همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
سه شنبه 10 مهر 1397 :: نویسنده : Hamsafar Somayye
به نام قدرت مطلق الله لژیون همسفران عشق به استادی کمک راهنما همسفر الهه و دبیری همسفر زهرا در ساعت ۱۷ شروع به کار نمود هر کشوری فرمانروایی می خواهد تا از آن محافظت کند و عقل از شهر وجودی محافظت می کند و سربازان دانایی از عقل محافظت می کنند وقتی عقل محافظ دارد پس نفس هم باید محافظ داشته باشد و آن چیزی نیست جز شخصیت هر فرد که از نفس او محافظت می کند....
استاد گرامی چنین آغاز کردند:ماه مهر را با زیباییهای بسیارش آغاز کردیم و امیدوارم تا پایان به خوبی و خوشی طی شود. ایشان در ادامه تبریک ویژه به همسفر الهه بابت رسیدن به درجه مرزبانی پارک گفتند و گفتند همسفر الهه مدتها بود در انتظار این خدمت بودند و به ایشان تبریک ویژه گفتند. سپس به همسفر فاطمه بابت خدمت عکاسی ورزش همسفران در روز جمعه تبریک گفتند و به همه اعضاء بابت داشتن لژیون پویا و خدمت های اعضاء تبریک گفتند. استاد فرمودند:ما همیشه وقتی کمک راهنما می شویم به کمک راهنمای خودمان بیشتر احتیاج داریم .ایشان خودشان را مثال زدند که الان بیشتر از قبل به خانم مرجان زنگ می زنند چون تعداد رهجوهای من بیشتر شده است . حتی گفتند در کنگره ی دیده بانان خیلی وقتها آقای مهندس به آنها می گویند بروند و برای فلان موضوع یک راه حل پیدا کنند و هیچ گاه خود آقای مهندس راه حل به تنهایی پیدا نمی کردند و همیشه به صورت گروهی فکر می کردند و به نتیجه می رسیدند.بعضی ها وقتی کمک راهنما می شوند فکر می کنند دیگر برای خودشان کسی شده اند و فکر می کنند نباید به کسی کاری داشته باشند و الان خودشان هستند و رهجوهایشان و دیگه می روند دنبال کارخودشان و خیلی وقتها سر از نا کجا آباد در می آورند. وقتی می گوییم صفت گذشته در انسان صادق نیست ،چون جاری است، دقیقا مصداق همین هست که ممکن هست کمک راهنما باشی و شال داشته باشی ولی سقوط کرده باشی ۰ به همین راحتی .هرچه آدم به درجات بالاتر می رسد نیاز او به راهنمایی دیگران بیشتر می شود.مثل آقای مهندس که چه در گذشته راهنما داشتند و چه الان. با نظر و فکر بقیه دیده بان ها تصمیمات لازم را می گیرند.من خوشحال می شوم وقتی رهجوی من برای کوچکترین کار از من اجازه می گیرد مثلا هفته گذشته شخصی آمده بود و از یکی از رهجوهای من فایل صدای من را خواسته بود و این رهجوی خوب من آمد و از من سوال کرد که آیا این کار را انجام بدهد یا خیر که من گفتم نباید این کار را بکند چون اگر قرار بود من به آن فرد کمک کنم باید او در لژیون من می بود و اگر من این کار را می کردم ممکن بود راهنمای او در لژیون به خاطر دلایلی و به خاطر شرایط لژیون چیز دیگری گفته باشد و من چیز دیگری بگویم و باعث شوم که آن فرد اعتماد خودش را نسبت به راهنمایش از دست بدهد.من لذت می برم که وقتی یک کارهایی را که نمی دانیم چه بکنیم از شخصی که می داند ،می پرسیم و این یعنی وادی اول.یعنی فکر می کنیم و وقتی تفکر کردیم و به جایی نرسیدیم از دیگری سوال می کنیم.مسئله دیگر این که وقتی ادم در جایگاه بالاتر قرار می گیرد نیاز او به آموزش بیشتر می شود.مثلا اگر کسی مرزبان پارک است و قبلا هفته ای یک سی دی گوش می داد الان باید هفته ای دو سی دی گوش دهد چون در مکانی خدمت می کند که باید بیشتر بداند و باید مردمدادی را آموزش ببیند و این پنجاه درصد در لژیون و پنجاه درصد بقیه با آموزش توسط سی دی ها انجام می گیرد.فقط با زبان بگوییم کنگره را دوست داریم و هیچ کاری نکنیم فایده ای ندارد.خود من قبلا فقط به خانم مرجان می گفتم آقای مهندس را دوست دارم و ایشان می فرمودند دوست داشتن تنها فایده ای ندارد و آقای مهندس اشاره به ماه دارند و اگر شما توانستی ماه رابگیری و به فرمان آقای مهندس گوش کردی و عمل نمودی نشان می دهد که دوستشان داری .اگر کسی عاشق آقای مهندس است باید ببیند ایشان چه کرده اند و او هم همین کار را بکند.آقای مهندس همشه در تمامی مسائل با دیگران بحث می کنند و از آنها می خواهند که نظر خودشان را بدهند و آقای حکیمی می گفتند وقتی ما نظراتمان را می گفتیم در آخر آقای مهندس نظر خود شان را می گفتند و با هم به یک نتیجه کلی می رسیدیم.ایشان فرمودند:وقتی ما کمک راهنما می شویم به کمک راهنمای خودمان برای حل مسائل رهجوهایمان نیاز داریم و راهنما باید خیلی قوی باشد تا بتواند حال رهجوی خود را بفهمد و به اوکمک کند .وقتی کسی در جایگاه خدمت قرار می گیرد برای انجام بهترین خدمت باید دانایی بالایی داشته باشد که با گوش دادن به سی دی این اتفاق می افتد. مرزبانی که در پارک خدمت می کند باید آموزش بگیرد تا بتواند با افراد حال خراب مواجه شود و باید اگر کسی به او پرخاش کرد بتواند با او به درستی برخورد کند.وقتی فردی با خشم با شما صحبت می کند ما نمی دانیم که در درون آن خشم چه نهفته است و باید با آموزش که می گیریم آن خشم را تعدیل کنیم و با تفکر این کار را بهتر انجام دهیم. آقای امین در صحبت های چند روز پیش خود فرمودند:هر کشوری فرمانروایی می خواهد تا از آن حفاظت کند و عقل از شهر وجودی حفاظت می کند و از عقل هم سربازهای دانایی حفاظت می کند و ایشان فرمودند وقتی عقل محافظ دارد پس نفس هم باید محافظ داشته باشدو آن چیزی نیست جز شخصیت هر فرد و شخصیت به معنی آن ویژگیها و تواناییها و استعدادهایی که هر فرد دارد, شخصیت آن فرد را می سازد.اگر کسی می خواهدنقش وی درست باشد و حرکت درست بکند باید شخصیت او درست بشود و وقتی کسی می خواهد شخصیت درست داشته باشد باید اضلاع مثلث شخصیت را خوب بشناسد. استاد در ادامه به همسفر الهه بابت دریافت خدمت مرزبانی پارک تبریک گفتند و فرمودند وقتی طلب داشته باشیم حتما به خواسته خود می رسیم. همسفر الهه مشارکت کردند و گفتند:زمانی که خانم داوودی با من تماس گرفتند در ابتدا خیلی ترسیدم و با خود گفتم نکند می خواهند از کنگره بیرونم کنند ولی بعد دیدم ایشان می خواهند بنده را به جای مرزبان قبلی پارک بگذارند و خیلی خوشحال شدم و سریع قبول کردم و وقتی به مسافرم گفتم ایشان گفتند وقتی خواسته و طلب قوی داشته باشی حتما به آن خواهی رسید و خدا رو شکر کردم که به خواسته ام رسیدم و همیشه دلم می خواست ابتدا خدمت مرزبانی را داشته باشم و بعد دبیری و بعد نگهبانی و در نهایت کمک راهنما بشوم چون دوست دارم از آموزشهای قسمت های مختلف استفاده کنم و باز هم خدا را شکر می کنم . همسفر ندا در مورد خدمت دبیری مشارکت کردند و گفتند:اوایل ورودم به کنگره دوست داشتم خدمت کنم ولی نمی دانستم چه خدمتی بکنم وچون ماشین داشتم تصمیم گرفتم افرادی که مسیرشان با من یکی است را به مقصد برسانم .برای دبیری هم همیشه بعضی از بچه ها می گفتند اگر روزی نگهبان شدید ما را دبیر خود انتخاب کنید و من میگفتم من هنوز دبیر نشده ام و آنها می گفتند مطمئن هستند که من دبیر می شوم و الان خدا رو شکر که در این جایگاه هستم و ان شالله روزی همه بشود و امیدوارم بتوانم آن طور که در خور این جایگاه است خدمت کنم. در ادامه استاد از حاضرین خواستند در مورد وادی اول مشارکت کنند. همسفر شادی:وادی اول می گوید:با تفکر ساختارها آغاز می شود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال است.ما قبل از ورود به کنگره همیشه فکر می کردم و گمان می کردم تمام افکارم درست است ولی بعد از مدتی که به کنگره آمدم فهمیدم تمام افکارم اشتباه بوده و الان هنوز افکارم اشتباه هست ولی باز هم با آموزش یاد می گیریم که فکر درست بکنیم تا نتیجه درست بگیریم. همسفر مریم: تفکر یک حرکت است از یک نقطه به نقطه دیگر و برای ساخته شدن هر فکری به نیروهایی نیاز داریم که همان القاء و احیا و تحرک است.که در کنگره این نیروها همان نشریات و سی دیها و کمک راهنماها هستند.که ما می توانیم از آنها استفاده کنیم من قبل از ورودم به کنگره اصلا با تفکر آشنایی نداشتم و فکر های غلطی داشتم و هر فکر منفی که می کردم همان اتفاق می افتاد و وقتی وارد کنگره شدم یاد گرفتم فکر مثبت داشته باشم تا نتیجه مثبت دریافت کنم. همسفر سمیه:در مورد تفکر اینکه من قبلا خیلی افکار بهم ریخته داشتم و جهان ذهنم خیلی درگیر بود و خوابهای آشفته می دیدم و حالا یاد گرفتم به موقع و به جا فکر کنم و اولویت بندی برای کارهایم داشته باشم تا به نتیجه برسم. استاد عزیز در ادامه فرمودند: شما در هر کجای دنیا بروید همه می گویند تفکر خوب است ممکن است هزاران بار تشویق کنند ولی مشارکت های ما در جلسه عمومی باید بر اساس تجربه های ما باشد تا اگر تازه واردی در جلسه باشد خوشحال باشد که به این مکان آمده است . اگر من در جلسه مشارکت نمی کنم چون جناب آقای مهندس دستور دادند تا راهنماها مشارکت نکنند تا زمان به بقیه اعضاء برسد واگر الان مشارکت نکنید وقتی کمک راهنما شدید به شما اجازه مشارکت نمی دهند .شما ها موظف هستید که مشارکت کنید دبیر هم می تواند مشارکت کند.و از تجربیات خود بگوییم که کجا بودیم و به کجا رسیدیم. استاد در ادامه فرمودند:آقای مهندس فرمودند وقتی کاری را به کسی می سپارید باید خودتان آن کار را تحت کنترل داشته باشید.من به خانم ندا اعتماد کامل دارم که کارشان رادرست انجام می دهند و گاهی با وبلاگ سر می زنم و این هفته دلنوشته همسفر مریم راخواندم و خیلی خوب نوشته بودند ولی خوب که بررسی کردم دیدم تعداد دلنوشته ها زیاد شده و بهتر است برای اینکه از تکراری بودن جلوگیری کنیم کار جدیدی بکنیم و تصمیم گرفتم خانم ندا هر هفته تعدادی سی دی به افراد بدهند و آنها گوش کنند و برداشت خود را از سی دی بنویسند . بازدید وبلاگ ما حدود ۳۷۵ نفر بوده که برای یک وبلاگ خوب است و آمار بازدید ۲۸ شهریور ماه حدود ۲۳۷۸ نفر بوده که خیلی عالی است پس باید کاری بکنیم که پست تکراری در وبلاگ نداشته باشیم و قسمتهای جدید به آن اضافه کنیم. همچنین ما باید بدانیم حق کپی کردن نداریم و اجازه نداریم سی دی را کامل بنویسیم و به اشتراک بگذاریم چون این حق آقای مهندس است و ما نباید حق ایشان را پایمال کنیم تنها می توانیم برداشت خود را از سی دیها به اشتراک بگذاریم.مثل اینکه من شعری بگویم و شما آن را چاپ کنید این عمل سالم نیست و نباید انجام گیرد. استاد در مورد ترس از خدمت گفتند و فرمودند : ترس از خدمت بازدارنده است وما نباید در زندگی از هیچ چیزی جز خدا بترسیم .ترس از خدا یعنی اینکه وقتی به مسیر نادرست بروی سزای آن را می بینید پس بهتر است نرویم.ترسهای باز دارنده فقط به ما آسیب می زند و مانع موففیت ما می شوند.ولی ترسهای نگهدارنده از ما محافظت می کنند مانند زمانی که می خواهیم از خیابان عبور کنیم بهتر است بترسیم تا سالم بمانیم .خدمت ها در کنگره قاپیدنی است و اگر می ترسید باید در دل آن بروید و با آن مواجه شوید. استاد عزیز در مورد خانم مریم گفتند:ایشان ۵ سال است در لژیون هستند و سی دی هم می نوشتند ولی من هیچ وقت ایشان را اینقدر سرحال و با اعتماد به نفس ندیده بودم و احساس می کنم از زمانی که خدمت می کنند صورتشان بازتر شده و نطق ایشان باز شده و این تغییرات به خاطر حرکت صحیح ایشان بوده ودر هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی نمی توانست برای ایشان بیفتد و خدا رو شکر که به ما اجازه خدمت داد تا تواناییهای ما بیشتر شود و استقلال شخصیت پیدا کنیم. همسفر مریم: من این هفته با مشکلات فراوان و بعد از چند بار تلاش بالاخره توانستم مطلب را روی سایت بگذارم و چون خواسته قلبیم بود و طلب داشتم به آن رسیدم . همسفر مائده در مورد وادی اول مشارکت کردند: ایشان گفتند من قبلادر زندگی مشکل زیاد داشتم و همه اش دنبال این بودم که چرا فلانی اینو گفت و چرا به من توجه نشد و اعصاب مسافرم را خراب می کردم ولی از وقتی روی وادی اول کار کردم و چندین بار نوشتم فهمیدم که باید قبل از هر حرفی فکر کنم و هر حرفی را نزنم و خدا رو شکر الان در آرامش هستم . همسفر اکرم: من برای مشارکت کردن استرس و ترس دارم و سی دیها را می نویسم ولی نمی توانم درست مشارکت کنم .در مورد وادی اول من امروز پسرم که مسافرم هست به خاطر موضوعی حالش خراب شد و حسابی بهم ریخت و از خانه گذاشت و رفت و من ناراحت شدم و اگر قبل از کنگره بود من هم بهم می ریختم و با او درگیر می شدم ولی این بار آرامش خودم را حفظ کردم و سعی کردم او را هم آرام کنم و خدا را شکر که آموزش کنگره و تفکر صحیح و تجربه باعث شد درست برخورد کنم. استاد فرمودند: من نمی توانم ترس کسی را بریزم.اینجا آمده اید آموزش بگیرید .بدانید ترس تفکر را می خورد.من رهجویی داشتم که از من می خواست مرتب به او تکلیف بدهم و من می گفتم من معلم خصوصی نیستم و من همه چیز را در لژیون می گویم شما باید درست استفاده کنید.من حتی به رهجوهایی که دسترسی به کنگره ندارند می گویم سی دی بنویسند و برای من عکس بفرستند.خیلی از رهجوهای قبلی من بودند که بدون امکانات شروع به خدمت کردند و حالشان خوب شد و به رهایی رسیدند.رهجویی که نمی تواند راس ساعت ۲/۵ به کنگره بیاید اصلا نیاید ،آن هفته رهجویی داشتم که می گفت من نمی توانم سر وقت بیایم و من گفتم نمی شود و او می گفت چرا سخت گیری می کنید و من گفتم اگر سخت گیری نکنم حال تو خوب نمی شود همان طور که آقای مهندس به ما سخت می گیرند و می گویند اگر آمدی به کنگره باید درست بیایی اگر راهنما شدی باید دنبال رهجو برای رهایی به تهران بیایی .من در لژیون خاطره تعریف نمی کنم چون با خاطره تعریف کردن هیج مشکلی از کسی حل نمی شود.والان من با هر سختی هست دنبال رهجوهایم برای رهایی می روم.پس اگر به کنگره می آیید درست بیایید همین که می آیید و می روید درست نمی شود شاید رها شوید ولی از کنگره پرت می شوید.اگر می گویم آخر جلسه برای خدمت بمانید ویا اگر می گویم صندلی جابجا کنید به خاطر این است که حال خودتان خوب شود قدر صندلیهایی که نشستید را بدانید من خودم وقتی می خواهم شال به گردنم بیندازم می گویم خدایا مرا لایق این شال کن چون شال داشتن لیاقت می خواهد و یک وقتی ممکن است بنا به وادی ۱۰که صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است ممکن است لیاقت این شال از من گرفته شود. باید یاد بگیرید که راهنما هم مشکلات و مسایل مربوط به خود را دارد و شما اجازه ندارید هر زمان خواستید به راهنما زنگ بزنید و باید قبل از تماس پیام بدهید که آیا الان می توانند جواب بدهند یا خیر.من خودم چند وقتی است می خواهم به خانم مرجان زنگ بزنم ولی می دانم که گرفتار هستند و صبر میکنم تازمان مناسب پیش آید. همسفر الهه:من بعضی وقتها که مشکل دارم و می خواهم به خانم الهه زنگ بزنم اول با خودم میگویم آیا الان ایشان میتوانند جواب مرا بدهند و گاهی خودم مشکلم را حل میکنم و سپس خبر خوشحالی به ایشان می دهم تا انرژی منفی به ایشان ندهم. همسفر فاطمه:مرزبانی پیغام دادند که برای جشن گلریزان لژیون ما کار طراحی بیلبوردها را بر عهده بگیرید. استاد گرامی گفتند فکر خوبی است و از اعضاء خواستند در این کار مشارکت کنند.و بهتراست سی دی گلریزان را گوش دهید و برداشت از آن را بنویسید و پیام های آقای مهندس را روی کاغذ بیاوردید ان شالله کار خوبی بشود. استاد در ادامه خواستند در مورد سی دی موانع محبت مشارکت کنند. همسفر منصوره:آقای امین می فرمایند ما هرچه در مورد محبت بدانیم کم است و محبت یگانه قدرتی است که در سختیها و دشواریها به ما کمک می کند .آقای امین می فرمایند معمولا اتفاقاتی که برای انسان می افتد و گاهی خیلی بد است گاهی خیلی سازنده هستند و باعث جهش انسان می شوند و باعث می شوند انسان از یک مرحله به مرحله دیگر برود.و با تکانه و ضربه همراه هستند.که در وادی ۱۴مطرح می شود.همیشه زندگی آن چیزی نیست که ما فکر می کنیم و گاهی حساب کتاب ما به هم می ریزد و این مهم است که انسان از صراط مستقیم خارج نشود. داستانی را می گویند که مردی یک پسر داشت و یک گاو و یک قایق روزی پای پسرش می شکند و قایقش سوراخ و اتفاقی هم برای گاوش می افتد.جنگ که شد آمدند تمام مردان را ببرند ولی پسر اورا به خاطر پایش نبردند و زمانی قایق ها را دزدیدند ولی قایق اورا که سوراخ بود نبردند پس اگر اتفاقی می افتد باید به خیر بگیریم.دوست داشتن حس خوبی است و به آدم انگیزه می دهد.خداوند آسمانها و زمین را بنا نهاد وبا علم خود برآنها احاطه دارد و هر طبقه آسمان با طبقه دیگر تفاوت دارد و آقای امین این تفاوت را در درجه خلوص و تکامل هر فرد می دانند.می گویند طلای ۱۴ عیار ارزانتر از طلای ۱۸ عیار است .تفاوت مخلوق طبقه ۴ و ۵ در میزان محبت اوست.هر چه میزان خلوص بیشتر به این دلیل هست که انسان سختی و دشواری بیشتری تحمل کرده است می گویند. همسفر الهه: زایش یعنی خلق موجودی که در این دنیا نبوده است.ممکن است هیتلر باشد یا چنگیز و یا شکسپیر.چیزی که بین بزرگان مشترک است درد ورنج است.یک فردی مثل انیشتین ویا شکسپیر ویا پیامبران درد ورنج کشیدند ولی تفاوتی در آنها بوده و مربوط به تغییر نگاه آنها است.همان که می گویند غم بزرگ انسان را با بالاترین نقطه و یا پایین ترین نقطه سوق می دهد.درد ورنج در همه زندگیها هست و قبلا می گفتیم چرا من و حالا خیلی از این چراها از بین رفت و بعضی ها خود را بی لیاقت می دانند و احساس گناه می کنند و نمی توانند از اینها عبور کنند ولی بعضی ها از اینها عبور می کنند و جواب درست می دهند و به مرحله بعد صعود می کنند و به سمت روشناییها می روند و اگر جواب درست ندهند به تاریکی ها می روند. سپس جلسه با دعای خالصانه اعضا به پایان رسید. دستور جلسه هفته آینده:سی دی موانع محبت و مثلث شخصیت
نوع مطلب : برچسب ها : کنگره 60.درمان اعتیاد، همسفران عشق، وادی اول، لینک های مرتبط : پنجشنبه 19 مهر 1397 04:23 ب.ظ
عرض ادب و احترام خدمت راهنمای عزیزم، خانم الهه و چقدر دلتنگ شما و اعضای لژیون هستم.
بسیار لذت بردم از سخنان شما و مشارکتها سه شنبه 17 مهر 1397 06:27 ب.ظ
سلام خدا قوت عرض میکنم خدمت تمامی خدمتگزاران کنگره 60 تشکر میکنم از استاد جلسه خانم الهه عزیز سخنان بسیار عالی بود
یکشنبه 15 مهر 1397 08:15 ق.ظ
خداقوت خدمت خانم الهه عزیز و اعضای لژیون از مطالب خوبتان لذت بردم.
چهارشنبه 11 مهر 1397 08:52 ب.ظ
خداقوت خدمت خانم الهه عزیز مثل همیشه عالی و آموزنده امیدوارم توجایگاههای بالا تربدرخشید
خداقوت به خدمتگزاران وبلاگ چهارشنبه 11 مهر 1397 07:29 ب.ظ
سلام و خداقوت به خانم الهه عزیز همیشه از شما آموزش گرفتم و از صحبتاتون لذت میبرم
خداقوت به همه اعضا لژیون همسفران عشق، موفق باشید. سه شنبه 10 مهر 1397 08:56 ب.ظ
با سلام و خدا قوت خدمت خانم سمیه ،عالی بود.من در لژیون حضور نداشتم،از گزارشتان لذت بردم.از شما واز خانم الهه تشکر می کنم.
درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||