منوی اصلی
حکمت و حكایت
شفیعی مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی شناسیم.

  • طنز روزگار  

    #قرنطینه

    شیخِ ماگفت که از شهر کسی درنَرَوَد
    این قرنطینه ی شهراست کسی وَرنرود

    نازنین گفت که نانِ شبتان مجانی است
    من معیشت دهم ات حوصله ات سرنرود

    گفته ام گاوِ حسن مُرد ندارد ضَرری
    گفت در شهر کسی در پیِ شبدر نرود

    گاه گاهی است عبادت شده تعطیل ولی
    شیخ یک خط به میان گفت که منبر نرود

    جشن و میلادکه موکول شده بعد از کرونا
    بابتِ عقد کسی جانبِ محضر نرود

    خلق دانند نه تنها که شمال آلوده است
    هیچ کس سمتِ قم و مشهد و بندر نرود

    عاشقان در پیِ معشوق بمانید ولی
    عاشقی دور بَرِ خانه دلبر نرود

    آن نمکدان که به دستش بشکسته نمکی
    جای یک ماسک پیِ برگ چغندر نرود

    بر میخانه شدم سرفه خشکی که زدم
    شیخ داند که کسی از بَرِ ما در نرود!

    آخرین ویرایش: پنجشنبه 15 آبان 1399 03:01 ب.ظ
    ارسال دیدگاه
  • #طنزسیاهنمایی.110

    یک خسته نباشید به دولت!

    گفت: وقتی کرونا آمد و کلِّ جهان را فراگرفت،از دولت فخیمه تدبیر و امید خواستیم کاری بکنند. افاضه فضل فرمودند که:
    مردم کسب و کارهایشان را تعطیل کنند و بنشینند در خانه ها!

    گفتیم: در بیشتر کشورهای دنیا دولت به مردم کمک مالی و غذایی و دارویی می کند.

    فرمودند: صاحبخانه ها درصد کمتری بر اجاره ها بیفزایند!
    وقتی دیدیم دارد اپیدمی و خطرناک می شود ،گفتیم چاره ای بیندیشید.
    فرمودند: مردم مهمانی نروند، تفریح نکنند، مسافرت نروند،برای جانباختگان کرونا عزاداری نکنند، عروسی هم برگزار نکنند و...
    گفتیم: بابا ،کرونا همه جا فروکش کرده،ولی ایران تازه رفته در پیک سوم!
    فرمایش کردند : مردم اجباراً ماسک بزنند، وگرنه جریمه اش را باید بدهند به ما!
    گفتیم: حداقل ماسک و محلول و الکل را به مردم بدهید که استفاده کنند!

    لبخند تمسخرآمیزی زدند و فرمودند:
     همه کارها را ما کردیم! این یک کار را خود مردم بکنند دیگر!!

    گفتم: خب،خسته نباشند! 

    گفت:پدر و پسری در اتاقی نشسته بودند.
    پدر گفت: پسرم برخیز و سنگ ۵ کیلو را بیاور.
    پسر گفت:این گربه را که در اتاق است،  من وزن کرده ام، دقیقاً پنج کیلو است. از همین استفاده کن.
    پدرگفت: برخیز و آن متر را به من بده.
    جواب داد: گربه از نوک سر تا دم دقیقاً یک متر است. از همان گربه به جای متر استفاده کن!
    پدر گفت: حداقل برخیز برو بیرون ببین باران می آید یا نه؟
    باز هم جواب داد: این گربه الان از بیرون آمده، دست بکش روی کمرش. اگر خیس بود باران می بارد.
    پدر سری تکان داد و گفت : حداقل برخیز گربه را بگیر به من بده!!!
    پسر لبخند تمسخرآمیزی زد و گفت: 

    این همه کارها را من کردم .این یک کار را خودت انجام بده!!

    گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی ؟!

    #شفیعی_مطهر

     (سوژه از میرعظیم رئیسی)

    کانال رسمی گاه گویه های مطهر

      https://t.me/amotahar

     

    آخرین ویرایش: پنجشنبه 15 آبان 1399 05:14 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  •  هر پگاه نو با یک نگاه نو

    گزین گویه های مطهر/1

     هر شکستی که به کسبِ تجربه بینجامد،

    نه «ترسی سوزنده»،که «درسی آموزنده» است.

    شکستی «ویرانگر» و «شرم آور» است،

    که انسان را «خوار و نومید» و «گرفتار تردید» کند.

    کانال رسمی گاه گویه های مطهر

      https://t.me/amotahar


    آخرین ویرایش: چهارشنبه 14 آبان 1399 06:31 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  • ساعت دروغ سنج!


    شیخی می میرد و به جهان آخرت می رود.
    در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد، سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود.
    از یکی از فرشتگان می پرسد:
    این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟
     فرشته پاسخ می دهد:
    این ساعت ها، ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد یک دروغ بگوید عقربه ساعت یک درجه جلوتر می رود.
    شیخ می گوید: چه جالب! اون ساعت کیه؟! 

    فرشته پاسخ می دهد: «مادر ترزا، او حتی یک دروغ هم نگفته بنابر این ساعتش اصلاً حرکت نکرده».
    شیخ دوباره می گوید: وای باور کردنی نیست، خوب اون یکی ساعت کیه؟ 

    فرشته پاسخ می دهد: «ساعت  ادیسون (مخترع برق ) عقربه اش دوبار تکان خورد».
    شیخ می گوید: خیلی جالبه، راستی ساعت من کجاست؟
    فرشته پاسخ می دهد: «آن در اتاق کار سرپرست فرشتگان است و از آن به عنوان پنکه سقفی استفاده می کنند»!!!!!!!!!!!!!

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • #طنزسیاهنمایی.113

    کدام برای ما بهترند؟

    گفت: بالاخره امروز رئیس جمهور چهار سال آینده آمریکا معلوم می شود.

    گفتم: به نظر تو کدام موّق می شوند؟و کدام برای ما بهتر اند؟

    گفت: گویند مردی دو دختر داشت ؛یکی را به کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد.

    چندی بعد همسرش به او گفت :
    ای مرد، به خانه دخترانت برو و احوال آن ها را جویا شو !
    مرد نیز اول به خانه کشاورز رفت و جویای احوال دخترش شد ؛ دخترک گفت : 

    زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم .اگر باران ببارد خیلی خوب است، اما اگر نبارد بدبخت می شویم .

    سپس مرد به خانه کوزه گر رفت، دخترک گفت: 

    کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم. اگر باران ببارد بدبخت می شویم و اگر نبارد خوب است.

    مرد به خانه خود برگشت . همسرش از اوضاع پرسید.
    مرد گفت:
    چه باران بیاید و چه باران نیاید، ما بدبختیم!!!

    گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

    #شفیعی_مطهر

    کانال رسمی گاه گویه های مطهر

      https://t.me/amotahar



    آخرین ویرایش: سه شنبه 13 آبان 1399 08:17 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  • محمد(ص) این گونه بود.ما چگونه ایم؟


    *روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی آن است . گفت:

    به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند.


    ------------------------

    *کافری را که در جنگ اسیر شده بود، آزاد کرد، زیرا اعتقاد داشت که او مرد خوش اخلاقی است که همواره با عفّت رفتار می کند.

     --------------------

    * مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم پیامبر و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقۀ او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی. اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت: 

    شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید. من برای همین مبعوث شده ام تا هرکسی بتواند حقِّ خود را از حاکم بدون لرزش صدا بگیرد.

    -----------------------------

    * گفت اگر در حال کاشتن نهالی بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید.

     -------------------------

    * گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ اسلام به منطقه ای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. گفت:

    تعلیمشان دهید و آسان بگیرید. 

    سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود.


    -----------------------

    * در زمانی که با کفّار به طور نسبی صلح برقرار شده بود، به قصد خریدن زمینی در منطقۀ خوش آب و هوای طائف، عازم آنجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلا همه زمین ها را مردم خریده اند.

    او نخواست به عنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند.

    ---------------------------

    فرخنده زادروز واپسین بشیر بشر و آخرین سفیر داور 

    حضرت محمدبن عبدالله(ص) 

    در سیاه ترین عصر حاکمیت سکوت و حکومت طاغوت 

    و میلاد خیرآفرین و عطرآگین فرزند برومندشان حضرت امام جعفر صادق(ع) 

    و هفته مهرآمیز و رافت انگیز وحدت را 

    به شما و همۀ شیفتگان صلح و رستگاری تبریک و تهنیت می گویم.

    #شفیعی_مطهر

    کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

      https://t.me/amotahar


    آخرین ویرایش: سه شنبه 13 آبان 1399 05:29 ق.ظ
    ارسال دیدگاه

  • احمدی نژاد و براندازی به شیوه سازمان سیا!

    چندی پیش مطلبی خواندم که خاطره ای بود از ژنرال تیتوی معروف، رئیس جمهور سابق یوگسلاوی که نقل کرده بود:
    چندسال پس از پیروزی انقلابمان در یوگسلاوی از کا.گ.ب (سازمان اطلاعاتی روسیه) اطلاع دادند که در کابینه شما یک جاسوس سازمان سیا وجود دارد!
    تمام تلفن ها و مکاتبات افراد کابینه را تحت کنترل قرار دادیم اما هیچ نشانی از ارتباطات مشکوک پیدا نکردیم و پس از مدتی مجبور شدیم درخواست شناسایی جاسوس را برای خود سازمان اطلاعات روسیه ارسال کنیم .
    خلاصه این که از کا.گ.ب به وی اطلاع می دهند معاون اولت، همان جاسوس است!  
    تیتو که از این خبر حیران و خشمگین می شود معاون اولش را برای جلسه فرامی خواند و در یک جلسه دو نفره اسلحه را روی سر معاون اولش گذاشته و شرح ماجرا را از او جویا می شود.
    معاون اولش پس از مشاهده خشم و عصبانیت بی اندازه تیتو و از ترس جانش اعتراف می کند که سال هاست و از زمان دانشجویی  و جنگ های چریکی هیچ ارتباطی با سازمان سیا ندارد اما در همان سال ها سازمان سیا مسئولیتی به او می دهد بدین شرح:
    سازمان سیا به او اطمینان می دهد که مسیر برای رسیدن به بالاترین سطح سیاسی کشورش را برای او فراهم می کند و در عوض از او می خواهد در آن زمان تنها در سپردن پست ها به افراد غیرتخصصی عمل کند و تمام!
    یعنی اگر شخصی ولو باسواد بالا و تجربه کافی در زمینه مثلا اقتصاد تخصص دارد از او در شاخه غیرتخصصی به طور مثال نظامی استفاده کند و...
    تحلیل سیا این بود که با این روش، هر نظامی بدون کودتا و حمله خارجی پس از مدتی از درون متلاشی و سرنگون می گردد.

    **************
    این مطلب مدت ها در ذهنم بود تا این که چندی پیش درباره زندگی سیاسی احمدی نژاد مطالعه می کردم.
    این که چطور با سرعتی باور نکردنی از استانداری استان تازه تاسیس شده اردبیل در آن زمان به شهرداری تهران رسید و سپس رئیس جمهور ایران شد.
    و یا چطور در مناصبی که تا قبل از ریاست جمهوری عهده دار بود علی رغم عملکردی نه چندان خوب مورد تقدیر قرار می گرفت و زمینه برای کسب مناصب بالاتر را پیدا می کرد!
    به طور مثال در همان زمان استانداری اردبیل سه سال متوالی به عنوان استاندار نمونه کشور برگزیده شد و این در حالی بود که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 از مجموع آرای همان استان اردبیل نفر ششم از میان هفت کاندیدای ریاست جمهوری شد که خود سند گویای نارضایتی مردم آن دیار از استاندار سابقشان بود!
    اما موردی که بیش از این توجهم را جلب کرد چیدمان کابینه آقای احمدی نژاد در دو دوره ریاست جمهوری ایشان است که به سختی می توان نمونه هایی یافت که در انتخاب وزیران تخصصی عمل شده باشد!
    به طور مثال:
     آقای محمد علی آبادی با تحصیلات کارشناسی ارشد عمران و سوابق عمرانی از قبیل معاونت وزیر راه و ترابری و معاونت عمرانی شهرداری در کابینه احمدی نژاد با سمت رئیس سازمان تربیت بدنی و رئیس کمیته ملی المپیک! گمارده شد.
    آقای سعید مرتضوی که به خاطر سوابق متعدد قضایی به قاضی مرتضوی شهرت دارد و طبیعتا باید به عنوان وزیر دادگستری در صف مردان احمدی نژاد قرار گیرد اما در دولت احمدی نژاد به پست ریاست سازمان بیمه تامین اجتماعی نائل گشت!
    حتی وزارتخانه مهم و استراتژیک نفت نیز در دولت احمدی نژاد به قاسم رستمی که شخصی نظامی و از فرماندهان نظامی کشور است و کوچک ترین تحصیلات و سابقه مرتبطی ندارد سپرده شد!
    در خصوص سعید جلیلی که رئیس گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با کشورهای غربی شد و یا علی کردان با مدرک جعلی دکترا که حتی فاقد مدرک کارشناسی هم بود و به عنوان مرد اول کابینه و وزیر کشور مشغول به فعالیت شد نیز بماند...
    البته در این مطلب به هیچ عنوان قصد ندارم عضو کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام را با آن خائن کابینه تیتو مقایسه کنم اما این سوال ذهنم را درگیر نموده است که چطور رئیس جمهور سابق ایران ناخواسته از همان روشی در چیدمان کابینه اش استفاده نموده بود که مورد نظر سازمان سیا و آسان ترین راه  برای براندازی و نابودی یک نظام سیاسی است؟
    و نتیجه اش نیز همان شد که همه دیدیم و هنوز می بینیم!

    علی سجادی


    کانال قلم:
    HTTPS://TELEGRAM.ME/ALISAJJADI_GHALAM


    آخرین ویرایش: دوشنبه 12 آبان 1399 07:06 ب.ظ
    ارسال دیدگاه
  •  وضع کشمشی همینه!

    میگن‌‌‌ ملانصرالدین، برای این که بفهمه چقدر از رمضون گذشته و چقدر مونده، از روز اول ۳۰ تا کشمش میذاره تو جیب عباش و هر بار وقت افطار یه دونه کشمش می خورده.

    زن ملا یه روز اتفاقی دستش به جیب عبای ملا میره و کشمش‌هارو می بینه،

    میگه : بمیرم برات نمی دونستم اینقدر کشمش دوست داری !

    پس میره دو مشت حسابی کشمش می ریزه تو جیبش !

    بعد از چند روز تو مسجد مردم از ملانصرالدین می پرسن:
    ملا، چقدر مونده به عید فطر؟

    اونم دست می کنه تو جیبش و بعد از کمی مکث و تعجب میگه :
    والا اگه حساب با حساب کشمش‌ها باشه،امسال عیدی در کار نیست !

    حالا وضعیت ما ملت ایران هم همینه، معلوم نیست !
    کی کرونا از بین میره؟
    کی اختلاس تموم میشه؟
    کی آب و برق مجانی میشه؟
    کی آمریکا نابود میشه؟
    کی اسرائیل محو میشه؟
    کی قیمت خودرو پایین میاد؟
    کی قیمت ارز و دلار پایین میاد؟
    کی قیمت سکه پایین میاد؟
    کی میتونیم نفت بفروشیم؟
    کی برجام به سرانجام میرسه؟
    کی حضرات دست از دزدی برمیدارن؟

    تنها چیزی که معلومه این که عمر منو شماست که داره هر روز به آخر نزدیک میشه ولی رنگ آرامش واقعی و خوشی تو این عمر... ندیدیم !

    میگن وضع کشمشیه همینه!!!

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه

  • دو لطیفه از مهندس بازرگان

    دیروز شورای شهر تهران به یاد مصلح روشنفکر و نخست وزیر دولت موقت مرحوم  مهدی بارزگان اسم خیابان سازمان آب را به مهدی بازرگان تغییر می دهد. .این خبر را که می خواندم یاد دوتا چشمه از حاضر جوابی مرحوم بارزگان افتادم که ممکن است بعضی ها نشنیده باشند.

    اول؛در سال ۶۰ وقتی مجلس عدم کفایت سیاسی بنی صدر را تصویب می کند ،خلخالی دست روی شانه بازرگان گذاشته و فاتحه می خواند (یعنی با رفتن بنی صدر شما هم از نظر سیاسی مُردید!)

    وقتی کار خلخالی تمام می شود. بازرگان از او سوال می کند فاتحه خوندی؟

    خلخالی جواب می دهد:بله!

    بازرگان:پس دستتو ببر پایین حلواشم هم بخور!!

    لازم به یاوری است خلخالی و بازرگان در دوره اول نمایندگان مجلس بودند.

    ******
    دومین خاطره مربوط به دوران جنگ است در سازمان مجاهدین به قول خودشان جهت ارتقای مقام زن ،به یکی از اعضا دستور داده می شود که زنش  را طلاق دهد  تا  رییس که تازه دختر بنی صدر را طلاق داده بود و  بی زن شده بود ،زن او شود  و همین کار را می کنند. این تا اینجا بماند،،،

    مدتی بعد از فتح خرمشهر و بعد از چند حمله و شهید شدن خیلی ها ،مرحوم بازرگان یک نامه خیلی تند و با انتقاد شدید ازادامه جنگ و امام ،برای امام می نویسد که حکم دستگیری بازرگان فوری  صادر می شود ولی به محض این که به امام خبر می دهند امام با عتاب دستور می دهد هیچ کس حق ندارد بازرگان را دستگیر کند.

    بعد از این اتفاق سرکرده مجاهدین یک نامه به بازرگان می نویسد و از او می خواهد تا برای سرنگونی جمهوری اسلامی با هم متحد شوند.
    بازرگان در پاسخ وی می گوید:من یه زن پیر دارم که به درد تو نمی خوره!!

    آخرین ویرایش: یکشنبه 11 آبان 1399 09:38 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  • #طنزسیاهنمایی. 109

    ویروس هوشمند!

    گفت: من حقیقت مهمّی را کشف کرده ام!

    گفتم: آخرش هم می ترسم خارجی ها تو را برُبایند و ما را از داشتن چنین مغز کاوشگری محروم کنند! حالا بگو ببینم چه کشفی کردی؟ ولی یواشکی بگو تا خارجی ها نفهمند!

    گفت: سرت را بیاور جلو تا آهسته درِ گوشَت بگویم! من کشف کرده ام که ویروس کرونا بسیار هوشمند و حرف شنو و گوش به فرمان دولتمردان است!

    گفت: چطور فهمیدی؟!

    گفت: مثلاً وقتی بازماندگان جان باختگان کرونا می خواهند هر گونه مراسم ترحیمی برای عزیزانشان برگزار کنند، این ویروس فوراً حاضر شده همه را مبتلا می کند،لذا دولت هر گونه تجمّع از این نوع را ممنوع می کند، ولی خود دولت هر گونه تجمّعی را به هر بهانه ای برگزار کند،احتمالا این ویروس هوشمند سرش می شود که نباید پایش را در تجمّعات سیاسی ویژه بگذارد!! 

      ولی در مراسم ترحیم شخصیّتی چون استاد شجریان یا در مراسم روز جهانی کورش بزرگ ،ویروس کرونا فوراً حاضر شده،همه را تهدید می کند،لذا دولت برای حفظ جان مردم، برنامه مراسم را لغو می کند!!

    گفتم: باز هم سیاهنمایی کردی؟!

    #شفیعی_مطهر

    کانال رسمی گاه گویه های مطهر

      https://t.me/amotahar

     

    آخرین ویرایش: شنبه 10 آبان 1399 04:45 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 6 1 2 3 4 5 6
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات