همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 

دلنوشته همسفران عشق


qtwd_img_20190720_35174.jpg

روزی به دنبال روانشناس و دکتر بودم برای ترک دادن همسر اما با تلاش های زیاد در آخر ناامیدی و گوشه گیری قسمتم شد و از خدا گله می کردم که یک روز دوستی پیام کنگره را به من رساند
دلنوشته همسفر خانم زهرا
خداوند را شکر میکنم که من را با کنگره آشنا کرد تا بتوانم در این جای مقدس آرامش را پیدا کنم. اگر بنایی آباد باشد اما ساکنین آن خراب باشند، کم کم آن بنا رو به نابودی و خرابی می رود؛اما ساکنین آباد بناهای خراب و یا ویران ها را می توانند احیاء کنند(جناب آقای مهندس)
جشن گلریزان فرصتی است که ما می توانیم هنر زندگی کردن را بیاموزیم و در صراط مستقیم قدمی برداریم و در هر جایگاهی که هستیم عامل خیر باشیم هم برای خود و هم برای ایندگان، و هیچ وقت با خداوند معامله نکن؛ نیازی به معامله نیست در زمان مناسب خداوند می داند چکار کند. من همیشه به خودم می گفتم از خودم سوال کردم که من برای کنگره چه کردم؟!! آرامشی که من در این مکان مقدس پیدا کردم هیچ جای دنیا فکر نمی کنم می توانستم  پیدا کنم. قبل از ورودم به کنگره حاضر بودم هر چه دارم بدهم تا در کنار همسر و فرزندانم با آرامش زندگی کنم وقتی این زندگی خوب را از کنگره بدست آوردم تصمیم گرفتم کم کم پس انداز کنم تا بتوانم در جشن گلریزان قطره ای شوم و به این دریای بیکران بپیوندم ،خوشحالم که اکنون عضو لژیون سردار هستم‌.


دلنوشته همسفر خانم لیلی
خداوند را هزاران بار شکر می کنم که بار دیگر توانستم قلم به دست بگیرم واز حس و حال خوبم که زمانی در ذهنم نمی گنجید، بنویسم. من مادر، من همسر ناامید و سرگردان از همه جا، روزی به دنبال روانشناس و دکتر بودم برای ترک دادن همسر اما با تلاش های زیاد در آخر ناامیدی و گوشه گیری قسمتم شد و از خدا گله می کردم که یک روز دوستی پیام کنگره را به من رساند و آن زمان متوجه شدم که مسافرم مدتی می شد که به کنگره می رفت. مسافر م به من پیشنهاد داد که به کنگره بیایم، من هم با دلی پر از کینه و نا امیدی قدم به این مکان مقدس گذاشتم. طولی نکشید با ورودم به لژیون به عنوان یک همسفر سفر اولی متوجه شدم که چقدر تخریب دارم  ونیاز من به کنگره کمتر از مسافرم نیست. روزی که برای گرفتن گل رهایی مسافرم به تهران رفتیم،  آنجا فهمیدم که خداوند مهربان لطفش را در حق من و فرزندانم عنایت داشته.
جشن گلریزان جشنی قدیمی ،جشن تقدیر وتشکر، جشنی که  به من بگوید چه بودی و الان چه هستی، جشنی که دیگران کاشتند و من استفاده بردم و الان نوبت من است که بکارم و دیگران استفاده کنند. من و مسافرم با آمدن به کنگره متوجه شدیم که باید پله پله آموزش بگیریم و آن ها را عملی کنیم. آموز ش گرفتم که دانه دانه است غله در انبار‌ و من برای این که بتوانم وادی پنجم را عملی کنم، باید پس انداز کردن را یاد بگیرم تا بتوانم قدرت  و توانایی خودم را بالا ببرم.
باید آموزش ها را بکار بگیرم تا به حال خوش برسم؛ پس بنابراین شروع کردم به پس انداز کردن و از خرج های اضافی کم کردن و برای اینکه به این حال خوش بریم باید خرده آشغال ها را در سطل زباله بریزم و این باعث شد  قدرت و توانمندی من همسفر زیاد و زیادتر شود و اعتماد به نفسم بالاتر برود. شکر خدا الان دوسال است که به وسیله این نیرو عضو لژیون سردار هستم واز حال خوش برخوردارم. آموزش گرفتم که برای رسیدن به حال خوب و ارامش درونی باید ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشم که ،باید بخشید، باید گذشت، گذشت از چیزی که تو را با نبودش به آرامش سرخوشی برساند.از جناب آقای مهندس کمال تشکر و سپاس را دادم که عاشق شدم و عشق ورزیدن را به من اموز ش داد،اموز ش داد که چون او عشق بلاعوض باشد.
از خانم الهه عزیزم تشکر فراوان را دارم برای ادن اموز ش های خودشان. تشکر از مسافر م که سبب پیدا کردم این مسیر و تلاش برای رسیدن به تعادل،شد.


دلنوشته هسفر خانم لیلا م 
سالیان سال چه دویدن ها داشتم اما بی فایده بود در آخر دیدم که همه را در جا زده بودم . چه فریادها که فقط گوش خودم را آزرده بود، شبانه روز کارکردم، حسرت ها به دل گذاشتم،...در آخر جیب این و آن پر شد و جیب خودم حالی اما امروز با شستن چشمانم و باز کردن گوش هایم که صدای قلبم را بشنوم و بخودم را ببینم و گذشتن از خودم، سبک بال به پرواز در بیایم. فهمیدم که هر اتفاقی باید در زمان خودش صورت بگیرد. خدا بیامرزد، عمویی داشتم که دست دهنده ایی داشت، همه دلخوشی او شادی و لبخند نشاندن به دل و لب های دیگران بود. نذر و خیرات و قربانی همه را می بخشید و تنها سهم کوچکی برای خود نگه می داشت و در جواب سوال من که چرا اینقدر کم؟!! با نگاه عمیقی می گفت: خیر عزیزم این قسمت مال من نیست، مال من و سهم من آن هایی است که دادم. لان مفهوم حرفش را درک می کنم.
همیشه پول هایم را جمع می کردم برای به دست آوردن. اما امروز همه پس اندازم را بخشیدم و از لذت درونی، آرامش، حس خوب بدست آوردم .
خدا را هزاران بار شکر می کنم برای این حس و حال خوب و این حال خوش را مدیون کنگره ۶۰ و آموزش های نابش هستم .




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


یکشنبه 2 آذر 1399 12:21 ق.ظ
احسنت وآفرین به همه همسفران عشق.امیدوارم در راهی که پیش رو داریم استوار و ثابت قدم باشیم.خدا قوت به عزیزان خدمتگزار سایت.
شنبه 1 آذر 1399 11:33 ب.ظ
خوشا به احوال خوبتان ان شالله روزی من هم بشود.
خوشا به احوالتان به خاطر داشتن چنین کمک راهنمایی
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات