من گاوم،من گاو مشهدی حسن هستم
چهارشنبه بیست و ششم فروردین 1394 02:05 ق.ظدخترک داشت شیشه ماشینی را تمیز می کرد،راننده بی تفاوت نگاهی به دخترک انداخت و جواب دستهای منتظر دختر را با اخمی داد و نگاهش را به چراغ قرمز دوخت.زیبا بود،دخترک گرچه کثیف و غبارآلود بود اما خیلی زیبا بود.چراغ سبز شد،راننده گازش را گرفت و رفت.دخترک از بین ماشین ها رفت توی پیاده رو.اتوبوس تکانی خورد و دخترک دور و دورتر شد.
فکر اینکه بتوانم پانزده میلیون تومان پول را طی یک هفته جور کنم،اعصابم را به هم ریخته بود.هدستم را توی گوشم گذاشتم و از اتوبوس پیاده شدم.تقریبا مطمئنم که نمیتوانم پول را جور کنم،محسن یگانه توی گوشم ناله می کرد و من داشتم به حجت فکر می کردم،به سادگی با یک اشتباه عوض پرداخت یک قسط،یکجا وامی را که گرفته بود تسویه کرده بود،یک وام دو میلیون تومانی!بنده خدا بعد از شش ماه دوندگی وام را گرفته بود.
از جلوی بنگاهی که ماشین های لوکسی دارد رد شدم،مردی که یک دست نداشت چرخش را به سختی هل می داد و می خواست به شیب نه چندان زیاد خیابان غلبه کند.میوه فروشی ای کمی پایین تر بود؛گوجه سبز کیلویی سی هزار تومان.یگانه کمی شش و هشتی می خواند:«بابا اونی که اون بالاست خودش روزی رسونه».
«ببخشید آقا خیابان لاله کجاست؟» دختر کم سن و سالی تقریبا داشت زیر گوشم فریاد می کشید،گوشی هدست را برداشتم و گفتم:«نمیدونم!شاید بالاتر باشه»
-نه گفتن پایین تره!
چند قدم پایین تر رسید به محبوبش و توی تاریکی خیابان توی هم گره خوردند،عابری گفت:«او لَه لَه!!!».بوی تنباکو بدجوری توی ذوق می زد،چند ردیف آدم و یک دنیا دود توی هم لولیده بودند و با هر پک پیچ می خوردند توی طعم های مختلف و می رسیدند به مشام عابرها،داشتم پی پرتقال-نعناع می گشتم که پرایدی با سرعت رفت توی جدول،موتورسواری زد روی ترمز،زمین قرمز شد.من هنوز پی پرتقال-نعناع می گشتم...
یگانه دیوانه وار می خوانَد:«د و سِ ت د ا ر م ...» حالا دیگر روی پل عابر بودم،هیچ چیزی نفرت انگیزتر از دیدن ترافیک و چراغ ترمز ماشین ها از این بالا نیست،کمی مکث می کنم و با آهنگ می خوانم«کجای زندگیتم؟».باد سردی می وزد و دستانم یخ می کنند.دخترک دیگری بین ماشن هاست،دستمال می فروشد،زیباست،دخترک گرچه کثیف و غبارآلود است اما خیلی زیباست،نگاهی به آسمان می کنم و می گویم:«من گاوم،من گاو مشهدی حسن هستم.»
نوشته شده توسط: طاها | آخرین ویرایش:چهارشنبه بیست و ششم فروردین 1394 | نظرات()