همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 
سه شنبه 30 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر منصوره

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمام دوستانی که دلنوشته من را می خوانند.

روز قبل از آشنایی با کنگره بین من ومسافرم دعوای بدی صورت گرفت .آن روز مسافرم تمام وسایل خود را در خانه گذاشت و بدون هیچ حرفی منزل را ترک کرد. آن روز من مانده بودم و یک دنیا تنهایی و نگرانی ....ظهر شد؛ بعد از ظهرشد ؛شب شد ؛ خدایا خبری از مسافرم نبود ؛نکند من و این دو فرزندرا برای همیشه تنها گذاشته؟؟ واقعا تمام امیدم رااز دست داده بودم ....آن شب ؛شب گناه بود ؛دو فرزندم را برداشتم و به مسجد رفتم و از خدا راه چاره ای طلب کردم. وقتی به منزل برگشتم و کفشهای مسافرم را در اتاق دیدم غرق در خوشحالی شدم .... او با یک جعبه شیرینی به منزل برگشته بود . فردای آن روز متوجه شدم که مسافرم به واسطه یکی از دوستانش با کنگره آشنا شده و از من هم خواست که او را همراهی کنم. خدا را به خاطر آن شب و بر آورده کردن حاجتم هزاران بار شاکرم.

با احترام شادی همسفر مرتضی





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


سه شنبه 30 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر منصوره

لژیون همسفران عشق در روز دوشنبه 29/5/97به استادی خانم الهه و دبیری الهه و حضور گرم اعضاءبا دستور جلسه سی دی منیت و بام راس ساعت مقررآغازبه کار نمود .


همسفر  خانم الهه :

خداوند متعال وبسیار مهربان را شاکرم که اجازه داد با همدیگر باشیم انشاءالله که حال همگی خوب باشد حال من هم به حمد الله خوب است

 بچه ها یه مطلب را دقت کنید بچه هایی که وبلاگ را مینویسند هر وقت می خواهند  در مورد مسائل شخصی تان حق ندارید با آن شخصی که وبلاگ نویسی را  اموختید حرف بزنید فقط در مورد سایت سوالی داشتید می توانید  سوال بپرسید نمی توانید هر وقت دلتان می خواهد یا خوشتان می اید  به ایشان پیام بدهید یا زنگ بزنید

مثلا طاهره از زهرا وبلاگ نویسی را یاد گرفته حق نداره ساعت ده شب پیامک بده به زهرا که سوال دارم اینجا را نمیتوانم باید پیامک بده خانم زهرا من الان این اشکال برام پیش امده ایا می توانم الان به شما زنگ بزنم یا نمی توانم الان زنگ بزنم اگر جواب نداد حق این که بهش زنگ بزنم ندارم چون شوهر دارند زندگی دارند کار دارند ازاد نیستند که ما هرموقع دلمون خواست بهش زنگ بزنیم مثلا ندا شده مسئول وبلاگ من نمی توانم هر موقع که خواستم به ندا پیام بدهم وقتی کاری با ندا دارم می توانم ساعت 12 شب بهش پیام بدهم نمی دهم صبر می کنم فردا صبح به ندا میگم این کار را انجام بده یعنی از هر کس که دارید یاد می گیرید حق ندارید مزاحمش بشوید باید پیام بدهید من فلان ساعت می توانم زنگ بزنم میگه بله ایا من میتوانم با شما حرف بزنم میگه فلان ساعت زنگ بزن اگر مثلا ندا بهت گفت ساعت 5 زنگ بزن و شما ساعت 5.5 دقیقه زنگ زدید ندا می تواند تلفنتان را جواب نده چون وقتی می ایید کنگره باید منظم و مرتب باشید   



ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


یکشنبه 28 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر طاهره ۲

برداشت من از دستور جلسه این هفته،عدالت
طبق آموزشهای که از کنگره گرفته ام ،بیشتر افراد،به خصوص خود من همیشه فکر می کردیم که معنای عدالت،برابری است.در زندگی همه چیز به طور مساوی تقسیم شود.چرا خداوند عده ای را ثروتمند وعده ای را فقیر خلق کرده،چرا یک پدر و مادر نسبت به فرزندانشان با یک دید مساوی نگاه نمی کنند.یا یک راهنما نسبت به رهجویش بایک دید نگاه کند،به نظر من اگر عدالت به همین مفهوم بود،خداوند همه را ثروتمند خلق میکرد،ومحبت یک پدر نسبت به همه ی فرزندانش،به طور مساوی بودپس تفاوت ها مشخص  نمیشد،آن گاه مهربانی و معرفت و عملی که خالصانه انجام می گرفت هیچ مفهومی نداشت،آقای مهندس ،کنگره ۶۰ را هم بر اساس سه مؤلفه قرار دادند عدالت ،عمل سالم،معرفت،بنابراین من بعد از گرفتن آموزشها فهمیدم که عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش قرار بگیرد.خیلی از ما همسفران در زندگیمان با یک گره های بسته ای مواجه می شویم،در کنگره،روش یادگیری و آموزش گرفتنمان یکی است.که هر کدام،یک راهنما انتخاب میکنیم،وسر لژیون حاضر میشویم.حالا هر رهجویی بستگی به خودش دارد،که آموزشها را درست بگیرد،به حرف راهنما گوش دهد،تکالیف را انجام دهند که این رهجو مسلما موفق میشود وبه هدفش می رسد.اما رهجویی که سر لژیون باشد وبه قول خانم الهه،حضوری غایب داشته باشد،{هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگریست... از حضرت حافظ} خودش حضور داشته باشد ولی فکر و اندیشه اش جای دیگر سیر کند.این رهجو به نتیجه نمی رسد.واین  دو با هم تفاوت چشمگیری دارندوما نمی توانیم برابر بدانیم.بنابراین گره ها و مشکلاتی که در زندگی هر کدام از ماها جلوی پایمان سبز میشود عین عدالت است،وباید قرار بگیرد،تا ما معنا ومفهوم خوشبختی و مهر و محبت را بهتر بدانیم.
بعد از گرفتن آموزشها باید من همسفر بدانم که عدالت ،یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد یعنی اگر از فرمان الهی سرپیچی کردی،طبق فرمان عقل حرکت نکردی،وهمه قوانین را زیر پا گذاشتی ،قدرت مطلق طبق عدالت برخورد می کند،آنچه را که شایسته  و حق تو باشد ،به تو عطا میکند.




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


به نام قدرت مطلق

یازدهمین جلسه از دور دوازدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی میرداماد
روزهای پنجشنبه در تاریخ 25 / 5 / 97  با استادی دیده بان محترم آقای علی خدامی
و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی 
با دستورجلسه 

" عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟ "

و نیز تولد دهمین سال رهایی کمک راهنمای محترم مسافر مرتضی

راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.







ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


شنبه 27 مرداد 1397 :: نویسنده : somayeh somayeh2
بنام خدا قبل از همه چیز خدارا هزاران بار شکر میکنم بخاطر ارامشی که الان دارم مدیون خیلی ها هستم .من حدود 12 سال در جهل ونادانی بودم چند ماه پیش دیگه به آخر خط رسیده بودم خیلی برای زندگیم تلاش کردم دنبال مشاوره رفتم هیچ جا به نتیجه نرسیدم .مسافرم دست بزن داشت اهل رفیق بود .من هم میخواستم با زور ومنیتی که داشتم اورا وابسته به زندگی کنم .نمیدانستم با این کار روزبروز به تاریکی های بیشتری میرود با آموزش های کنگره فهمیدم مقصر تاریکی های مسافرم خودم بودم .تاروزی رسیدکه شروع به تفریحی کشیدن  مخفیانه کرد زمانی که فهمیدم داشتم خفه میشدم مشکلم را درگروهی که خانمی بودند مطرح کردم واز آنجا با کنگره آشنا شدم .به مسافرم خبر دادم همچین جایی هست ولی اعتقاد نیاورد بعد ازمدتی دیگه نرفت ولی من آموزشهایم را با خانم الهه عزیز شروع کردم اوایل برایم خیلی سنگین بود ولی کم کم روز به روز با آموزش هایی که گرفتم دیدم حالم دارد بهتر میشود .فهمیدم ای خدا من چقدر در زندگیم منیت غرور و خود خواه بودم .حالم چند ماه پیش خیلی خراب بود همیشه مینشستم به ساعت نگاه میکردم کی مسافرم از بیرون می آید.حوصله بچه زندگی را نداشتم دلم بکاری نمیرفت .همیشه در حال چک کردنش بودم .شب ها گریه روزها هم چشم انتظاری .مسافرم روز به روز ازمن دور میشد .بامطالعه ونوشتن سی دی و اموزشها وعمل کردن به آن ها الان معجزه شده است به ارامش عجیبی رسیدم .می دانم هنوز اول راهه ولی من خیلی راضیم .دانستم  افکار منفی وحسهای خرابی که داشتم. 
آن هارا به مسافرم منتقل میکردم .واوهم روز بروز به تاریکی بیشتری میرفت .فهمیدم این چندسالی که رنج کشیدم مقصر اصلی فقط فقط خودم وافکار منفی وحسهای خرابم بودند .الان دیگه برایم مهم نیست مسافرم چکار میکند ارامش خودم برایم مهمه وبرایش تلاش میکنم.من ضد ارزشهای زیادی ازقبیل کینه انتقام نفرت در وجودم داشتم ولی با اموزشهای راهنمای خوبم خانم الهه عزیز ضد ارزشها تبدیل به ارزشهایی مثل گذشت وصبرودوست داشتن وعشق شده .درآ خر از آقای مهندس وخانم الهه وخانم ندا کمال تشکر دارم .خدا طول عمر باعزت بهشون عنایت فرماید .ممنون




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :




ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


لژیون همسفران عشق درتاریخ 97/5/22به استادی خانم الهه وبا دستور جلسه سی دی توجیه راس ساعت 5.45 دقیقه آغاز به کار نمود.
همسفرخانم الهه استاد گرامی:خداوند متعال مهربان را بسیار سپاس گذارم که اجازه داد بار دیگر با یکدیگر باشیم. حال من خوب است انشا الله حال همگی خوب باشد ما قبلا چند سال پیش یک رهجو بسیار خوب در لژیون داشتیم به نام خانم شادی بود پنجمین سال رهاییشان راجشن گرفتیم و دیگر ایشان نیامدند امسال برای جشن دهمین سال رهاییشان به من زنگ زدند  که شب جمعه دهمین سال رهاییمان در شعبه میرداماد در دولت آباد است.


ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


شنبه 20 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر مائده
من قبل از اینکه با کنگره آشنا بشم زندگی خودم را همیشه با بقیه مقایسه میکردم ومیگفتم چرا من شوهرم یک مصرف کننده است و چرا زندگیم یک روز بدون دعوا نمی گذرد و همیشه حالم بد بود وسر درد داشتم وحتی بعضی اوقات میخواستم خودم را از این زندگی راحت کنم. تااینکه با کنگره آشنا شدم واز کمک راهنمای خوبم آموزش گرفتم. والان حالم خیلی تغییر کرده. دیگه مقایسه ها تو زندگیم نیست ومتوجه شدم همه تو زندگی مشکلات دارند و بعد از هر مشکلاتی یک آرامشی است و فهمیدم باطن زندگی خودم را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنم و در آخر خدا را شکر میکنم که من را با کنگره آشنا کرد واز کمک راهنمای خوبم تشکر میکنم.



نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


بنام قادر مطلق الله

لژیون همسفران عشق در روز دوشنبه 15/5/97 ساعت 17:45 با استادی خانم الهه کار خود را شروع کرد.

در ابتدا خانم الهه ی عزیز: در مورد عمل سالم صحبت کردند و فرمودند رهچوهایی که به کنگره می آیند باید توجه کنند که هر عملی که انجام دهند عمل آنها در آبروی لژیون و آبروی راهنما و آبروی کنگره تاثیر دارد. عمل غیر سالم بیانگر این است که رهجو به حرف راهنما توجه نمی کند و یا در صراط مستقیم قرار نگرفته است شما رهجوهایی که به کنگره می آئید اولین قدم این است که عمل سالم انجام دهید چون الگوئی هستید برای دیگران زیرا شما آموزش می بینید و هر عمل ناسالمی که انجام دهید آبروی لژیون و کمک راهنما و کنگره را می برید. 



ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


چهارشنبه 17 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر مریم ۲
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
 من خداوند بزرگ راشکر میکنم که توانستم خدمت در وبلاگنویسی را شروع کنم همیشه فکر می کردم



ادامه مطلب


نوع مطلب : دلنوشته، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


چهارشنبه 17 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر ثریّا
به نام قدرت مطلق:خداوندا تو را سپاس می گویم که توانستم از آن روزنه ی نور امید که در
 زندگی ام قرار دادی بتوانم خودم را بشناسم وپیدا کنم آری آن روزنه ی امید من که سال هادر انتظار این مسیر بودم و همیشه در افکارم چنین جایی را برای خودم تصور می کردم.خدا را شکر میکنم که توانستم با ورود به این مکان مقدس بتوانم خودم را از جهل ونا آگاهی که داشتم خودم را پیدا کنم قبل از ورود به کنگره همیشه مسافر خود را مقصر میدانستم و میگفتم تمام مشکلات زندگیمان از دست موادی است که تو مصرف میکنی ولی بعد از ورود به کنگره60 واقعا فهمیدم نیمی از مشکلات را خودم به بار می آورم چون با جهل ونا آگاهی خودم مشکلات زیادی را در پی هم می ساختم اینجا بود که فهمیدم تنها مسافرم فقط مصرف مواد را داشت ولی من با ضد ارزش هایی که داشتم مثل غیبت کردن دروغ گفتن و... که برای خود داشتم مشکل به وجود می آوردم. خداوند را سپاس می گویم  که توانستم به این مکان مقدس (کنگره 60) احترام خاصی قائل شوم و از پدر بزرگوارم جناب آقای مهندس دژکام سپاس گزارم و انشا الله در پناه حق سالم و سر افراز باشند که توانستند این راه را برای افرادی مثل من گشوده کنند.     باسپاس فراوان از تمام بچه خای کنگره 60



نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


سه شنبه 16 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر طاهره ۲

سلام دوستان طاهره هستم همسفر
به نام قدرت مطلق
قبل از آمدن به کنگره همیشه با خودم میگفتم.درس خواندم ولی نتوانستم در جامعه ای که زندگی میکنم خدمت کنم،سربار جامعه هستم ودر دوران تحصیل هیچ گاه متوجه نشدم به چه رشته ای علاقه دارم که با عشق ادامه دهم وهدفم رامشخص کنم.در زندگی با خیلی مشکلات و سختی‌ها روبه رو شدم.که با تفکرات غلطی که در سر می پروراندم همراه بود.گاهی اوقات در تنهایی خودم فقط گریه میکردم وفکر میکردم با این کار، مشکل حل میشود.نه تنها حل نمی شد بلکه امراض دیگری به آن اضافه می گشت.همیشه از خدا میخواستم یک راهی سر راهم بگذارد اینکه یک روز مسافر م از سر کار که برگشت گفت.حرفت را عملی کردم .به خاطر اینکه چند دفعه با نوشتن نامه به او تذکر داده بودم که اگر سیگار میکشی دیگربه خاطر سجاد کنار بگذار،تا گفت حرفت را عملی کردم فهمیدم می خواهد چه بگوید ا ز خوشحالی گریه افتادم.باورم نمیشدچون چندین بار گفته بودم.ولی فایده ای نداشت.خودش دو ماه آمده بود من نمی دانستم.کم کم کتاب عشق را دیدم واد ی ها را که نگاه کردم گفتم مگر اینجا کجاست چقدر مطالبش زیبا ودلنشین است.مسافرم گفت میخواهی یک روز بیایی انجا را ببینی.من هم از خدا خواسته گفتم میام.تا اینکه یک روز پنجشنبه،آمدم شاهد آن همه شور وشوق مسافران همسفران شدم.خیلی از سر ذوق متعجب شدم ،احساس خیلی عجیبی داشتم.با خودم گفتم چه جای خوبی آمدم،وقتی از کنگره آمدم بیرون راهنمای مسافرم به من گفتند که آقا محمد غیر از مصرف سیگار،یه دودی هم میزد.من از بس در این جلسه انرژی گرفتم وانسانیت وصداقت ومعرفت را در اینجا یافتم.کمی ناراحت شدم گریه افتادم .ولی گفتم  گذشته هرچه که بود گذشت.از حالا باید شروع کنیم.کم کم با آموزش های کنگره که آشنا شدم متوجه شدم که من معتاد م نه مسافرم،چقدر نادان بودم،وهر چه که به جلو رفتم و آموزش گرفتم.فهمیدم آنچه را که در دوران تحصیل به دنبالش میگشتم خداوند در این مکان مقدس به من داد که علم درست زندگی کردن،جهانبینی،خودشناسی خداشناسی .من در این جا فهمیدم که انسان خوشبخت ، کسی نیست که مال و مقام و منصب داشته باشد.بلکه کسی است که در کنار خانواده اش با آرامش وآسایش یک لقمه نان با پنیر بخورد.خدا را شکر میکنم که توانستم در کنار یک مصرف کننده.به کمک آموزشها باشم تا بتواند تولد تازه ای را در زندگی داشته باشد.خدمتی را هم که میخواستم به جامعه داشته باشم.خداوند در همین جا به من داد،من برای همه کسانی که خواستار رهایی از دام شیطان و ضد ارزشها هستند،آرزوی موفقیت دارم.اگر با قدمهای استوار در مسیر صراط مستقیم حرکت کنیم.میتوانیم به جایگاههای بالاتری برسیم.همانطور که کمک راهنما های عزیزمان رسیدند.از آقای مهندس تشکر میکنم.از کمک راهنمای قبلی ام خانم اعظم عزیز تشکر میکنم.واز کمک راهنمای مسافرم  آقای سعید چنگانیان تشکر میکنم .واز راهنمای عزیزم خانم الهه تشکر میکنم.بهترینها را برایشان آرزو میکنم.گرتوانستی تو یک مرغ گرفتار از قفس بیرون کنی......گرتوانستی لباس بی ریای عاشقی برتن کنی.........می توانی آن زمان،فریاد انسان بودنت بر کوی وهر بر زن کنی




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


چهارشنبه 10 مرداد 1397 :: نویسنده : همسفر اکرم
باسلام ودرود فراوان به بنیان کنگره۶۰استادعزیزمهندس دژاکام
آشنایی من با کنگره 60زمانی بودکه جشن تولد برادرم بود ودرآنجا چیزهایی رابا چشمانم میدیدم باورش برایم کمی سخت بود حال با خودم میگفتم چه روزهای وچه اتفاق های را پشت سر گذاشته وحالا به این جایگاه رسیده بود در ان زمان غم از دست دادن پدرم را داشتم ولی حال و هوای کنگره و خوش حالی برادرعزیزم رامیدیدم گریه میکردم و سرود جشن را زمزمه میکردم و از خداوند این جایگاه را برای مسافر عزیزم میخواستم بعداز یک سال حال مسافرم هر روز بدتر از روز قبل میشد نمیدانستم چه بلای سرش آمده حتی روانش را بهم زده بود ماه مبارک رمضان فرارسید و مسافر من روزهاکه از خانه بیرون میرفت در دلم آشوبه عجیبی فرامی گرفت و وقتی دوباره به خانه برمیگشت خانه و خانواده از دستش در امان نبودیم شب هاتاصبح گریه میکردم وبا خداوند رازونیاز میکردم روزها هم مثل یک جنازه افتاده بودم ولی هنوز امیدم قطع نشده بود وازخدامیخواستم حال مسافرم را خوب کندآن روز هانمیدانستم بااین وضیعت کجا اورا بستری کنم اما با کمک برادم اول خودم به کنگره آمدم وطولی نکشید که اذن مسافرم صادر شد 
خدایا به آنچه دادی تشکر!
به آنچه ندادی تفکر!
به آنچه گرفتی تذکر!
که: 
داده ات نعمت!
نداده ات حکمت!
گرفته ات عبرت است!
درآخر از اقای مهندس دژاکام وخانواده اش کمال تشکر دارم که این بستر را برای مافراهم کرده است 
و ازکمک راهنمای خوبم خانم الهه عزیز که با کمک های بسیار نابش به من کمک کرده تا از ظلمت وتاریکی به روشنای برسم وهمچنین از کمک راهنمای مسافرعزیزم آقای محسن نجفی تشکر میکنم که اورا دراین مسیر هدایت میکند
امیدوارم هرچه مصرف کننده است پیام کنگره ۶۰ به
 گوششان برسد



نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


به نام قدرت مطلق الله

لژیون همسفران عشق در تاریخ97/5/1 با استادی همسفر خانم الهه و حضور گرم اعضاء و با دستور جلسه وادی یازدهم وسی دی شکوه تاج راس ساعت مقرر آغاز به کار نمود.


 همسفر خانم الهه استاد گرامی :
برای تبدیل شدن به چشمه جوشان شدن فقط کافی نیست که بگوییم ما که عضو کنگره هستیم و منبع اطلاعاتی و آموزشی ما قوی است ، بلکه استفاده از این منبع آموزشی بسیار مهم تر است برای این امر باید سعی کنم آموزشهایم را به اجرا دربیاورم و بتوانم اختلاف پتانسیل ایجاد کنم تا دو پارامتر پیش نیاز تبدیل شدن به چشمه جوشان را  داشته باشم و...


ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :





ادامه مطلب


نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :




درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات