیم . من فیلم های مستند خیلی می بینم در قطب پنگوئن ها برای حفظ و نگهداری بچه خود که خیلی باید مواظبت و مراقبت کنند که مبادا تخم آن ها روی زمین سرد و یخی بیفتد این پدر و مادر پنجه های خود را کنار همدیگر می چسبانند تا از بچه خود مراقبت کنند بدون هیچ منتی نگهداری می کنند. حالا من چند وقت پیش فیلم مستند خیلی زیبایی دیدم که برای شما هم تعریف می کنم در این فیلم یک پرنده ای با پاهای قرمز و بدن سفید توپولی به نام پافین در قطب، هر موقع می خواست از تحم خود مراقبت کند خوب ماده می نشست روی تخم تا گرم بماند و پرنده نر باید صد کیلو متر حرکت می کرد تا می رسید به دریا و شکار می کرد و می خواست برگردد یک دفعه باز شکارچی می آمد و شکار او را می برد. دوباره این کار اتفاق می افتاد و پدر پافین نر می رفت لب دریا و ماهی شکار می کرد ودوباره باز شکاری ماهی او را می برد شاید چندین بار این کار را انجام تا یک بار موفق می شد و برای همسر خود غذایی می آورد. ادامه سخنان کمک راهنما خانم الهه عزیز: می خواهم این را بگویم که این پافین نر و پافین ماده هر دو بدون چشم داشت و بدون هیچ منتی با همدیگر از تخم خود مراقبت می کنند و تمامی سختی را هر دو به جان می خرند. شما یک گیاه را در نظر بگیرید بدون منت می بخشد. من چند سال پیش از بازار گل و گیاه، گیاه نعنا خریده بودم، پدر من روی علف های باغچه حساس هستند و می رفتند و فکر می کردند که این ریشه گیاه علف هست و من هم می رفتم این ریشه گیاه را پیدا می کردم و دوباره می کاشتم که دوباره نعنا داد و سالیان سال نعنا داد و من هم در این دوران کرونا خیلی از آن استفاده کردم و دم می کردم و می خوردم چون خیلی خواص دارد. همیشه به رهجویان خود می گویم که اگر از خانه برای کار کردن بیرون می روید هیچ زمانی منت نگذارید چون همه در هستی کار خودشان را انجام می دهند و بار خود را به دوش می گیرند. همه در این هستی زحمت می کشند. هفته پیش یک شاخه یک سانتی را دیدم که خیلی کوچک بود ولی هشت عدد میوه به را داشت یعنی یک شاخه به طول یک سانتی متر آن هشت عدد به داشت یعنی هستی بار خودش را هشت برابر می کشد، چرا؟ که به من الهه سود برساند. یک درخت میوه مثلا پرتقال ببینید چه خواصی دارد از پوستش که عطر دهنده و آن مواد سفید درونش که حاوی هیسپرین داروی ضد کرونایی و همچنین گوشت آن که ویتامین سی و هسته آن که اگر بخشکانید و پودر کنید حاوی ضد انگل وضد کرم روده هست، ببینید چقدر خواص و فایده دارد. من بارها مثال خرما را زدم که گفتم شهری هست به نام برازجان که خیلی بوی گوگرد در این شهر می آید. یعنی تحت بدترین شرایط بهترین خرمای صادراتی را می دهد. خرما پوست و گوشت وحتی هسته آن مفید است که می گویند، هسته خرما را خشک و پودر کنید و برای درمان کم خونی استفاده کنید. همین لاشخورها در طبیعت برای جمع کردن آشغال ها و میکروب های طبیعت هستند و انسان ها البته بعضی از آن ها با ماشین آخرین سیستم به مسافرت می روند و همه جا را به گند می کشند. چند وقت پیش در پارک داشتم رد می شدم و دیدم خانمی یک ظرف خیلی بزرگی از ماکارونی را روی تپه سنگی ریخت، رفتم جلو و گفتم چرا این کار را کردید و ایشان گفت برای گنجشک ها، آخر گنجشک این غذای چرب را می خواهد چه کار کند! بابا می فهمد و همیشه جناب آقای مهندس به ما می گویند که ماکارونی و غذاهای فریز شده نخورید. این پرنده می فهمد و باهوش هستند. چون شعور دارند، گنجشک ها برنج لنجانی یا شمالی را می خورند ولی اصلا برنج خارجی نمی خورند چون می فهمد حتی سنگ در بین گندم ها را می خورد ولی برنج خارجی نمی خورد چون شعور دارند. من می خواهم این را بگویم یک مورچه و یک گنجشک بیهوده به حیات نیامده این ها از خلقت خود هدف دارند و اگر ما نمی دانیم هدف خلقت چیست؟ نادانی من است. من باید بگردم آن هدف را پیدا کنم و ببینم هدف چه بوده؟ و مطمئن باشم که بیهوده و بی ارزش نیستم و چندین چندین میلیارد سرباز فدایی در بدن من وجود دارد و بیشتر از میلیاردها میلیاردها سلول که وقتی یک جایی از بدن من زخم یا پاره می شود، این پلاکت های خونی در ضمن پلاکت های خونی یک نوع سلولی است که جلوی خونریزی را می گیرد، این پلاکت های خونی به سرعت از کف پا و از استخوان پا بدو بدو می آیند دست من را رفو کنند تا من از آن قسمت خونریزی نکنم و نمیرم. آدم هایی که پلاکت خون پایینی دارند به آن ها بیماران هموفیلی می گویند یعنی کسانی که پلاکت خونی پایینی دارند و اگر جایی از بدنشان زخمی شد اینقدر از آن ناحیه خونریزی می کنند تا بمیرند. این بیماران را باید فوری به بیمارستان ببرند و به آن ها پلاکت خون تزریق کنند و فورا آن منطقه رفو شود. در زمان های قدیم که بچه بودیم اگر فرشی پاره می شد می بردند فرش را رفو می کردند یعنی می دوختند تا این پارگی زیادتر نشود. این ها مثل سرباز فدایی از جان و جسم ما محافظت می کنند و فوق العاده زحمت می کشند و آن موقع ما با افکار منفی و قر زدن و نق زدن آسیب می زنیم و مشکل ایجاد می کنیم مانند این می ماند که ایران با عراق جنگ داشته باشد و لب مرز خود ایران یک هواپیما موشک را سر سربازان خود خالی کند یعنی عمق فاجعه یعنی ما خودمان با فکر های خودمان که مثل موشک می مانند سلول های بدن خود را بمباران می کنیم با افکارهای بد، قضاوت های نا بجا، غیبت کردن و دروغ گفتن باعث می شویم هر روز بیشتر آسیب ببینیم. امیدوارم که برای هر کاری فکر کنیم و بیشتر خودمان را بشناسیم چون وقتی آدم وادی اول را انجام می دهد به یک نا امیدی می رسد و فکر می کند که چقدر به خودش آسیب رسانده و وادی دوم به من الهه می گوید که تو بیهوده نیستی و تو هم حتما کار خوب می توانی انجام بدهی پس از همین الان شروع کن. متشکرم از این که به صحبت های من گوش کردید.
با دعای خیر دوستان جلسه را به پایان رساندیم .
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 11 آبان 1399 07:59 ق.ظ
خداقوت وسپاس از خانم لبلی عزیز.
سپاس ودرود خانم الهه عزیزم برای اموزش عالیتپن. تشکر از خانم فاطمه عزیز ومهربان شنبه 10 آبان 1399 08:30 ق.ظ
بسیار متشکرم از شما خانم الهه بزرگوارم بابت تمامی مطالب آموزنده ای که میفرمایید...ممنونم از شما وجناب مهندس عزیز...خدا حفظتون کنه ان شاءالله...
خدا قوت خدمت عزیزان خدمتگذار سایت جمعه 9 آبان 1399 10:15 ب.ظ
خداقوت به خانم لیلی عزیز وسپاس از این خدمت خوبتون.
سپاس ودرود به خانم الهه عزیزم. خداقوت وتشکر از خانم فاطنه عزیز جمعه 9 آبان 1399 05:56 ب.ظ
درود و خدا قوت به خانم الهه عزیز مثل همیشه بسیار آموزنده بود برای من و لذت بردم و ممنون از خانم لیلی عزیز بابت تهیه گزارش زیبا
پنجشنبه 8 آبان 1399 11:47 ب.ظ
با سلام خدمت خانم الهه عزیز دلم.واقعا بهرمن میشوم از مطالعه بیانات شیوا ودلنشین شما.خدا قوت به خانم لیلی عزیز بابت این خدمت شیرین.وهمچنین خدمت گزاران سایت مخصوصا خانم فاطمه که همیشه زحمتشون میدیم.
درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||