به نام قدرت مطلق الله

لژیون همسفران عشق روز دوشنبه با استادی خانم الهه و دبیری خانم سحر و با دستورجلسه ی هفته ی راهنما با حضور اعضا راس ساعت شروع به کار نمود.

در ابتدا استاد عزیز چنین آغاز نمودند:خداوند متعال را بسیار سپاس گزارم که اجازه داد با همدیگر باشیم.هفته ی راهنما را به شما تبریک می گویم، به بنیان کنگره ی 60 آقای مهندس دژاکام و سرکار خانم آنی عزیز و آقای امین تبریک می گویم. به همه ی راهنما ها و کمک راهنما ها مخصوصا دو راهنمای بزرگ زندگی خودم خانم مرجان و آقا کامران تبریک می گویم. خداوند برایشان بهترین ها را آرزو می کنم گرچه که آنها صاحب عزت و عشق هستند فقط از خداوند می خواهم این عشقی که را دارند را روز به روز افزایش دهد و بهترین ها را نصیبشان کند. من حقیقتا دو هفته درگیر مشکلی بودم که خیلی خیلی شرایط سختی داشتم  و به لطف خداروند دوروز است که مشکلم حل شده است ولی اینقدر که این مشکل من خانم مرجان را اذیت کرد که چندروز پیش می گفتند بخاطر این مشکل دو هفته استه که نخوابیدم. اصلا نمی دانم چگونه از زحماتشان تشکر کنم و هیچ راهی ندارد، با تمام وجودم و تک تک سلول های بدنم از خداوند میخواهم که بهترین ها را برای خودشان و عزیزانشان رقم بزند.

از شما ها ممنونم که هستید تا من ازشما یاد بگیرم یعنی اگرشما ها در این چند سال نبودید حقیقتا من هیچ بودم.خدارراشکر می کنم که از تک تک شما خیلی درس یاد گرفتم و ممنونم که هستید این را با تمام وجودم می گویم. در واقع امروز من باید گل به شما می دادم و این من بودم که باید از شما ها تشکر میکردم و اگر شما ها نبودید الهه در زندگی اش احساس پوچی میکرد.الهه بدون وجود شما هیچ احساسی را نمیتوانست درک کند و ازشما خیلی خیلی ممنونم که هستید و همیشه با من بودید و عزیزتر از عزیزان و خانوده ام هستید. من بچه ندارم ولی تک تک شما مثل بچه های من میمانید، با گریه هایتان چند روز گریه میکنم و با خنده هایتان میخندم و از خداوند شاکرم که شماهارا به من داد تااز شما یاد بگیرم و برای همه ی شما آرزو میکنم که شال کمک راهنمایی بگیرید و این خدمت را با تمام وجودتان لمس کنید. و از خداوند می خواهم که این فرصت را به شما بدهد که خدمت گزار کنگره باشید و شاگرد های خوبی برای کنگره پرورش دهید. و از خداوند می خواهم که شاگرد لایقی برای آقای مهندس باشم. به خانم مرجان گفتم اگر شما از دست من راضی باشید آقای مهندس از دست من راضی هستند و اگر آقای مهندس از دست من راضی باشند خداوند راضی است.من شب جمعه به شعبه شیخ بهایی رفته بودم دختر خانم سحر مثل تیری که از کمان رها کنند به طرف من دوید. بغل من پرید و دیگر دست مرا رها نکرد چون مامانش کرمان بود آمد کنار من نشست و من وقتی دیدم این بچه این حرکت را انجام داد گفتم خدایا هیچ کسی را یتیم نکن و خدا ان شاالله سایه ی هیچ پدرو مادری را ازسر  فزندش کم نکندو خدا هیچ قومی را بدون بزرگتر نکند. اینقدر حرکت این بچه دل من را خراش داد. سحر امروز به شعبه آمد و سلام بچه های کرمان را به من و شما رساند و یک هدیه ای هم به من داد.در ادامه به همسفر خانم الهه تبریک گفتند بخاطر اینکه در انتخابات مرزبانی پارک قبول شدند.

و در ادامه همه ی اعضای لژیون مشارکت کردند و هدایای خود را تقدیم سرکار خانم الهه عزیز کردند.  

همسفر خانم سمیه: من این روز را به خانم الهه تبریک می گویم و ممنونم که به من خیلی چیزها یاد دادند ولی به شخصه به خود من نوع قدردانی را یاد دادند و در هر زمان نمیتوانی هدیه بدهی. من کسی بودم که در هرزمان و در هرمناسبتی میخواستم برای خانم الهه هدیه ای بگیرم. و یکی دوبار خانم الهه جلوی من ایستادند و گفتند نه و من آن لحظه ناراحت شدم ولی بعد فهمیدم حرمت را باید رعایت کنم تا از کنگره به بیرون پرت نشوم.و از ایشان سپاس گزارم که به من یاد دادند هرچیزی جایی دارد.

همسفر خانم مریم: منم این روز قشنگ را خدمت خانم الهه عزیزم، مادر عزیز و دلسوزم تبریک عرض میکنم.دستتان را می بوسم و از خداوند بهترین ها را برایتان آرزو می کنم.

همسفر خانم سحر: منم این روز قشنگ را بهتون تبریک می گویم ممنون بخاطر زحماتی که برایمان می کشید و امیدوارم خدا بهتون سلامتی و عمر طولانی بدهد.

همسفرخانم زهرا ن: این روز را خیلی خیلی بهتون تبریک می گویم. و آرامش الان زندگی ام را مدیون شما هستم و نمیدانم اگر نبودید سرنوشت زندگی من چگونه بود.

همسفر خانم پروین: این روز بسیار زیبا را به شما و خانم مرجان تبریک می گویم، دو سه روز پیش خیلی حالم خراب بود و اگر خانم الهه عزیز نبودم نمیدانم چه اتفاقی برایم می افتاد . و مرا حلال کنید.

همسفر خانم الهه: منم خیلی تشکر میکنم از شما و خیلی اذیتتان کردم خیلی خوشحالم که جمعه به پارک امدید و کنار من بودید. و خیلی خوشحالم که آرزویم برآورده شد.

همسفر خانم ندا: منم این روز را به خانم الهه عزیز تبریک می گویم. من از چند روز پیش خیلی به فکر شما بودم و یک متنی به ذهنم آمد که برای خانم الهه نوشتم و دل نوشته ام روی سایت نمایندگی رفت. و چون آن متن از خانم الهه بود منم لیاقت خدمت پیدا کردم .خداروشکر میکنم که خانم الهه عزیز در زندگی من هستند .

همسفر خانم منصوره: من این روز را خیلی به شما تبریک می گویم انسانی مهربان تر و دلسوز تر از شما در عمرم ندیده بودم و واقعا خالصانه کار انجام می دهید و امیدوارم بخاطر دل پاکی که دارید به تک تک خواسته هایتان برسید.

همسفر خانم محدثه: من یک هفته است وقتی می خوابم به این فکر میکنم که چه چیزی میتوانم در وصف خانم الهه بگویم.اگر خدمتی از صمیم قلب بکبنم به دل همه می نشیند.ممنون که هستید و ارامشم را مدیون شما هستم.

همسفر خانم اکرم: این روز را به خانواده ی آقای مهندس تبریک می گویم که اگر ایشان نبودند خانواده ها در سختی و بدبختی به سر میبردند. از شما تشکر میکنم و این روز را به شما تبریک می گویم. خوشحالم که در لژیون شما قرار دارمخیلی ممنون که در کنارم هستید.  

همسفر خانم طاهره: منم خیلی خدارا شکر میکنم که در کنار شما و خانم الهه هستم و وقتی خانم الهه را میبینم و وارد کنگره میشوند ارامش زیادی از ایشان می گیرم.

همسفر خانم فائزه: خانم الهه عزیز روزتون مبارک. شما مثل یک فرشته وارد زندگی من شدید و راه زندگی کردن و زنده ماندن رابه من یاد دادید.

همسفر خانم شبنم:هر کس به من کلمه ای آموخت مرا بنده ی خویش ساخت. خانم الهه من این روز را به شما تبریک می گویم. نه تنها این هفته و  این روز، روز شماست بلکه هر روز روز شماست چون شما بسیار حرکت بزرگی انجام می دهید و من دستان شما را میبوسم.

همسفر خانم مائده: این روز قشنگ را به شما تبریک می گویم. من خیلی مشکل داشتم و شما را اذیت کردم و این ارامش را مدیون شما هستم.

همسفر خانم مریم: منم این روز قشنگ را به خانم الهه عزیز تبریک می گویم و امیدوارم شما را در جایگاه های بالاتر ببینم.

همسفر خانم فاطمه: منم این هفته بزرگ را اول به بنیان کنگره آقای مهندس و خانم آنی ودر نهایت به شما خانم الهه عزیز تبریک می گویم و امیدوارم با آموزش هایی که از شما میگیرم رهجوی خوبی باشم.امیدوارم بتوانم قدردان زحمات شما باشم.

همسفر خانم مریم: منم این روز عزیز را به شما تبریک میگویم این آرامش الان را مدیون شما هستم مخصوصا نظمی ک از شما یاد گرفتم در زندگی ام خیلی تاثیرگذار بود.

همسفر خانم مینا: منم این روز را به خانم الهه عزیز تبریک می گویم و نمی دانم چگونه قدردان زحمات شما باشم و خیلی افسوس میخورم که چرا زودتر با کنگره آشنا نشدم. و من از شما مادر بودن را یاد گرفتم.

همسفر خانم فاطمه: این هفته ی قشنگ را بهتون تبریک می گویم از کجا سخن بگویم ان وقتی که شما می توانستید در آرامش باشید من با یک تلفن یا پیام باعث می شدم شما چند ساعتی را در فکر من باشید.

استاد عزیز خانم الهه: هیچ کادویی بهتر از این نیست که رهجویش خدمت کند و به درجه ی کمک راهنمایی برسد.

سپس لژیون با دعای خالصانه اعضا راس ساعت به پایان رسید.