در ابتدا استاد فرمودند از خدا وند سپاس گزارم که توفیق داد امروز در جمع شما عزیزان در این جلسه حضور داشته باشم .

استاد فرمودند نکته ای که در حال حاضر از ورزش در تفکرات واندشه وذهن  آدمهاست حول ومحور مسابقات می چرخد ،هر فردی بمیزان علاقه که به یک رشته ورزشی دارد وقتی صحبت از ورزش به میان می آید اون رشته ورزشی را در ذهن تداعی می کندونکته که دارد ورزش قابل تامل است. اگر افرادی نباشند که روبروی افراد دیگر قرار بگیرند برای انجام یک کارمشخص هیچ کدام از اون دو طرف نمی تواند از آن کار که مد د نظر است بهره ببرند،یعنی یک تیم فوتبال را در نظر بگیریم می رود در زمین وتوب هم با خود می برد وآن طرف زمین حریفی نیست  که بخواهد با آن بازی کند وهیچ تیمی که با خود بازی نمی کند :

در ابتدا استاد فرمودند از خدا وند سپاس گزارم که توفیق داد امروز در جمع شما عزیزان در این جلسه حضور داشته باشم .

روزی که کنگره بنا شد اصل بقاء بر این چرخش بود .

هر کشاورزی گل وگیاه ویا بذری را می کارد ودنبال ثمره است ،آن ثمره یک جا به خودش می گوید دیگه من به اندازه کفایت  رسیدم من باید از اونجا جام را تغییر بدهم و آن کشاورز گل را می کارد گل باز میشود گل را قیچی میکند ودر آب می گذارد واز دیدن وبوی آن لذت میبرد ،چرخش که آقای مهندس در کنگره 60 بنا کردند این چرخش به این شکل بود که انسانها کاری را انجام دهند تا تجربه کسب کنند وبروند ودر جای دیگر قرار بگیرند وارتقاءپیدا کنند واعضای دیگر بتوانند آن جایگا ها وآن موفقییت را تجربه کنند .

ونکته در مورد جهانبینی:خداوند وقتی سیستم جسم را بناء کرد در واقع این جهان را خلق کرد. برای نگه داری اون یک حرکتها ویک پیامها ودستورالعمل ها را مطرح کردند.اگر بخواهیم نگاه کنیم شاید دوردست باشد ،ولی هر زمانی که اتسان در حال حیات بود حرکاتی را انجام میداد تا بتواند این ساختار را در واقع متناسب نگهدارد ،یک موقع اجبار پشت این نگه داشتن بود ودر خیلی موافع هم اجباری نبود وموقعیت ها تعیین کننده بود که این ساختار را به اجبار نگه دارد .در یک وضعیت خاص یا این که مثل

افرادی مثل تکاورها مثل افراد ی که رزمایش انجام میدهند اینها همیشه باید ساختار را متوسط وآماده نگه دارند اما افراد عادی برای نگه داشتن این ساختار دیگه این اجبار را ندارند  واین نگاه اونها وجهان بینی اونها به آن ساختاراست که چیزی که من دارم از نظر جسم چه جوری باید باهش عمل کنم واون را آماده نگه دارم ، همانطور که در جهان بینی درس میگیریم ،آموزش میگیریم که در کارها که انجام می دهیم با تفکر واندیشه باشد که نتیجه درست را بگیریم نگه داشتن این ساختار خیلی خیلی به ما کمک می کند در را رسیدن به موضوع و در سالیان قبل جهان بینی ورزش از این منظر نگاه میشد که افرادی می گفتند ما خیلی آموزش می گیریم ودر مسابقه که قرار میگیرند از نظر فکری کاملا جو گیر می شوند وحرکاتی را به نمایش می گذارند که توقع از آن آدم بیشتر است ،ومد نظر این دو کفه بوده که اگر بدرستی به انجام برساند ودر ادامه به انسانهای دیگر انتقال بدهد .

چه افرادی را میتوانیم بگوییم شجاع وافراد بی باک هستند که دست به انجام حرکات تحول آمیز میزنند ،اگر سطحی نگاه کنیم وبگیم که انسان از موجودات نمی ترسد اگر شیر حمله کند نمی ترسد وشروع به جنگیدن می کند ،ولی مد نظر شجاع وبی باک در درون انسان جایگاهش کجاست .

این را عرض کردم تا به نکته ای برسیم که در مناطق شعبه داریم که از نظر جغرافیایی یک مقدار بسته باشد واین موضوع کمک میکند  ومیگوید تحول وشجاعت به دین معنی است که شما چقدر می توانی بر نفس اماره کنترل داشته باشی واین شجاعت واز خود گذشتگی را به انجام برساند وبه انسانهای دیگر انتقال دهد ،در نظر بگیریم در یک جغرافیای کوچک که همه هم را میشناسند ودر زمانه حیات می کنیم که مصرف مواد مخدر واعتیاد ومعتاد بودن یک وزنه عظیمی را روی دوش می گذارد واون انسان با آن وزنه سنگین حرکت میکند وهمیشه خسته ودر بداغان است وانسانی می آید از خود کذشتگی می کند واین شجاعت را اول خود به انجام میرساند وخودش بدرمان می رسد ومیگوید مهم من نیستم مهم این است که من بذری را گرفته ومی خواهم در منطقه خودم بکارم واز ثمره آن استفاده کنم وقتی خداوند در کلام الله وکتاب شریف هست ودر این کتاب آمده تا انسانها را از تاریکی نجات بدهد ومی گوید که اگر این کار را انجام دهی به تاریکی  واگر انجام ندهی به نور وارتقا می رسی وهمیشه حی وزنده هستی .

در یک آدم مصرف کننده ساختار واقعی است که او نفس می کشد این آدم از نظر تفکر واندیشه  وعملکرد خیلی با یک آدم ترخیص شده تفاوتی ندارد .

وآقای مهندس از استاد خود می پرسند من را چگونه می بینی ، واستاد در پیام می گوید ،عقل وشعور خیلی از انسانها به اندازه ای است که بتوانند خوب وبد را بگذرانند وگذران  می کنند .واین انسانهانفس میکشتد ودر دایره ای می گذرانند که کار کنند مواد مصرف کنند پول در بیاورند و آخرش باغ رضوان وتمام می شود .

خیلی از افراد هستند درکشور های  اروپا وجهان در ایران خودمان خیلی از موقعییت اچتماعی بر خور دارنند واز نظر تفکر واندشه ذهنی در سطو ح خوبی قرار دارند.اما گرفتار هستند وروش ومتد وجایی که بروند تا از تاریکی بتوانند خارج شوند آماده تیست ،ایشان عنوان کردند که بندر عباس یزد ، واقسا نقاط ما هنوز شعبه نداریم ووقتی یک نفر این نعمت را از یک جایی ودر منطقه خودش قرار میده این را تباید کوچک ببینیم باید به او ن نگاه وتوجه داشته باشیم وچرخشی که  در کنگره ایجاد شد شما آمدید این حرکت را انجام دادید وبجایی رساتدید وبرای اینکه این حرکت پر توانتر وبا یک تجربه جدید تر به حرکت خودش ادامه دهد واین چرخش وجابجای در همه جای کنگره صورت میگیرد وابتدا از نکهبان جلسه شروع میشود وبعد  دبیر واستاد بعد که مرزبانی شکل گرفت ........شکل کرفته وهر مسئولیت که در کنگره 60 بوجود امده  وخلق شد شکل گرفت واین چرخش براش ایجاد شد طبق فرمان خاص واین چرخش در جایگاه ایجنت هم صورت گرفت و آقای صادق رضوانی از روزی که این حرکت را در نیک آباد  آغاز کرد تا اینجا این مسئولیت رابدوش کشید واین مسئولیت به فرد دیگری داده خواهد شد واون فرد هم طیق یک زمان خاص این مسئولیت به عهده میگیرد  وتحویل میگیرد تا پایان زمان وفرمان فرد دیگری تحویل می گیرد وتجربه کردیم این چرخش پویایی بوجود می آورد.در کنگره خیلی میشنویم  که ما می آییم وانرژی  می گیریم  گرمیم داغیم مثل یک فرفره را که دیدیم مخروط را می چر خاندیم ودر یک سطح صاف می انداختیم با انرژی که ما می دادیم شروع می کرد حول محور خودش می چرخیدو انرژی را ساطع میکرد و ما هم دقیقا به کتگره می اییم و آموزش می گیریم وحول یک محور می چرخیم وچی ما را خنک می کند  ومتعادل ، تازه وارد یخ زده می آید از گرمای درون من استفاده می کند  گرم می شود  ومن متعادل میشوم واحساس خوبی به من دست می دهد واین جابجای بسیار بسیار سازنده بودودر سطوح بالا هم در دیده بانی رخ داد واین چرخش از امسال صورت می گیرد وچه جایی بالاتر از اینکه من خودم را وقف انسانهایی که هم نوع خودم هستند کنم طبق یک جدول طبق یک اندازه وطبق یک وضعیت خاص ومن به نوبعه خودم بعنوان یک عضو از همه افرادی که قلبشان وقتی می تپد در این تپیدن انسانهای دیگر هم می بینند .

آقای مهندس چندین بار در سی دی ها گفتند من خودم را پیدا نمی کنم وهر چی می گردم خودم را پیدا نمی کنم ،می گه خودت از سر راه خودت برو کنار ویعنی من اند یشه وتفکری دارم که روبروی من قرار دارد وخواسته هام نمی گذارد من بروم جلو  وشجاعت می خواد تا کنار بگذارم واز خواسته هام عبور کنم .